Babak Rajabi

Канал
Логотип телеграм канала Babak Rajabi
@babakrajabiiПродвигать
3,68 тыс.
подписчиков
زمان را با صدا، کلمه و خنده ثبت کنیم کانال شخصی بابک رجبی Artiste indépendant, Musicen, Auteur, Compositeur I share my music experience بابک رجبی زاده‌ی اصفهان۱۳۶۱ آهنگساز، نوازنده و خواننده مستقل.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ادامه نوشتار در مورد سپیده رییس سادات:

بیشتر بنالند و تا حد ممکن در نمایش حواس محزون و اغراق‌آمیز در ابراز بدبختی، اندوه، حسرت، سرخوردگی درعشق و خلاصه کلکسیونی از حواس منفی پیشتاز باشند.

سپیده از این قاعده مستثنی است و با تکیه به این امر بدیهی و ساده: «حفظ زنانگی» در فرم، محتوا و اجرا توانسته عملاً از سدّ تحریمِ آواز زنان با صدای واقعی‌شان بگذرد و موسیقی سنتی را از منعِ سانسور و محرومیّت‌های مذهبی عبور دهد و کسانی چون من را به دیدن برنامه‌اش علاقه‌مند کند.
شهر کلن آلمان هفته آینده میزبان این خواننده منحصر به فرد است.
لذت دیدن و شنیدنِ اجرای این هنرمند را با شما عزیزان حاضر در این ناحیه از جهان خواستم که مشترک کنم.
در میان خوانندگان خانم در موسیقی سنتی ایرانی، «سپیده رئیس سادات» را نزدیک‌تر به تعریفم از خوانندگانِ این سبک می‌دانم. چرا که این پدیدهٔ خوش‌الحان علیرغمِ نوازندگیِ سه‌تار، هم موسیقی‌دان است و هم مطبوع‌خوان.
به لحاظ شخصیت خوانندگی نیز حالِ مقبول و ملیحی را منتقل می‌کند.

از این‌ها مهم‌تر اینکه سپیده زنانگی‌اش را در اجرای آواز سنتی محفوظ داشته است. آنهم در بازاری که مردسالاری و ترس از غنا در موسیقی، زنان را واداشته تا با انتوناسیون و لحن مردانه بخوانند.

با اندکی تحقیق آماری و شنیداری بین خوانندگان موسیقی سنتی درمیابیم که زنان خواننده در این سبک به تأسی از مردان با کلفت کردن صدا و ایجاد فشار روی حنجره، ظرفیتِ شنیداری گوش شنونده را تا حد اشباع از دامنه مطبوع از اصالت زنانه خارج می‌کنند. همچنین از نظر ظاهر با اخم و جدیّت غیرضروری روی صحنه ظاهر می‌شوند که با چاشنی تبختر و نخوت ساختگی که صفاتی مردانه بهنگام اجرای آواز به شمار می‌آید به جهات مختلف از قبیل ترس از گناه و پرهیز از زیبایی اصوات زنانه، به خیال خود جواز شرعی، عرفی، قانونی و استادپسند برای خواندن بدست بیاورند.

ادامه دارد….
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کارگران مشغول کارن
دیگران پول در میارن
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اشکِ شور
بداهه‌ای از پست امروز اینستاگرام
متن شعر ترمه با حق کپی رایت منتشر می‌شود:
تویی دونیا
هر کسی عه سکلی نو نو در میاری
زندگی سیرینه گهصه‌یی نداره
تو دو روئه هستی
قودسایی عاره
برو جونم دس بزن به کاری
کار نداری عاری
فایده‌ای نداره از کجا بوداره
زندگی سیرینه با امیدباری
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سرکار خانم ترمه امینی آواز می‌خوانند
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢کیک محبوب من

💢My Favourite Cake

▪️ساخت سال ۲۰۲۴
▪️محصول کشورهای؛ ایران، فرانسه، آلمان و سوئد
▪️کارگردان: مریم مقدم و بهتاش صناعی ها
▪️زبان فارسی
▪️پخش این فیلم در ایران ممنوع است

◾️برنده جایزه فیبرشی از جشنواره برلین ۲۰۲۴
◾️برنده جایزه کلیسای جهانی از جشنواره برلین ۲۰۲۴
عشق را جستجو کردن
به خانه آوردن
در خانه کشتن
و با آن زیستن
۳- به مناسبت زادروز حسین علیزاده

-حسین علیزاده معلّم -
پانزده ساله بودم و سه سال از شروع تحصیلم در کلاس‌های آزاد هنرستان موسیقی اصفهان در کوچه سنگ‌تراش‌ها در محله‌ی ارامنه می‌گذشت. بازار را پر از کتاب‌های او می‌دیدم. انواع متُد‌ها و اتودهای بکر، نو و کاربردی برای هنرجویان دستورهای دوره متوسطه تار و سه‌تار.
تعدادی از کتابهایش نمونه‌های تازه‌ای از قطعات موسیقی سنّتیِ صحنه‌ای و آثار مضبوط اوست که نُت شده بود، کتب «ده قطعه برای تار و سه‌تار» در چهار جلد در هنرستان‌ها و آموزشگاههای آزاد موسیقی در سراسر ایران تدریس می‌شد.
شوریدگی به‌اضافه فنّ مدرن نوازندگی، ساخت و ساز موتیف‌های بدیع و تکنیکی با تنالیته‌های گوناگون از کوک‌های مختلف و فیگورهای متفاوت ریتمیک از جذّابیت‌های تآلیف آموزشی‌ و اجرائیش به حساب می‌آمد.

