آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی

#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران
Канал
Образование
Экономика и финансы
Политика
Социальные сети
Персидский
Логотип телеграм канала آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
@amookhtanПродвигать
748
подписчиков
348
фото
794
видео
315
ссылок
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (69) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار #شرکت_نفت_انگليس_و_ايران انگليسي‌ها منبع اصلي درآمد نفت ايران را به نفع خود کنترل مي‌کردند به طوري که يکي از مقامات انگليسي گفته بود؛…
#تاريخ_معاصر_ايران (70)

(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار

#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران

انگليسي‌ها براي اجراي منويات خود، يعني سرنگوني محمد مصدق «يک شبکه‌ي گسترده و قديمي در ايران داشت. آنان کارشناسان فارسي زباني در اختيار داشتند که برخي از آن‌ها داراي سي سال سابقه‌ي فعاليت در مورد ايران و در ايران بودند. با سياست‌مداران قديمي، چهره‌هاي مذهبي، روساي ايلات، سران تجاري، و افسران ارشد ارتباط برقرار کردند. سازمان جاسوسي انگليسي‌ها ام آي سيکس فهرست کاملي از افراد سرشناس ارتش فراهم کرده و گرايش‌هاي سياسي آنان، ارتباط خانواده‌گي، برنامه‌هاي کاري و هم‌چنين نقاط ضعف آنان را بررسي کرده بود.»( تاريخ ايران مدرن؛ يرواند آبراهاميان؛ ترجمه ابراهيم فتاحي؛ ص222)

«کمي بعد [از کودتاي 28 مرداد1332] شاه تمام قدرت را در دست گرفت و به «ديکتاتور» محبوب سفير بريتانيا تبديل شد. سال بعد کنسرسيوم جديدي تأسيس شد و توليد و صادرات نفت ايران را در دست گرفت، در آن کنسرسيوم آمريکا و انگليس هر کدام 40 درصد سود کسب مي‌کردند، اين نشان‌هاي بود از نظم جديد که در آن ايالات متحده به منطقه‌يي وارد شد که سابق بر اين تحت حفاظت بريتانيا قرار داشت.» (کودتاي 28 مرداد: تباني بريتانيا و اسلام‌گرايان راديکال؛ مارک کُرتيس)

اما محمدرضاشاه به چشم خود ديده بود که انگليسي‌ها چه‌گونه‌ در قرارداد 1312/1933 پدرش را به تسليم وا داشتند و در 1941/1320 او را به تبعيد فرستادند. بنابراين در سال 1332/1953، هم خود تحت فشار انگليسي‌ها قرار داشت که در برابر خواست ملي کردن صنعت نفت توسط مصدق، ايستاده‌گي کند. او شهامت و عرضه اين را نداشت که با تکيه بر مردم، در مقابل دو قدرت امپرياليستي انگليس و امريکا به ايستد. مذاکرات در مورد نفت با شرکت نفت ايران و انگليس، ادامه و در نهايت به قرارداد کنسرسيوم منجر شد. اما شاه تا سال 1350، و در جريان جنگ رمضان بين اعراب و اسراييل، قادر نبود، در مورد قيمت‌ فروش نفت به شرکت‌هاي خارجي، عملي در جهت منافع «ملي» انجام دهد، زيرا بي‌اختيار بود.

بنابراين انگليسي‌ها و آمريکايي‌ها تا سال 1357، با خيال راحت نفت ايران را عملا" با همان شيوه‌ي استعماري اما با ظاهري از قراردادهاي پيچيده و خر رنگ کن، غارت کردند.
ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (68) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار #شرکت_نفت_انگليس_و_ايران رضاشاه تيمورتاش را مامور مذاکره با روساي شرکت نفت ايران و انگليس کرد او ۶ سال مذاکره کرد و آخرش به نتيجه نرسيد.…
#تاريخ_معاصر_ايران (69)

(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار

#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران

انگليسي‌ها منبع اصلي درآمد نفت ايران را به نفع خود کنترل مي‌کردند به طوري که يکي از مقامات انگليسي گفته بود؛ بريتانيا «در واقع تبديل شد به يک امپراتوري در دلِ امپراتوري در ايران».(1)

