عاشقانه های فاطیما

#شاعر_مکزیک
Канал
Эротика
Политика
Музыка
Искусство и дизайн
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала عاشقانه های فاطیما
@asheghanehaye_fatimaПродвигать
791
подписчик
20,9 тыс.
фото
6,39 тыс.
видео
2,93 тыс.
ссылок
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا عشق گلایه دلتنگی اعتراض ________________ و در پایان آنچه که درباره‌ی خودم می‌توانم بگویم این است: من شعری عاشقانه‌ام در جسمِ یک زن. الکساندرا واسیلیو نام مرا بنویسید پای تمام بیانیه‌هایی که لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
@asheghanehaye_fatima

شب،چشمان اسبان که در شب می لرزند،
شب،چشمان آب در کشتزاری خفته،
شب در چشمان تو،چشمان اسبان،که در شب می لرزند،
در چشمان آب پنهانی تو.

چشمان آب برکه،
چشمان آب چاه،
چشمان آب رویا.
سکوت و انزوا
چون دو حیوان کوچک به هدایت ماه
از این آب ها می نوشند،
از این چشمان.

اگر تو چشمانت را بگشایی
شب دروازه های خزه اش را می گشاید،
قلمرو پنهانی آب دروازه هایش را می گشاید،
آبی که از دل شب چکه می کند.
و اگر آنها را ببندی،
رودی،جریانی بی صدا و آرام،
به درونت سیلاب می ریزد،پیش می رود،مکدرت می کند:
شب کرانه های روحت را می شوید.


#اوکتاویوپاز
#شاعر_مکزیک
ترجمه:
#احمد_میرعلایی
@asheghanehaye_fatima

دستی،مال چه کسی؟
پوستی آبی، ناخنی سرخ
با تخته رنگ دردست.
و دست آینه اش می گرداند
و در آینه تجلی چشمانت
و چشمانت درخت و مه و تپه می شود
کوره راهی که میپیچد بین دو صف
تلمیح و کنایه
ازاین کوره راه به دهانت میرسم
سرچشمه نوزادگی حقیقت.

#اوکتاویو_پاز
#شاعر_مکزیک
برگردانِ:
#ناصر_تنها
@asheghanehaye_fatima




"نه کلیشه های بیشتر "

چهره ی زیبا
مثل آفتابگردانی ست که گلبرگ هایش را؛ رو به خورشید می گشاید
مثل تو
که چهره می گشایی بر من، وقتی ورق را برمی گردانم .

لبخندِ دلربا ؛
هر مردی را مسحور زیبایی ات کنی
آه ، زیبایِ روزنامه ای

تا به حال چند شعر برایت سروده اند ؟
چند دانته برایت نوشته اند ؟ بئاتریس ؟!
برایِ وهمِ وسواس آمیزت
برای فانتزی های مصنوعی ات

امروز من اما کلیشه ی دیگری نمی سازم
و این شعر را برای تو می نویسم
نه! نه، برای کلیشه های بیشتر

این شعر برای زنانی ست
که زیبایی شان ، به دلنشینی شان ست
به فهم شان
به ذات شان
نه به صورتی که جعلی ست .

این شعر برای شما زنانی ست
که چون شهرزاد ؛ هر روز با قصه ای
برای گفتن از خواب ؛ برمی خیزید .
قصه هایی برای دگرگونی ؛
چشم انتظارِ جنگ
جنگ بر ضدِ اندام واره های متحدالشکل
جنگ بر ضد شهوت های روزانه
جنگ برای حقوقِ ناگرفته
و یا فقط جنگ هایی برای نجاتِ شبی بیشتر

بله ، برای شما ؛ برای زنانِ دنیایِ درد
به ستارگان درخشانِ این عالمِ بی انتها
به شما جنگجویانِ هزار و یک جنگ
برای شما؛ دوستانِ دلم

سرم را دیگر رویِ روزنامه ها خم نمی کنم
ترجیحا” به شب می اندیشم
به ستارگانِ درخشان اش
نه باز به کلیشه های بیشتر …




#اکتاویو_پاز
#شاعر_مکزیک🇲🇽
ترجمه : #باهار_افسری
@asheghanehaye_fatima




بیدارم کن ، من تازه متولد شده‌ام
زندگی و مرگ
در تو آشتی می‌کنند ، بانوی شب
برج زلالی ، ملکه‌ی بامداد
دوشیزه‌ی مادر ، مادر مادرِ آب‌ها
جسم جهان ، خانه‌ی مرگ
من از هنگام تولدم تاکنون سقوطی بی‌پایان کرده‌ام
من به درون خویش سقوط می‌کنم بی‌آنکه به ته برسم
مرا در چشمانت فراهم آر ، خاکِ بر باد رفته‌ام را بیآور
و خاکستر مرا جفت کن
استخوان دو نیمه شده‌ام را بند بزن
بر هستی‌ام بدم ، مرا در خاکت مدفون کن
بگذار خاموشیت اندیشه‌ای را که با خویش عناد می‌ورزد
آرامش بخشد
دستت را بگشای
ای بانویی که بذر روزها را می‌افشانی
روز نامیراست ، طلوع می‌کند ، بزرگ می‌شود
زاییده شده است و هیچ گاه از زاییده شدن خسته نمی‌شود
هر روز تولدی‌ست ، هر طلوع تولدی‌ست
و من طلوع می‌کنم

#اوکتاویو_پاز
#شاعر_مکزیک
ترجمه :
#احمد_میر_علایی 🌱
@asheghanehaye_fatima




آزادی
به گشودن دروازه‌ی قدیمی متروک
و دست‌های زندانی
آن سنگ به تکه نانی می‌ماند
آن کاغذهای سفید به مرغان دریایی
آن برگ‌ها به پرندگان.

انگشتانت پرند‌گان را ماند:
همه چیزی به پرواز درمی‌آید!

#اكتاويو_پاز
#شاعر_مکزیک 🇲🇽
ترجمه:
#احمد_شاملو