- حسین علیزاده کاربلدِ کارگروه -
کار گروهی در ایران سخت است و نیاز به استعداد و مدیریتی دارد مازاد و سوای هنرمند بودن.

- حسین علیزاده خالقی خلّاق -
قطعاتی مثل شورانگیز، نینوا و مقدمه تار و پود، ساخته‌ها و نواخته‌های مربوط به آلبومهای پرفروش بازار که توسط این استاد آهنگسازی و نواخته شده بود با صدای خوانندگانی چون استاد شجریان و شهرام ناظری خوانده شده بود و حافظه شنیداری و فرهنگ موسیقایی دوره‌ای از تاریخ ایران را رقم می‌زد.
با وجود کتابهای آموزشی، ما هنرجویان می‌توانستیم با دسترسی به پارتیتور این آثار از دشواری رهایی یابیم و موفق به تمرین و اجرای این نغمات باشیم.
آهنگ‌هایی که با مشقّت ساخته و همراه بوی دودی از آتشِ برهم زدن کنسرتش و شکستن سازهای بعد از انقلاب در استودیوهای تاریک ضبط شده بود.
زمان‌هایی که در وجودش گداخته‌ روانش را نواخته بود معجونی از اعتقاد و احساسش بود که توانسته بود با صبوری ثبت و نشر کند.

- حسین علیزاده کم گوی -
جلیل شهناز قبل‌تر از علیزاده مرا به نوشتن واداشته است، او نیز کم‌حرف و حاشیه بود.
سکوت برای نوازنده‌ای که حامل و ناقلِ صدا است آسان به‌نظر نمی‌رسد، آن‌هم نوازنده‌ای که سیاقی پُر مضراب در سلوک دارد.
سکوت او هم مثل نت‌هایش سرضرب، دقیق و به‌جاست.
تا مجالِ گفتن مثل رکابِ انگشتری خوش‌تراش جا باز نکرده باشد دست به مضراب نمی‌برد تا نگینی درخشان بر آن بنشاند.

#حسین_علیزاده_بابک_رجبی

@babakrajabii
۲- به مناسبت زادروز حسین علیزاده

- حسین علیزاده بی ادعا -
حاصل می‌تواند چیزی باشد شبیه پُستی که چندی پیش پسرش در صفحه اینستاگرام‌ گذاشته بود. فیلمی ساده و کوتاه از ضبط یک اثر و حواشی روزمره‌ی آن، ساده و واقعی. به‌شکلِ پرتره‌ای مکتوب از  این چهره. بریده‌ای از حسین علیزاده با تفسیرِ چندپاراگرافی من.
مثل یک فنجان چای که او را به صَرف‌اش دعوت کرده باشم.

- حسین علیزاده فرزند زمانه‌ی خویش-
او در برهه‌ای از تاریخ صاحبِ فرآیندِ تولید شد که نیاز به چنین نگاهی در جامعه  احساس می‌شد.
ده سال پیش میانه‌ی راهِ برگشت از شمال به اصفهان در جلسه‌ای شرکت کردم با حضور حسین علیزاده. هومان اسعدی آنجا اشاره‌ای به این مهّم داشت که یکی از دلایل توفیق آثار و هنری، آبستی و آمادگیِ جوِّ جامعه برای پذیرشِ آن محصول است.
چیزی که بخشی از آن در سیطره‌ی تشخیص مؤلف گنجد و بخش بزرگ‌تری هم خارج از اراده اوست.

متن ادامه دارد...

#حسین_علیزاده_بابک_رجبی
@babakrajabii
به مناسبت زادروز حسین علیزاده

- او نگاهِ خود نسبت به زندگی را نواخته است -
نه‌می‌خواهم چیزی روشن‌فکرانه یا فلسفی بگویم، نه‌می‌خواهم شعری در رثایش بسرایم و نه‌ با جملاتی فرازمینی در هاله‌ای قُدسی‌ پنهان یا پیدایش کنم.
گرچه از این‌دست قلم فرسودن درباره‌ی هنرمندان رسمی است کهن، ولی تصور من این است که سنخیّتی بینِ پیامِ حضورِ حسین علیزاده و تعاریف اغراق‌آمیز و قدسی وجود ندارد.
هنرمندی که سر بر آسمان می‌ساید ولی زمین نشین است. این خصوصیت در جهان فرهنگیِ موسیقی شرقی که ارزش‌های هنر را فرازمینی می‌پندارد نعمتی است که پیروان یک مکتب را از آسیب‌های مرید و مرادبازی و قدسی گراییِ شخصیت‌ها مصون می‌دارد.
پیش‌تر بگویم که اگر جایی در این مقال قلم به سوی قصارنگاری لغزیده، سهوی است و دلیلش استفاده از ظرفیت کلمه در بیان خصوصیاتِ این هنرمند است که پنداشته‌ام.