بعد از اين‌که زمزمه ملي شدن صنعت نفت از طرف مصدق پي‌گيري مي‌شود، سفير بريتانيا در تهران، سر فرانسيس شپرد، که نگاهي استعمارگرانه به اين وضعيت داشت در اسناد از طبقه‌بندي خارج شده نشان مي‌دهد که او نوشته است:

«بسيار مهم است که نگذاريم ايراني‌ها با تلاش‌کردن براي اداره [شرکت نفت ايران و انگليس] به دست خودشان منبع اصلي درآمدشان را نابود سازند». در ادامه مي‌نويسد:

«ايران احتياج ندارد که صنعت نفت را به دست خودش اداره کند (کاري که از پس آن برنمي‌آيد) بل‌که نياز دارد از توانايي فني غرب بهره ببرد.»

البته ايران کاملا" توانايي اداره‌ي صنعت نفت‌اش را داشت. در اسفندماه سال 1329 مجلس ايران لايحه‌ي ملي‌کردن صنعت نفت، در دست گرفتن کنترل نفت ايران و انگليس و سلب مالکيت از دارايي‌هاي اين شرکت را تصويب کرد. ... بعدها يک مقام بريتانيايي نوشت:

«سياست ما اين بود که هر چه زودتر از شرّ مصدق خلاص شويم». (پيشين)

در 5 تيرماه 1329 خورشيدي کميسيون ويژه‌ي نفت در مجلس به رياست محمدمصدق تشکيل شد و در 17 اسفند همين سال گزارش کامل خود را مبني بر ملي کردن صنعت نفت در ايران به مجلس شوراي ملي تقديم کرد که آن را در 24 اسفند و سپس مجلس کذايي سنا هم در تاريخ 29 اسفند 1329 آن را به تصويب رساند و بدين ترتيب نفت ملي شد، و تعطيلي رسمي روز 29 اسفند هر سال، به خاطر اين موضوع بوده است.

اما«با قبول هر يک از قراردادهاي پيشنهادي شرکت نفت ايران و انگليس، اين گونه ملي شدن کاريکاتوري از ملي شدن بود، که دقيقا" پس از کودتاي 28 مرداد 1332 و بازگرداندن محمدرضاشاه فراري، با امضاي علي اميني در 28 شهريور 1333 خورشيدي به نام قرارداد کنسرسيوم به دولت وظيفه‌شناس کودتا تکليف شد.

به عبارت ديگر، به لحاظ سياسي تاريخي، بازگشت شاه فراري [به ايتاليا به همراه ثريا اسفندياري همسرش]، با بازگشت نفت استعماري/انحصاري ارتباطي ارگانيک و مستقيم داشت. و حتا، برخلاف وارونه نگاري تاريخ از جانب برخي از سلطنت‌طلبان بي‌سواد و خشم‌گين، قرارداد کودتايي کنسرسيوم نه تنها از نوع 50/50 نبود، بل‌که به شهادت و شکايت فواد روحاني بسيار ظالمانه‌تر از قرارداد پيشنهادي هندرسن بود. »( مصدق، کودتاي آمريکايي/انگليسي‌ و مهار استقلال و دموکراسي در ايران/ سيروس بينا ص13-14 سرسخن)

چند سال قبل از کودتاي 28 مرداد 1332، مصدق و ياران‌اش در صدد برآمدند که صفر تا 100 نفت را از دست انگليسي‌ها خارج نمايند، اما کودتاي 28 مرداد 1332 به رهبري انگليسي‌ها و آمريکايي‌ها، که سبب سرنگوني محمد مصدق شد، آن طرح به سرانجام نرسيد.

