آمین

#عارف
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
Forwarded from اتچ بات
▪️
امروز (۱بهمن) سالمرگ #عارف است.
بسیاری او را موثرترین و‌ قَدرترین ترانه‌سرای کل دوران می‌دانند.

عارف هرآنقدر در جوانی شهره‌ی شهر بود و دلخواه عام و خاص، سالهای آخرین عمر اما هیچ حال خوشی نداشت. تلخ بود و بدگمان و تنها. بیماری و بدبیاری هم رهایش نکرد. پیش از مرگ در همدان ساکن بود که سخت‌ترین ضربه را خورد و‌ روانش از هم پاشید.

ژیان، سگی که مونس و همدم شبانه روزی او بود و گوشت و استخوان آبگوشت او را می خورد، مُرد. عارف آن چنان به ژیان دلبسته بود که شعری برایش ساخت که به عنوان بیست و هشتمین تصنیف در دیوانش به ثبت رسیده:

ژیان هاف هافو هاف کن ببینم
برای هاف سینه ای صاف کن ببینم

پس از هاف هاف بخوان هاف با قرائت
اداء از مخرج ناف کن ببینم

نجس شیخ است الحق یا تو این جا
قضاوت روی انصاف کن ببینم!

#عارف_قزوینی
@aminhaghrah
Forwarded from آمین

یوسفِ مشروطه، زِ چَه بَرکشیدیم
آه! که چون گرگ، خود او را دَریدیم

#شعر
#عارف_قزوینی
@aminhaghrah
گریه کن
شهیدی
▪️
گریه کُن...
باصدای: #عبدالوهاب_شهیدی
شعر و آهنگ: #عارف_قزوینی

گریه کن که گر سیل خون‌گری ثمر ندارد
ناله‌ای که ناید ز نای دل اثر ندارد
هرکسی که نیست اهل دل،
ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشکِ تر ندارد
این محرم و صفر ندارد
گر زنیم چاک
جیب جان چه باک
مَرد جُز هلاک
هیچ چاره‌ی دگر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد...


#تک_ترانه
@aminhaghrah
@Sedayirann گریه کن - بنان
▪️
گریه کُن...
باصدای: #بنان
شعر و آهنگ: #عارف_قزوینی

گریه کن که گر سیل خون‌گری ثمر ندارد
ناله‌ای که ناید ز نای دل اثر ندارد
هرکسی که نیست اهل دل، ز دل خبر ندارد
دل ز دست غم مفر ندارد
دیده غیر اشکِ تر ندارد
این محرم و صفر ندارد
گر زنیم چاک
جیب جان چه باک
مَرد جُز هلاک
هیچ چاره‌ی دگر ندارد
زندگی دگر ثمر ندارد...


#تک_ترانه
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
از عارف به محمدرضا هَزار:
نابود باد شعر....
[ ۷ آبان ۱۳۱۱ﻫ ش ]

...مقصودم از نوشتن اين مزخرفات اين‌ است كه بدانيد من از زندگانی در اين چنين محيطی... دلتنگم و ديدن اين‌گونه ناملايمات مرا از هر چيز جز مرگ بيزار كرده است...

عزيزم! ‌عمرم! ‌آقا‌جان دورت بگردم! اين‌ است نمونه‌ا‌ی از اخلاق عمومی، عقيده‌ی من كاملاً ‌مخالف عقيده‌ی سركار است. كار این مردم از اين گذشته است كه بشود با حرف يا شعر يا كلام آسمانی آن‌ها را تغيير داد، چه نتيجه دارد كتاب پنديات... كه خواسته است چهار تا شعری كه در اين مملكت كارش به رسوايی و افتضاح كشيده، آن‌ هم نه از روی عقيده بلكه از روی تفريح و از راه اظهار فضيلت ساخته باشد. می‌خواهم بگويم در تمام اشعار شعرای عصر حاضر كه نماينده‌ی افكار نابكار عمومی است، يك شعر نيست كه در موقع گفتن دل و روح با قلم و زبان هم‌داستان شده باشد...

ای محو و نيست و نابود باد شعر و شاعری‌‌ مملكتی كه دزدی و دروغ سرتاسر آن را فرا گرفته است! اگر دوباره سعدی و فردوسی با اين اخلاق مردم در آن ظهور نمايند، حرفشان خريدار ندارد تا چه رسد به مزخرفات من و امثال من...

ای‌ كاش شاگرد كفش‌دوز بودم، شاعر و موسيقی‌دان نبودم، برای اين‌كه هم خيالم راحت و هم زندگانی‌ام مرتب‌تر از اين بود...