- حسین علیزاده مؤثر -
اینجا قصد دارم تجربه و حواس خودم نسبت به او را نوشته کنم، یادش کنم چون با نوای او زیسته‌ام، همچنین با شورَش.

متن ادامه دارد...

#حسین_علیزاده_بابک_رجبی

@babakrajabii
یک آرتیست می‌تواند دغدغه‌مند باشد و می‌تواند هم دردمند باشد.
ولی این مورد ضرورتی در امر تولید آثار هنری ندارد.

هنرمند می‌تواند از فرط شور و هیجانِ زندگی و متأثر از انواع حوّاسِ مثبت کار کند.

او می‌تواند در حالتی شاد، یا برای سرگرمی، تکنیک‌هایش را در جهت بیان نگاهش بکار گیرد.

گاهی هم صرفا برای دست ورزی و کسبِ یک دریافت جدید کار می‌کند.

مواقعی هم برای برآوردن نظر سفارش دهنده و کسب درآمد کار می‌کند.

اما اینکه آرتیست حتما باید غم‌دار یا غم‌خوار باشد عموماً یک عارضه بیرونی است.
این باور بعضاً تعهّدی شبه‌روشنفکرانه است که هنرمند را در شکل‌دهیِ محتوی، ساختار و یا فرم آثارش درگیر می‌کند.

این باور همچنین بخاطر ترس از گناه و گریز از تولید لذّات دنیوی بر هنرمندان تحمیل می‌شود و شکلی از فرهنگ ریشه‌دارِ مذهبی است که ناخودآگاه عمل می‌کند.

در چنین فضایی هنرمند با خودش درگیر است و مدام می‌ترسد که مبادا به درد جامعه و آرمانهایش نخورد.
ممیّز نیز به‌عنوانْ و با ادعای نمایندگی جامعه، هنرمند را به سمت بدرد خوردن  آنهم طبق ارزش‌های حاکمیت سوق می‌دهد.

همه اینها هنرمند را مجبور به غم‌داری و غم‌خواری و باورهای آرمان‌خواهانه می‌کند.

از نظر راقمِ این سطور اینکه یک هنرمندِ بی‌درد، کوچک شمرده شود، قضاوتی ناعادلانه و یک ارزش‌گذاری ایدیولوژیک است‌.

امروز اندیشیده و نوشته شد.
@babakrajabii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رَستَم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل
مُفتعلن مُفتعلن مفتعلن کُشت مرا

رستم از این نفس و هوا زنده بلا مرده بلا
زنده و مرده وطنم نیست به جز فضل خدا

قافیه و مغلطه را گو همه سیلاب ببر
پوست بود پوست بود درخور مغز شعرا

ای خمشی مغز منی پرده آن نغز منی
کمتر فضل خمشی کش نبود خوف و رجا
#مولوی

کنسرت گروه سرنوشت گنگ در شهر میشل‌باخ فرانسه هفدهم ژولای دوهزاروبیست‌وچهار
در این گروه نوازنده تار آهنگساز و خواننده‌ام. نمی‌‌دونم چی شد که ساز میانه آهنگ رها شد و با زبان بدن ادامه دادم.
خیلی به این فکر می‌کنم که فاصله را بین تماشاچی و هنر بردارم. فکر می‌کنم باید یکی بشیم، می‌خوام برم پیششون باهاشون باشم با هم کار کنیم، تولید کنیم و توی خروجی کار شریک باشیم.
به امید دیدارتون در کنسرتهای پیش رو با گروه جدید میکروتُن. میتونید پیجش را از این زیر دنبال کنید و به دوستانتون که خارج از کشورند پیشنهاد بدید تا قرار بعدی را با هم باشیم.
@microton_bande اینستاگرام
#incrediblemektuborchesta
#michelbach
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عاشقی به زور نمیشد ، با داداردودور نمیشد
اگر هم بشد، دو روزس، باقیشم که جور نمیشد

تو می‌خی تمیز بوکونی، هی بپاش و بریز بکنی
خوددا هی عزیز بکنی، که‌که‌کار که سوپور نمیشد

هر چی هم که فکر بکنی، آ کار بانمک بکنی
لبادا هی بزک بکنی، خطی کج هاشور نمیشد

هر چی هم که زور بزنی، گره را سفتا کور بزنی،
بیخودس نکش د نکون، بیش ازین که کور نمیشد

عاشقی حساب ندارد، سوالس جواب ندارد
نمی‌فهمی دخب به درک، عاشقی به زور نمیشد

#اسکندر-آبادی
تنبک: مهرک محمودی
شاعر ویلن و آواز: اسکندر آبادی

@eskandarabadi
Telegram Center
Telegram Center
Канал