از
ادونیس بخوانیم:
یک
روزان گذشتهام نمیرسند به تو
تو به آنها نمیرسی
بین امروز من هیچ پلی نیست و امروز تو
پس با کدام راز رسیدیم به هم؟
چه شد که
تنهای ما را کلامِ یگانهای است
با این که هر یک از ما را زبانی دیگر است
و چگونه در دیدار ما آواز کرد
که بادها ازآن ما باشد و مال ما نه؟
دو
امروز آری ما
هرقدر به من گوش میسپُرد راه رفتن سوی به جز تو
گامهایم بیشتر نافرمانیام میکردند
لبان ما گام موسیقی نیستند
و بوسههایمان ترانه نیستند
از کجا آمده پس، در خون ما این رقص؟
سه
بدن خود را بگو:
تو دریاچهٔ تکین
برای آبهای دوگانهٔ ما
و او را بگو:
تویی آن جزر و مد که میگیردش و میگذرد
و هیچ ساحلی ندارد مگر در خویش.
ادونیسالرقابه و الکتابه و المعارضه
#ادونیس#ترجمه #ترجمه_شعر@ashoftar