▪️آیا
شاهنامه یک اثر ضدعربیِ تمام فارسیست؟
۲۵ اردیبهشت را روز جهانی
#فردوسی نامیدهاند.
بیشک فردوسی ستون استوار زبان فارسی، و
شاهنامهاش نادرهی همهی دورانهای ادبیات آن است. اما همهی این عظمت دلیل بر انتساب القاب پوچ و مراتب مبتذل به او (که بینیازتر از این حرفهاست) نمیشود. مثلن واقعن معلوم نیست سخنوران بزرگ و کوچک وطنی با چه متر و معیار و ادلهای او و اثر سترگش را یگانه نجات دهندهی زبان فارسی دانستهاند (که انگار اگر
#شاهنامه قرن چهار نبود، حالا بر زبان هیچ جنبندهای در دوران معاصر، مزهی شیرین قند پارسی نبود!)
.
حالا این به کنار. چیز غریب دیگری هم هست که در این سالها؛ به خصوص در روزهایی مثل امروز، از همه طرف و همه صنف (ادبدان و عوام) میخوانیم و میشنویم:
که
شاهنامهی فردوسی افتخار زبان فارسیست چون یک اثر منظوم خالص فارسیست و توی آن حدود شصتهزار بیتی که از حکیم توس میراث داریم حتا یک کلمه هم از زبان عربی نیست! عجب! عجب از کجخیالی و تنبلی و کاهلی!
اینها که میآید بیشتر از مقدمهی
شاهنامه است (از ۱۶ صفحهی آغاز نسخهی مسکو) و هرچه که توی " " آوردهام طبیعتن عربیست...
"حکیما" چو کس نیست گفتن چه سود
از این پس بگو "کافر" ینش چه بود
تو را دانش و "دین" رهاند درست
در رستگاری ببایدتجست.
چو گفت آن خداوند "تنزیل و "وحی"
خداوند "امر" و خداوند "نهی"
که خورشید "بعد" از "رسولان" مه
نتابید برکس ز بوبکر به
که من شهر "علم" م علیام در است
درست این سخن "قول" پیغمبر است
به چشمش همان خاک و هم سیم و زر
"کریم"ی بدو یافته زیب و فر.
یک نمونه هم از داستان اول
شاهنامه؛ داستان کیومرث:
خروشی برآمد ز لشکر بزار
کشیدند "صف" بر در شهریار
و از داستان جمشید در ص ۱۶:
یکی "حاجت" ستام به نزدیک شاه
وگرچه مرا نیست این پایگاه....
.
همهی اینها را عجولانه توی فقط چند صفحهی اول
شاهنامه پیدا کرهام! این یکی هم هست از کمی جلوترها؛ از نبرد رستم و اشکبوس که فردوسی در آن دیگر کاربست واژگان عربی را در شعر فارسی تمام کرده!:
"قضا" گفت گیر و "قدر" گفت دِه
"فلک" گفت "احسن" "مَلک" گفت زِه...
@aminhaghrah