يکي از يادداشت‌هاي محرمانه‌ي انگليسي‌ها در مورد ملي شدن صنعت نفت ايران در مقطع 28 مرداد 1332، و تحريم خريد نفت از ايران در زمان دولت مصدق، که نظر سلطنت‌طلبان را در مورد کودتا 28 مرداد 1332، که آن را به جنگ سرد بين بلوک شرق و غرب، ربط مي‌دهند، بي ربط مي‌کند:

«ادامه‌ي فعاليت حداقلي صنعت نفت بدون مديريت خارجي احتمالا" براي ايرانيان مطلوب خواهد بود؛ اما مشکلاتي براي ما به وجود خواهد آورد: امنيت جهان آزاد به ميزان بالاي استخراج نفت از منابع منطقه‌ي خاورميانه وابسته‌گي دارد. اگر نگرش موجود در ايران به کشورهاي عربستان سعودي يا عراق سرايت کند، کل ساختار موجود به هم‌راه توانايي ما در دفاع از خود، دچار فروپاشي خواهد شد. بنابراين خريد نفت استخراجي از ايران حتا در حجم کوچک احتمالا" پيامدهاي خطرناک را به هم‌راه خواهد داشت. ...

از دست دادن نفت که در حکم تنها ماده‌ي خام مهمي است که ما در اختيار داريم، عواقبي ادامه دار و محاسبه‌ناپذير به دنبال خواهد داشت. ... ايرانيان مي‌توانند نفت و ارز خارجي مورد نياز خود را با استخراج مقادير بسيار کم‌تر نيز به دست آورند. بنا بر تمام اين دلايل، پادشاهي متحده‌ي انگلستان بايد کنترل بر منابع واقعي موجود را هم‌چنان براي خود حفظ کنند.»( تاريخ ايران مدرن؛ يرواند آبراهاميان؛ ترجمه ابراهيم فتاحي؛ ص218-219-220)
ادامه دارد
@amookhtan
(1): https://wp.me/p2GDHh-6Ws کودتاي 28 مرداد: تباني بريتانيا و اسلام‌گرايان راديکال / مارک کُرتيس
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (67) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار #شرکت_نفت_انگليس_و_ايران در منطقه‌ خوزستان، نخستين و دومين چاه حفرشده شرکت، خشک بودند. در نيمه‌ اول سال ۱۹۰۸/1278 سرمايه‌ شرکت رو به‌…
#تاريخ_معاصر_ايران (68)

(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار

#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران

رضاشاه تيمورتاش را مامور مذاکره با روساي شرکت نفت ايران و انگليس کرد او ۶ سال مذاکره کرد و آخرش به نتيجه نرسيد. ايران ۲۵ درصد سهم مي‌خواست، و در هيات مديره شرکت هم مي‌خواست دو نفر داشته باشد چون قبلا" هيچ فردي در هيئت مديره نداشت، و حق وتو نيز مي‌خواست داشته باشد.

آخرش رضاشاه در جلسه‌يي به تيمورتاش تشر زد که چرا اين‌قدر بي‌عرضه‌ايد و نتوانستيد به نتيجه برسانيد. رضاشاه دستور داد قرارداد را بياورند و تنها سندي که ايران از اين قرارداد داشت و در دادگاه مي‌توانست به آن استناد کند را در آتش بخاري انداخت و آن را لغو کرد.

بعد از کشتن تيمورتاش به دست رضاشاه، مذاکرات به دعوا و شکايت و محاکمه بين‌المللي کشيد و رضاشاه علا و علي‌اکبر داور و نصرالله انتظام را از طرف ايران براي دفاع فرستاد که دو نفرشان به مفاد قرارداد آشنايي نداشتند. نتيجه محاکمه اين بود که انگليس و ايران بايد مشکل‌شان را خودشان با هم حل کنند!!! در نهايت انگليس تصميم گرفت با شخص رضاشاه مذاکره کند و رضاشاه از سهم ۲۵ درصد و حق وتو و داشتن عضو در هيات مديره و کوتاه مدت بودن قرارداد چشم پوشي کرد و سهم ايران همان روال سابق به اضافه‌ي افزايش سي و سه سال ديگر به مدت قرارداد، شد.

