▪️ذبح قوی سپید در چند ضرب!
●یکم
آنچه که در یکی دو روز اخیر از تیم
#فوتبال انزلی در رسانهها خبرساز شد اعتراض هواداران متعصب تیم
#ملوان بود به نصب تبلیغات محیطی شرکت ایرانسل در شهر
#انزلی، که به انضام تصویری از تیم فوتبال استقلال تهران، دعوت به حمایت از این باشگاه مرکز نشین میکرد.
مساله البته که بههمین جا ختم نشد. اعتراضات در شبکههای مجازی که بالا گرفت جمعی از مدیران شهری هم با اعلام رسمیِ انزجار، به جمع منتقدان دو آتشه پیوستند. جمع یاران که جمع شد، دستهای متشکل از هواداران و لیدرهای باشگاه با حضور در محل نصب بیلبورد تبلیغاتی در پل عابر پیاده، به صورت خودجوش اقدام به پایین کشیدن بنر و پاره کردن تصویر منقش به نام و نشان تیم رقیب کردند. از آن وقت تصاویر این رویداد همچنان به عنوان حماسهای از حضور! درشبکههای مجازی دست به دست میشود.
● دوم
البته که اقدام
#مدیریت_شهری با عاملیت پیمانکار در شرایطی که روح عمومی شیفتگان فوتبال در انزلی از بیتفاوتی و کملطفی حضرات مسئول زخمی و آزرده است غیرمسئولانه و نازیبا بود. اما همراهی و همدلی تحریک آمیز و نه قاعدهمند و آرامشبخشِ برخی مسئولان شهری و فعالین اجتماعی و مدیران رسانهای که طبیعتن میبایست فارغ از هیجانات غالب، دورترها را ببینند، با جریان متعصبی که فقط به امروز میاندیشد نه دیروز و حتی فردا اسباب تاسف بیشتر بود.
واقعیت این است؛ پاره کردن تابلوهای تبلیغاتی تیمهای حریف با شعار «شهروند با غیرت» و رویکرد «دیگر ستیزی» اتفاقِ در ظاهر جذاب و البته پرمخاطبیست. منتها آنها که عاملَ فعل بودند به این نیندیشیدند که در میان هیاهوی شادمانهی برخاسته به آسمان بندر، بذر چه درخت شومِ تلخمیوهای را کاشتهاند و چگونه بر بالهای خستهی قوی سپید خزری تیرِ کاری انداختهاند!
● سوم
این از بدیهیات است! وقتی از حرفهایگری در ورزش حرف میزنیم از فروریختن مرزها سخن میگوییم. از تغییر نگرش به سنتها. از تعطیلی بساط تعصب و فراگیری تعقل و پذیرش موجودیت رقیب و رندیها و زد و بندها ومعاملهها و تن دادن به عواقب پیروزی و شکستی که همیشه هم برحق نیست و اصول درون و بیرون زمین بازیست.
یا باید از اساس قید حضور را زد و مثل آن تیم دوستداشتنی صدسالهی انگلیسی، فوتبال را بازی قبیلهگی مردان و زنان دهکده دانست و بیخیال صعود به لیگها حتی، از جادوگری با توپ لذت غاییِ جمعی برد. و یا صبورانه الگوی فوتبالبازیِ سرمایهداران را پذیرفت و مردانه جنگید و سهمِ به یغما برده را پس گرفت.
● چهارم
سرمایه گذار سرمایهاش را کجا و برای چه میگذارد؟ معلوم است که برای سود. اگر یکی از این سازمانها و شرکتهای معظم داخلی و خارجی خوابنما شد و خواست پولش را پای
ملوان بریزد تکلیف چیست؟ تبلیغ خودش و محصولش را کجا باید انجام دهد؟ فقط توی انزلیَ ۱۵۰ هزارنفری؟ اصلن میارزد؟ اگر در همهی پایتخت و دیگر شهرها رسمِ رایج، آن مدل از غیرتِ شهروندی شود و دیگرستیزی که ما مفتخر به آنیم و پایین کشیدن بنرها و پوسترهای تبلیغی حریف عادت باشد، هیچ سرمایهای از حوالی بندر حتی گذر میکند؟
● پنجم
آفتاب آمد دلیل آفتاب!
اصفهانیها هم با شعار شهروندِ با غیرت و مدیر بومی غیرتت کو؟! با تبعیت از حرکت الهامبخش ملوانیها، با بیلبورد تبلیغاتی پرسپولیسیها همان کردند که انزلیچیها!
و حالا اینچرخهی دَریدن حرمتها و زخمی کردن سیمای محبوب قومیتها و جمعیتها ادامه خواهد داشت و اگر چارهای اندیشیده نشود باز نخواهد ایستاد. و دور نیست و یقینیست که همین را هم از هوداران آبی و قرمز ببینیم و دیگران. و آنروز تلخ برسد که قوهای سپید یکان یکان از آسمان بر زمین بیفتند و کسی یاد نیاورد که پروازی هم بوده است...
#روزانه#جامعه@aminhaghrah