عاشقانه های فاطیما

آن چه از عشق مى خواهيم اين است كه پاره‌اى از زندگى، پاره‌اى از مرگ حقيقى را به ما بچشاند. عشق را براى شادى يا آسودن نمى‌خواهيم، براى جرعه‌اى از آن جام لبالب زندگى مى خواهيم كه در آن اضداد محو مى شوند، كه در آن زندگى و مرگ، زمان و ابديت به وحدت مى رسند.

#ديالكتيك_تنهايى
#اكتاويو_پاز
#خشايار_ديهيمى

@asheghanehaye_fatima

زيستن يعنى جداشدن از آنچه بوديم براى رسيدن به آنچه در آينده‌ى مرموز خواهيم بود. تنهايى عميق‌ترين واقعيت در زندگى بشرى است. انسان يگانه موجودى است كه مى‌داند تنهاست و يگانه موجودى است كه در پى يافتن ديگرى است.

#ديالكتيك_تنهايى
#اكتاويو_پاز
#خشايار_ديهيمى
@asheghanehaye_fatima

ما محكوم هستيم كه تنها زندگى كنيم اما محكوم بدان نيز هستيم كه از تنهايى خويش درگذريم و پيوندهايى را كه ما را با زندگىِ درگذشته‌اى بهشتى مربوط مى‌ساخت، دوباره برقرار كنيم. ما همه‌ى نيروهايمان را به كار مى‌گيريم تا از بند تنهايى رها شويم . براى همين، احساس تنهايى ما اهميت و معنايى دوگانه دارد: از سويى آگاهى بر خويشتن است، و از سوى ديگر آرزوى گريز از خويشتن .

#ديالكتيك_تنهايى
#اكتاويو_پاز
#خشايار_ديهيمى


@asheghanehaye_fatima

در دوره‌ى كارِ جمعى، آوازهاى جمعى، تفريحات جمعى انسان از هميشه تنهاتر است. انسان عصر جديد هرگز به آن چه مى‌كند به تمامى دل نمى‌سپارد. بخشى از او-عميق‌ترين بخش او- همواره بر كنار (كنار گذاشته شده) اما هشيار است.
كار، اين يگانه خداى جديد، ديگر خلاقانه نيست، بى پايان است، بى‌حد و مرز است، و درست مثل زندگى در عصر جديد ناتمام است. و آن تنهايى كه از آن پديد مى‌آيد-ابتلا و محنتى نيست كه روح را تقويت كند...نفرين‌شدگى محض است كه دنيايى بدون راه خروج را نشان مى‌دهد.

#ديالكتيك_تنهايى
#اكتاويو_پاز
#خشايار_ديهيمى


@asheghanehaye_fatima

عشق يكى از بارزترين مثال‌هاى غريزه‌ى دوگانه‌اى است كه باعث مى‌شود ما هر چه عميق‌تر خويشتن خويش را بكاويم، و در عين حال از خود برآييم و خود را در ديگرى تحقق بخشيم: مرگ و باز زادن، تنهايى و وصلت.

#ديالكتيك_تنهايى
#اكتاويو_پاز
#خشايار_ديهيمى




@asheghanehaye_fatima

هر گاه عشق بتواند تحقق يابد ازدواج درهم مى‌شكند و آن را تبديل به چيزى مى‌كند كه جامعه نمى‌خواهد: ظهور دو موجود تنها كه دنياى خود را خلق مى كنند؛ دنيايى كه دروغ‌هاى جامعه را نفى مى‌كند، و خود را خودبسا مى خواند. بنابراين عجيب نيست كه جامعه عشق و گواه آن -شعر- را با كينه‌اى يكسان كيفر دهد و آن ها را به جهان آشفته و زيرزمينى ممنوع ها، پوچى ها و نابهنجارى ها طرد كند. و نيز عجيب نيست كه عشق و شعر هر دو به اَشكال ناب و غريب سرريز كنند.

#ديالكتيك_تنهايى
#اكتاويو_پاز
#خشايار_ديهيمى

@asheghanehaye_fatima

@asheghanehaye_fatima


دستانِ سرد شتابان
مى گشايند تا به تا
زخمبندِ ظلمت را
چشم مى گشايم
هنوز زنده ام!
در دِل
زخمى ست كه تازه است هنوز ...



#اكتاويو_پاز

@asheghanehaye_fatima




آزادی
به گشودن دروازه‌ی قدیمی متروک
و دست‌های زندانی
آن سنگ به تکه نانی می‌ماند
آن کاغذهای سفید به مرغان دریایی
آن برگ‌ها به پرندگان.

انگشتانت پرند‌گان را ماند:
همه چیزی به پرواز درمی‌آید!

#اكتاويو_پاز
#شاعر_مکزیک 🇲🇽
ترجمه:
#احمد_شاملو