بنابراين رضاشاه در سال 1312/1933 تسليم انگليس مي‌شود و قرارداد نفت را با آن کشور مي‌بندند و 33 سال بر طول مدت امتياز نفت قبلي افزوده و تا سال 1372/1993 قطعي مي‌شود. براي ايران قرارداد جديد اگر بدتر از امتيازنامه دارسي نباشد، به‌تر از آن نيست. و در عوض بر درآمدهاي ايران از حق امتياز و ساير حقوق، نسبت به قبل، تغيير چنداني نکرد. چون رئيس شرکت سِرجان کدمن، به پشتيباني از قدرت نظامي که در نزديک آبادان، آماده کرده بود و رضاشاه هم از ترس خلع يد، تسليم رئيس انگليسي‌ شرکت نفت شد. حتا تقي‌زاده که وزير دارايي رضاشاه بود، بعدها گفت که قرارداد را برخلاف ميل خود امضا کرده و در عين حال گفته بود که رضاشاه هم به خاطر تسليم در برابر شرکت چيزي نمانده بود به گريه بي‌‌افتد. (امتياز نامه 1901 دارسي)

در چنين شرايطي نيروهاي دريايي بريتانيا سوخت ناوگان خود را از زغال سنگ به نفت تبديل کردند و با شروع جنگ جهاني اول نياز بيش‌تري به اين ذخاير جديد و با ارزش ايران پيدا کردند. دولت انگلستان هم به منظور تقويت موقعيت خود در برابر ديگر امپرياليست‌ها، بخش عمده سهام «شرکت نفت انگليس و ايران» را خريد و شرکت مزبور از آن تاريخ با شرايطي در ايران به فعاليت پرداخت که بيش‌تر به نفع انگليسي‌ها بود تا ايران. اين شرکت که هم اکنون با نام بي پي بريتيش پتروليوم فعاليت مي‌کند و خسارت‌هاي بسيار جبران‌ناپذيري بر طبيعت کره زمين وارد کرده است، با استفاده اوليه از نفت ايران، تشکيل شد.

غارت نفت ايران توسط انگليسي‌ها، اوضاع اقتصادي، اجتماعي و سياسي انگلستان را بسيار دگرگون کرد. به طوري که «براي خزانه داري انگليس 24 ميليون پوند در آمد به صورت ماليات و 92 ميليون پوند ارز تامين مي‌کرد؛ تامين 85% از سوخت مورد نياز ناوگان نيروي دريايي انگليسي‌ها را بر عهده داشت و هم‌چنين 75% سود سالانه داشت که بخش عمده‌يي از آن در اختيار سهام‌داران انگليسي‌ و هم‌چنين ديگر سرمايه‌گذاري‌هاي نفتي در کويت، عراق و اندونزي قرار مي‌گرفت.»( تاريخ ايران مدرن؛ يرواند آبراهاميان؛ ترجمه ابراهيم فتاحي؛ ص218)

و در سال 1326/1947 در مورد شرکت نفت ايران و انگليس قرارداد جديد معروف به گس-گشاييان عملا" به نفع انگليس بسته شد. گشاييان مي‌گويد: «اما بايد يک چيز را محرمانه به شما بگويم. اگر مداخله شخص نخست وزير (ساعد) و اعليحضرت (محمدرضا) نبود، من مي‌توانستم قرارداد به‌تري منعقد کنم. ... انگليسي‌ها ميدانستند که من از حمايت شاه و ساعد برخوردار نيستم و تنها هستم. اگر جز اين بود دريافتي ما از اين هم بالاتر بود.»

(مصدق و نبرد قدرت؛ نوشته همايون کاتوزيان؛ ترجمه احمد تدين ص 140)
ادامه دارد
@amookhtan
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (66) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار #شرکت_نفت_انگليس_و_ايران نتيجه خفت‌بار دو جنگ گلستان و ترکمان‌چاي سران جاهل و مرتجع قاجار با روسيه، تسليم بي‌چون چراي آن‌ها به تزار روس…
#تاريخ_معاصر_ايران (67)

(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار

#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران

در منطقه‌ خوزستان، نخستين و دومين چاه حفرشده شرکت، خشک بودند. در نيمه‌ اول سال ۱۹۰۸/1278 سرمايه‌ شرکت رو به‌ پايان بود و هنوز نفتي کشف نشده بود. روساي شرکت به‌ مسئول عمليات که مهندسي به‌ نام «دينولدز» بود، دستور توقف عمليات را دادند، ولي او که در محل وضع را به‌تر ارزيابي کرده بود چند روزي از اجراي دستور توقف خودداري کرد و به‌حفاري ادامه داد.

