آنها نامههای بسیار نوشتهاند نامههای تاخورده نامههای صاف نامههای چرک با کاغذهای ساییده نامههای بیمقصد نامههای مقصد شناختهنشد نامههای پستی نامههای سرگشاده نامههای مخفی نامههای سوخته (اشتباه کردی. جای نامههای خونین شعر دیگری است) نامههای جعلی خطخورده تقلبی دستخورده نامههای در آب محو شده نامههای مرکب ناپیدا کلمات نامرئی نامههای گمشدگان نامههای گمشده نامههای ناپدیدشدگان نامههای اعدام شدگان، نامههای عشاق نامههای من نامههای تو نامههای او آنها آنها بسیار نوشتهاند ما هم بسیار نوشتهایم اما فقط یک نامهٔ کوتاه نوشت او و کلماتش صریح بود او منظورش را خوب رساند او نیازی به ترجمه نداشت و ما خواندیم و فکر کردیم حالا که زندگی دلیل خوب خودش را دارد و مرگ دلیل خوب خودش را دارد پس بگذار نگذاریم طبیعی بگذرد و نیازی به نامهٔ دیگر نیست حتی اگر پس از او از شش جهت آفتاب بتابد مرگ بیجهت میآید، کمی گرمتر! و بینامهتر!
سال ۲۰۰۳ و پس از اعطای جایزه صلح نوبل به خانم شیرین عبادی، همانروزها فرانسه درگیر مشاجرات پیرامون قانون حجاب زنان بود. و آدونیس جستاری به نام "حجابی بر سر یا حجابی بر عقل" نوشت و در انتهای جستار دیدگاه خود را در باره جایزه صلح نوبل و اعطای آن به شیرین عبادی روشن کرد. این عمل یک پرسش بنیادین فرهنگیاست. اما ادونیس، رندانه و دوپهلو کنش نهاد نوبل را در جایزه دادن به زن مسلمان نوعی "شرقشناسی سخاوتمندانه" دانست. کاری که خود فرهنگ شرقی بایست زودتر و پیشتر انجام میداد. آدونیس ضمن ادای احترام به او نوشت: "...اعطای جایزه صلح نوبل به خانم شیرین عبادی شاید بزرگترین رویداد نمادین در تاریخ این جایزه در زمینههای مختلف ادبی و علمی آن باشد.
برای اولین بار هیچکس آن را صرفا بعنوان تقدیر از کار یا ابداع خویش دریافت نمیکند مهم نیست چقدر منحصر بفرد یا یگانه باشد. اعطای آن به زنی مسلمان فراتر از این قدردانیهاست: این پرسشی ژرف از کل فرهنگ است، ارزشها، روابط آن، ابعاد انسانی و ریشههای آن. این ورود نجیبانه و شوخ به "حرم" این فرهنگ است که میتوان آن را یک تکانه تاریخی توصیف کرد. ابایی ندارم از گفتن این که این بار نوعی "شرقشناسی" سخاوتمند نقشی را ایفا میکند که باید توسط خود صاحبان این فرهنگ ایفا میشد...."