[ نامه‌های #عارف_قزوینی، نامه‌ی شماره‌ی ۲۳، نامه به محمدرضا هزار | به کوشش مهدی به‌خيال، انتشارات هرمس، ۱۳۹۶ ]

@aminhaghrah
gissoo Shakeri گیسو شاکری ، گریه کن
gissoo shakeri
▪️
گریه کن...

گریه کن که گر سیل‌خون گری، ثمر ندارد
ناله‌ای که ناید ز نای دل، اثر ندارد...

شعر و ملودی: #عارف_قزوینی
تنظیم آهنگ: #محمد_شمس
خواننده: #گیسو_شاکری

#تک_ترانه
@aminhaghrah
@MohammadShams1
▪️
عارفِ مارکسیست!

...در همان روزگار (سال ۱۳۰۰ خورشیدی) #عارف_قزوينی، شاعر و ترانه سرای سخت ناراضی از سلطنت قاجار و هوادار برپايی جمهوری سرود: 

ای #لنين! ای فرشته‌ی رحمت
قدمی رنجه كن تو بی زحمت
تخم چشم من آشيانه‌ی توست
پس كـَرَم كن كه خانه خانه‌ی توست
يا خرابش بكن يا آباد
رحمت حق به امتحان تو باد
بلشويك است خضرِ راهِ نجات
بر محمد و آل او صلوات!

اگر عارف را آدمی بسيار جدی و حتی عبوس (به گفته سعيد نفيسی، «با صدای بم و لحن عصبانی بی صبرانه») نمی‌شناختند شايد گمان پيش می‌آمد كه اين قطعه را از باب مطايبه سروده است. اما وقتي لنين را دعوت می‌كرد تشريف بياورد اين مملكت رهن كامل در اختيارش، هرچه با آن بكند از طايفه اسب دزدهای قاجار بدتر نيست، صادقانه می‌گفت... 

[ بریده‌ی یادداشت محمد قائد در روزنامه شرق | شماره‌ی ۱۵۱۱ | ۴ اردیبهشت ۹۱ ]

@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
#سیدعلی_اصغر_کردستانی بین سال های ۱۲۵۵ تا ۱۲۶۰ در روستای صلوات آباد #سنندج به دنیا آمد.

هر چند فایل‌های صوتی به جای مانده از سیدعلی اصغر از کیفیت بسیار پایینی برخوردار هستند اما همین نمونه‌ها در تحلیل ویژگی‌های آوازی او نزد اهل فن، بسیار موثر بوده است.

#عباس_کمندی درباره ویژگی‌های آوازی سیدعلی اصغر کردستانی آورده است: «آنچه از صدای سید و نحوهٔ اجرای آهنگ‌هایش مشخص است، این است که سید به طور مسلم ٫موسیقی ایرانی را می‌شناخته است. اما چگونه و در کجا و با چه امکاناتی به این شناخت رسیده، جای بحث و گفتگوست.... به نظر می‌رسد چون در آن زمان و قبل از رفتن سید به تهران، سنندج به مدت یک سال تبعیدگاه #عارف قزوینی بود و چون عارف در آن مدت به منزل خوانین سنندج به خصوص منزل آصف دیوان رفت‌ و آمد داشت، مسلماً صدای سید از نظر عارف مکتوم نمانده و احتمالاً جلساتی با هم داشته‌اند و با توجه به نحوهٔ به کارگیری تحریرات در صدای سیدعلی اصغر و شباهت آن با آهنگ‌های عارف قزوینی و نحوهٔ تحریرات به کار گرفته در آن‌ها، به احتمال زیاد، سید موسیقی را از عارف آموخته و یا حداقل نحوه صوت‌پردازی سید، بدون دخالت عارف نبوده است. اگر غیر از این باشد، سیدعلی اصغر خود ابداع‌کننده این سبک در موسیقی کردی است، چراکه نحوهٔ خواندن سید و به کارگیری تحریرات ریز در صدای وی مخصوص خود اوست و چنین سبکی در هیچ کجای کردستان، به جز سنندج و در نواحی صلوات آباد، وجود نداشته و ندارد.»

گفته می‌شود:
"یک شب در تهران و در منزل یکی از رجال مملکتی با حضور دولتمندان و هنرمندان و ادبای تراز اول، جشنی بر پا می‌شود #سردار_اعظم ، سید را همراه با خود به آن جشن می‌برد. یکی از خوانندگان آن جشن، #قمرالملوک_وزیری بود. بعد از خاتمهٔ آواز #قمر، سید از طرف سردار اعظم به حاضرین معرفی و از وی تقاضای خواندن می‌شود. سید صدای خود را یک گام بالا‌تر از صدای قمر وسعت داده و با تمام قدرت شروع به خواندن می‌کند و تمام اهل مجلس و خصوصاً موسیقیدانان را به تعجب و تحسین وا می‌دارد."