در روز پنجم خرداد ۱۲۸۷/۱۹۰۸ مته‌ حفاري به‌ لايه نفت‌دار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد.(1) عمق چاه ۳۶۰ متر بود و دومين چاه که ده روز بعد به‌ نفت رسيد ۳۰۷ متر عمق داشت. با به‌ نفت رسيدن اين دو چاه، وجود نفت به‌ مقدار زياد در ايران به اثبات رسيد. پس از کشف نفت در ايران در سال ۱۹۰۹/1288 شرکت نفت ايران و انگليس تشکيل شد.

گفته مي‌شود هنگامي که دارسي کارشناسان خود را به مسجد سليمان فرستاده بود تا وضعيت نفت را در منطقه وسيعي بررسي کنند، قبيله هفت لنگ بختياري از هم مي‌پرسيدند مگر دارسي چند تا خر دارد که اين همه نفت را مي‌خواهد؟ چرا که يگانه مصرف نفت طبيعي که سر از زمين بيرون مي‌آورد، نزد آنان درمان زخم خران‌شان بود. اما امپرياليسم انگلستان دريافته بود که او طلاي سياه را يافته است و براي آن برنامه ريزي صد ساله ريخته است. هر چند نخستين مصرف آن در کشتي‌هاي بخاري بود که از زغال سنگ استفاده مي‌کردند که جاگير و کم بازده بود، بعدا" که موتورهاي گرمايي خلق شد، استفاده از آن گسترش يافت.

در ۱۹۰۷/1286 انگليسي‌ها به منظور حفاظت از عمليات حفاري نفت و بدون توجه به حاکميت ايران، قواي خود را به اين کشور اعزام داشتند و قراردادي هم بدون مشارکت ايران، در مورد تقسيم ايران به مناطق نفوذ با روس‌ها امضا کردند: روس‌ها در شمال و انگليسي‌ها در جنوب و يک منطقه اصطلاحا" بي‌طرف بين آن دو که در اختيار دولت ايران قرار گرفته باشد، که عملا" چنين چيزي وجود خارجي نداشت. بنابراين در ۱۹۰۸/1287 نفت در مسجد سليمان کشف شد و يک سال بعد انگليسي‌ها «شرکت نفت انگليس و ايران» را تاسيس کردند.

از سال ۱۹۰۸/1287 تا سال ۱۹۲۸/1307 تمام نفت توليدي ايران از ميدان نفتي مسجدسليمان استخراج شد. در اين سال ميدان نفتي هفتکل و در سال ۱۹۳۰/1309 ميدان نفتي گچساران، در سال ۱۹۳۶/1315ميدان نفتي آغاجاري و در سال ۱۹۳۸/1317 ميدان‌هاي نفتي لالي و نفت سفيد، کشف شدند و خزانه انگليسي‌ها پر از طلاي سياه گرديد. ميدان نفت‌خانه را در عراق، در سال ۱۹۲۷/1306، شرکت نفت انگليسي و عراق کشف کرد. نيمي از اين ميدان در خاک ايران قرار دارد که اکنون نفت‌شهر ناميده مي‌شود. با کشف اين هفت ميدان نفتي حوزه‌ مورد قرارداد شرکت نفت سابق ايران و انگليس به‌ صورت يکي از مناطق مهم نفتي جهان درآمد.

