آنها نامههای بسیار نوشتهاند نامههای تاخورده نامههای صاف نامههای چرک با کاغذهای ساییده نامههای بیمقصد نامههای مقصد شناختهنشد نامههای پستی نامههای سرگشاده نامههای مخفی نامههای سوخته (اشتباه کردی. جاینامههای خونین شعر دیگری است) نامههای جعلی خطخورده تقلبی دستخورده نامههای در آب محو شده نامههای مرکب ناپیدا کلمات نامرئی نامههای گمشدگان نامههای گمشده نامههای ناپدیدشدگان نامههای اعدام شدگان، نامههای عشاق نامههای من نامههای تو نامههای او آنها آنها بسیار نوشتهاند ما هم بسیار نوشتهایم اما فقط یک نامهٔ کوتاه نوشت او و کلماتش صریح بود او منظورش را خوب رساند او نیازی به ترجمه نداشت و ما خواندیم و فکر کردیم حالا که زندگی دلیل خوب خودش را دارد و مرگ دلیل خوب خودش را دارد پس بگذار نگذاریم طبیعی بگذرد و نیازی به نامهٔ دیگر نیست حتی اگر پس از او از شش جهت آفتاب بتابد مرگ بیجهت میآید، کمی گرمتر! و بینامهتر!