می‌گویند تابستان ۱۳۰۷ یا ۱۳۰۸ تنها یک ماه در تهران ماند و چند صفحه با صدای او ضبط شد که این صفحات نشان از نابغه‌ای بی‌تکرار در موسیقی آوازی کشورمان دارد که ۹قطعه با صدای او در اختیار علاقه مندان قرار گرفته، از جمله تصنیف "غمگین و دل په شیو".

حالا همین تصنیف را ابتدا با اجرای کردستانی، و بعد با دو اجرای بیژن #کامکار و سالار عقیلی از آمین بشنوید▼


منبع: کرن موزیک

#موسیقی
@aminhaghrsh
آمین
‍ ‍ ▪️ امروز (۱بهمن) سالمرگ #عارف است. بسیاری او را موثرترین و‌ قَدرترین ترانه‌سرای کل دوران می‌دانند. عارف هرآنقدر در جوانی شهره‌ی شهر بود و دلخواه عام و خاص، سالهای آخرین عمر اما هیچ حال خوشی نداشت. تلخ بود و بدگمان و تنها. بیماری و بدبیاری هم رهایش نکرد.…
▪️
اغلب بستری افتاده، در تمام این پنج شش ماه سه مرتبه، آن هم برای رفتن به حمام و رفع کثافت بیرون رفتم...
یک مرتبه هنوز داخل حمام نشده دچار لرز و نوبه شده و با نهایت سختی و بدبختی خود را به پایه‌ی کرسی رساندم و چنان افتادم که توان برخاستن نبود. خدا تمام کند. زندگی تمامم کرد!...

یک کمپانی صفحه پُرکنی از مصر نماینده فرستاده بود تا تمام تصنیف‌هایی را که خوانده‌ام ضبط نمایند و در قبالش ۱۰۰ هزار تومان به من بدهند، حاضر نشدم، و به آن‌ها گفتم: "شما علی را در تاریکی دیده‌اید! من یک شاعر و موسیقی‌دان ملی هستم نه آوازخوان قهوه‌خانه‌ها و رستوران‌ها!..."

[ نامه‌های #عارف_قزوینی | به کوشش مهدی به‌خیال | نشر هرمس ]

#کتاب
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
امروز (۱بهمن) سالمرگ #عارف است.
بسیاری او را موثرترین و‌ قَدرترین ترانه‌سرای کل دوران می‌دانند.

عارف هرآنقدر در جوانی شهره‌ی شهر بود و دلخواه عام و خاص، سالهای آخرین عمر اما هیچ حال خوشی نداشت. تلخ بود و بدگمان و تنها. بیماری و بدبیاری هم رهایش نکرد. پیش از مرگ در همدان ساکن بود که سخت‌ترین ضربه را خورد و‌ روانش از هم پاشید.

ژیان، سگی که مونس و همدم شبانه روزی او بود و گوشت و استخوان آبگوشت او را می خورد، مُرد. عارف آن چنان به ژیان دلبسته بود که شعری برایش ساخت که به عنوان بیست و هشتمین تصنیف در دیوانش به ثبت رسیده:

ژیان هاف هافو هاف کن ببینم
برای هاف سینه ای صاف کن ببینم

پس از هاف هاف بخوان هاف با قرائت
اداء از مخرج ناف کن ببینم

نجس شیخ است الحق یا تو این جا
قضاوت روی انصاف کن ببینم!

#عارف_قزوینی
@aminhaghrah
گریه کن
ایرج بسطامی، محمدرضا درویشی
▪️گریه کن...
[ به یاد کلنل محمدتقی پسیان ]
آهنگساز : #عارف_قزوینی
با صدای: #ایرج_بسطامی،
تنظیم: #محمدرضا_درویشی
آلبوم: موسم گل

#تک_ترانه
@aminhaghrah
Forwarded from آمین
geryeh ra be masti@aminhaghrah
shahidi
[ گریه را به مستی... ]
خواننده: #عبدالوهاب_شهیدی
ترانه و آهنگ: #عارف قزوینی
تنطیم: #جواد_معروفی
دستگاه: شور
اجرا: ارکستر #گلها

#تک_ترانه
@aminhaghrah

یوسفِ مشروطه، زِ چَه بَرکشیدیم
آه! که چون گرگ، خود او را دَریدیم

#شعر
#عارف_قزوینی
@aminhaghrah
Forwarded from آمین (Amin Haghrah)
این ویرانه خانه #عارف_قزوینی ست! همان بزرگِ تصنیف سرایان فارسی که سروده:
از خون جوانان وطن لاله دمیده...
#میراث
#عکس
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
امروز (۱بهمن) سالمرگ #عارف است.
بسیاری او را موثرترین و‌ قَدرترین ترانه‌سرای کل دوران می‌دانند.