تلاش براي تجديدنظر در امتياز نامه‌ي 1901 دارسي، از سال 1305 شروع شد. که در هنگام قرارداد با اعتصاب کارگري کارگران شرکت به رهبري يوسف افتخاري و دوستان کارگرش روبرو شد. تيمورتاش و داور و فيروز از مذاکره کننده‌گان بودند. شرکت نفت ايران و انگليس با وجود تقريبا" غارت نفت ايران، باز هم به بهانه فني و تجاري، خواهان کاهش حق امتياز ايران شد. با مقاومت پوچ ايران روبروي مي‌شود و رضاشاه امتياز نفت را يک جانبه لغو مي‌کند. شرکت انگليسي به جامعه‌ي بين المللي شکايت مي‌برد و جامعه‌ هم توصيه مي‌کنند دو طرف وارد مذاکرات دو جانبه شوند که در نهايت موفق مي‌شود:
ادامه دارد
@amookhtan
(1): سرانجام در ساعت 4 صبح 26 ماه مه 1908 مته‌ي حفاري در عمق 1180 پايي به نفت رسيد و منجر به فوران 50 متري نفت شد. در تاريخ 14 آوريل 1909 شرکت نفت ايران و انگليس (APOC) با سرمايه‌ي دو ميليون ليره استرلينگ تاسيس شد، بدين ترتيب شرکتي پا به عرصه‌ي وجود گذاشت که طي دو جنگ جهاني نعمت‌هاي فراواني براي طرف انگليسي داشت و بدل به تأمين‌کننده‌ي اصلي سوخت نيروي دريايي انگليس گشت و از سوي ديگر براي طرف ايراني بدبختي‌هاي بسيار به همراه داشت. هرچند در نهايت اين مسئله به قول لرد کرزن «متفقين را بر امواج نفت ايران شناور کرده و رقص‌کنان خود را به ساحل پيروزي رساندند. اما سرنوشت اين قرارداد بالا و پايين بسياري را در سياست ايران ايجاد کرد، از شکست مذاکرات تيمورتاش تا به دست گرفتن رهبري مذاکرات مجدد با انگليسي‌‌ها توسط رضاخان و تمديد قرارداد به مدت سي سال ديگر، با شرايط جديدي که فقط مناطق تحت تسلط شرکت نفت را کاهش و پرداختي‌هاي ايران را افزايش نداد. https://wp.me/p2GDHh-6Jw
آموختن: علوم پایه، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی
#تاريخ_معاصر_ايران (65) (از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357) @amookhtan #حافظه_تاريخي #فصل_يکم #نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار جنبش کارگري دوران محمدرضاشاه الف:ضربات حزب توده‌ بر جنبش مستقل کارگران‌ يوسف افتخاري از حزب توده‌ مي‌گويد بعد از اين قضيه يک روز…
#تاريخ_معاصر_ايران (66)

(از اواخر سلسله قاجار تا سال 1357)
@amookhtan
#حافظه_تاريخي
#فصل_يکم
#نگاهي_کوتاه_به_عصر_قاجار

#شرکت_نفت_انگليس_و_ايران

نتيجه خفت‌بار دو جنگ گلستان و ترکمان‌چاي سران جاهل و مرتجع قاجار با روسيه، تسليم بي‌چون چراي آن‌ها به تزار روس بود. نه تنها قفقاز را به طور کامل به روسيه تحويل دادند، بل‌که از نظر سياسي هم تسليم تزار روس شدند و منابع طبیعی و تولیدی ساکنین شمال و شمال غرب ايران را براي ده‌ها سال در اختيار روس‌ها قرار دادند. انگليسي‌ها که ناظر بر اين اوضاع و احوال سران قاجار بود، با بند و بست کردن با روسيه تزاري، جنوب ايران را جولان‌گاه خود قرار دادند. و با دادن رشوه به تمام ارگانيسم سلسله قاجار، شروع به غارت منابع طبيعي ايران کردند. يکي از اين منابع طلاي سياه ايران بود.

طبقه حاکمه انگليس همراه با مقامات انگليسي‌، شرکت انگليسي‌ نفت ايران و انگليس، عملا" به عنوان طبقه حاکمه در ايران عمل مي‌کردند و همه‌ي امتيازات چه دلاري و چه رفاهي در اختيار انگليسي‌ها بود، در عوض کارگران ايراني که بيش‌ترين عمليات‌هاي شرکت را بر دوش آنان انجام مي‌گرفت، با زنده‌گي رقت باري دست و پنجه نرم مي‌کردند؛ دستمزد بسيار ناچيز در سال 1308 ماهانه کم‌تر از هشت تومان، در حالي که يک لنگه آرد حدود پنجاه کيلويي در آبادان هشت تومان قيمت داشته است، آن‌ها در آلونک‌ها و بيغوله‌هايي زنده‌گي مي‌کردند که شايسته هيچ انساني نبود. روساي شرکت و کارمندان انگليسي‌ شرکت:

«سرشان تشر بزنيد، بترسانيدشان، تا در برابرتان سر اطاعت فرود آورند.»
در آن زمان(1300 خورشيدي) بحرين به ازاي هر بشکه نفت 35 سنت، عربستان بشکه‌يي56 سنت، عراق بشکه‌يي60 سنت حق امتياز مي‌گرفتند اما ايران 2500 ساله هخامنشي بشکه‌يي 8 سنت! دريافت مي‌کرد.

