🔽اجرای روی صحنه ی «عاشورپور» را گوش می دهم. آخرین اش را در تهران...
همه اش خوب است اما بهترین اش برای این وقتِ من «جادوی امید» ی ست که از «طبری» خواند.
احسان طبری (۱۳۶۸-۱۲۹۵) زاده ی ساری ، دانش آموخته ی حقوق دانشگاه تهران و عضو گروه ۵۳ نفر بود. در ۱۳۲۷ به مسکو رفت و در سال های حضور اش در شوروی ، دکترای تاریخ گرفت. از سال 37 تا ۵۷ در آلمان سکونت داشت. دکترای فلسفه اش را آن جا گرفت. و پس از انقلاب اسلامی به ایران آمد.
طبری، قلم خوبی داشت و عضو ارشد کمیته ی مرکزی حزب توده ایران بود. پیش از 57 او را شاخص ترین نظریه پرداز مارکسیسم-لنینیسم می شناختند و همان اسباب صدور غیابی دو بار حکم اعدام توسط دستگاه امنیت پهلوی شد.
احسان طبری ، تئوریسین بود. برخی واژه ها را او به فرهنگ نوشتاری و گفتاریِ روشنفکری ایران افزود. مثل: دستاورد. تاریک اندیشی. پنهان کاری. دگر اندیشی و...
با انقلاب و آغار پروژه ی سرکوب توده در 62 بازداشت شد. مصاحبه کرد و از مشی توده تَبری جست. او شعر هم می گفت. خیلی خوب. از میان همه ی نوشته های منظوم اش اما شعر کوتاه «جادوی امید» یک چیز دیگر است. به ویژه که با صدای بی مانندِ نازنینی مثل «احمدعاشورپور» آهنگین، همیشه گی شد:
🔹زیباتر از جهان امید ای دوست
در عالم وجود ، جهانی نیست
هر عرصه را بهار و خزانی هست
در عرصه امید ، خزانی نیست
صدبار زهر یأس مرا می کشت
گر پادزهر من نشدی امید
در تیرگی رنج رهم بنمود
بس شام تیره تابش این خورشید
تا آن زمان که شهپر بوم مرگ
برجایگاه من فکند سایه
در کارزار
زندگی ام بادا
از جادوی امید بسی مایه...
برای شب ترانه ی «آمین» همین را خواهیم شنید.
[جادوی امید]
خواننده: احمدعاشورپور
شعر: احسان طبری
(اجرای فرهنگ سرای اندیشه، به رهبری بابک ربوخه/ 1382)
#احمد_عاشورپور #احسان_طبری #موسیقی #زندگی_نامه@aminhaghrah