عارف هرآنقدر در جوانی شهره‌ی شهر بود و دلخواه عام و خاص، سالهای آخرین عمر اما هیچ حال خوشی نداشت. تلخ بود و بدگمان و تنها. بیماری و بدبیاری هم رهایش نکرد. پیش از مرگ در همدان ساکن بود که سخت‌ترین ضربه را خورد و‌ روانش از هم پاشید.

ژیان، سگی که مونس و همدم شبانه روزی او بود و گوشت و استخوان آبگوشت او را می خورد، مُرد. عارف آن چنان به ژیان دلبسته بود که شعری برایش ساخت که به عنوان بیست و هشتمین تصنیف در دیوانش به ثبت رسیده:

ژیان هاف هافو هاف کن ببینم
برای هاف سینه ای صاف کن ببینم

پس از هاف هاف بخوان هاف با قرائت
اداء از مخرج ناف کن ببینم

نجس شیخ است الحق یا تو این جا
قضاوت روی انصاف کن ببینم!

#عارف_قزوینی
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️ناخوانده‌های #عارف منتشر شد!

کتاب «نامه‌های عارف» شامل ۶۹ نامه ی ناخوانده از «عارف قزوینی» است که با پژوهش و کوشش مهدی به‌خیال در سال جاری توسط انتشارات هرمس منتشر شده است.
بخش پیوست نیز شامل تصاویری بدیع و در چند نمونه منتشر نشده از سال‌های حیات عارف قزوینی به خصوص در دوران زندگی وی در همدان است. طرح جلد کتاب را گرافیست برجسته #قباد_شیوا، طراحی کرده است. شیوا خود اهل همدان است. مقدمه ی کتاب را هم استاد بنام ادبیات ایران، دکتر محمدعلی #اسلامی_‌ندوشن، نوشته است.

#کتاب
@aminhaghrah
geryeh ra be masti@aminhaghrah
shahidi
[ گریه را به مستی... ]
خواننده: #عبدالوهاب_شهیدی
ترانه و آهنگ: #عارف قزوینی
تنطیم: #جواد_معروفی
دستگاه: شور
اجرا: ارکستر #گلها

#تک_ترانه
@aminhaghrah
Forwarded from عکس نگار
🔻
به مجموعه آثار #عبدالوهاب_شهیدی ( ۱۳۰۱خورشیدی) گوش می‌دهم. عمرش دراز باشد که آوازِ لطیف و آسمانی‌اش شبِ آدم را می‌سازد. حالا دارد تصنیف #عارف را می خواند. «گریه را به مستی...» را...
از این ترانه اجراهای متنوعی شنیده ایم. از «شجریان». «مرضیه» و... اما در نظر من اجرای شهیدی یک چیز دیگر است. بشنوید و تازه شوید...

گریه را به مستی بهانه کردم
شکوِه‌ها ز دست زمانه کردم
آستین چـو از دیده برگرفتم
سیل خون به دامان روانه کردم


نالـه‌ی دروغـیـن اثــر نـدارد
شام ما چو از پی سحر ندارد
مرده بهتر زآن کو، هنر ندارد
گریه تا سحرگه من عاشقانه کردم

همچو چشم مستت جهان خراب است
رخ مپوش که این دور انتخاب است

من تو را به خوبی نشانه کردم

دلا خمـوشی چرا چو خـم نجـوشی چرا
برون شد از پرده راز تـو پرده‌پوشی چرا

راز دل همان به نهفتـه ماند
گفتنش چو نتوان نگفته ماند
فتنه به کـه یک چند خفته ماند
گنج بر درِ دل خزانه کردم

باغبان چه گویم به من چه‌ها کرد
کینه‌های دیرینه برملا کرد
دسـت مـن ز دامان گل جدا کرد
تا به شاخه گل یک دم آشیانه کردم.

#موسیقی
#ترانه
#پرتره
@aminhaghrah
این ویرانه خانه #عارف_قزوینی ست! همان بزرگِ تصنیف سرایان فارسی که سروده:
از خون جوانان وطن لاله دمیده...
#میراث
#عکس
@aminhaghrah