امتياز نفت جنوب ايران معروف به دارسي،(1) در سال1900/ 1279 خورشيدي توسط طبقه حاکمه رشوه‌بگير قاجار به يک شرکت انگليسي داده شد و بعد از کشف نفت در سال1908/ 1287، شرکت نفت ايران و انگليس تشکيل گرديد که در آن سهمي جزيي از سود خالص شرکت نفت ايران و انگليس به ايران داده مي‌شد.

بنابراين در سال ۱۹۰0/1279 «ويليام ناکس دارسي»، (تصویر پست قبلی👆)«حق تفحص و استخراج و حمل و نقل و فروش نفت» در سراسر ايران را به استثنايي ۵ ايالت شمالي براي خود به دست آورد. «ويليام ناکسي دارسي» يک ميليونر استراليايي، نخستين کسي بود که با روش‌هاي جديد روز و دستگاه‌هاي حفاري مکانيکي در ايران به اکتشاف نفت و حفرچاه پرداخت. او ابتدا گروهي فني را به‌ سرپرستي زمين‌شناسي به نام «برلز» استخدام و به ايران اعزام کرد. اين گروه پس از بررسي‌هاي زمين‌شناسي، احتمال وجود نفت در حوالي قصرشيرين و شوشتر را زياد و در ديگر نقاط اميدوارکننده دانست. پس از دريافت اين گزارش، دارسي نماينده‌يي به نام «ماريوت» را در سال 1280/۱۹۰۱ به‌ دربار قاجار فرستاد. ماريوت امتياز اکتشاف و استخراج نفت در تمام ايران، به جز پنج ايالت شمالي را از مظفرالدين‌شاه به مدت 60 سال گرفت. چند ماه پس از امضاي قرارداد، حفاري اولين چاه در محلي به‌ نام چياسرخ يا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشيرين آغاز شد.

کار حفاري به‌ علت نبود راه و ناامني به‌ کندي پيش مي‌رفت، تا آن‌که در تابستان ۱۹۰۳/1282 در عمق ۵۰۷ متري به‌ گاز و کمي نفت رسيد. چاه دوم هم در همين ناحيه در عمقي مشابه به‌ نفت رسيد. بهره‌دهي اين چاه در حدود ۱۷۵ بشکه در روز بود. دارسي با ارزيابي نتايج دريافت، اگر در ناحيه چياسرخ نفتي بيش از اين مقدار هم بيابد به‌ علت دوري از دريا و نبود امکان حمل به‌ بازار مصرف، سودي عايد او نخواهد شد. بنابراين ناحيه را ترک کرد و به‌ خوزستان روي آورد. منطقه‌ چياسرخ در مرزبندي‌هاي بعدي به‌ دولت عثماني واگذار شد و اکنون چياسرخ يک ميدان نفتي کوچک در عراق است.
ادامه دارد
@amookhtan
(1): امتيازنامه دارسى‏ داراى صحه‌ى شاه و امضا و مهر اتابک صدراعظم و ميرزا نصراللّه‌خان مشيرالدوله و نظام‌الدين غفارى مهندس الممالك است و در دفاتر ديوانى به ثبت و ضبط رسيده است.البته در اين ميان، كتابچى‌خان ايراني متصدى اداره گمرك ايران، که زمينه اجراي امتياز نامه دارسي فراهم کرده بود، نيز حق دلالى خوبى از اين معامله برد و توانست براى خود و اولادش زنده‌گانى با رفاهى در اروپا تهيه نمايد و به غير از او، نماينده‌‏ى دارسى‏ در حدود ده هزار ليره رشوه هم به اتابك و مشيرالدوله، مهندس الممالك نقدا" پرداخت کرد.