▪️چگونه با روزنامهنویسی، خانه بخریم و خوش بگذرانیم؟!
#جمالزاده در مورد مقالات جنجالی
#محمد_مسعود ادامه میدهد:
«…بعدها دوباره به ایران رفتم، یک روز باز مرا وعده گرفت. دیدم عمارتی ساخته بیرون دروازه و دو تا نوکر دارد. نوکرهای خوش لباس. یک آوازه خوان زن و یک تارزنِ زن و یک تمبکی را هم وعده گرفته بود. چندین بار گفتم: «من نمیتوانم وقت ندارم»...اما دو نفر آدم حسابی آمدند و گفتند که آقای
جمالزاده مسعود خیلی دلش میخواهد که شما به خانهاش بروید.
رفتم و دیدم که آن کس که از گرسنگی داشت میمرد، عمارت ساخته و …، تا اینکه رفتم سر میز شام آن دو نفر آمدند که خدمت کنند، با لباسهای خیلی خوب و شیک… بعد آن دو نفر مرا بردند توی اتاق دیگری و گفتند: «
جمالزاده تو چرا برای روزنامه مسعود مقاله نمینویسی؟» گفتم: «میدانید چیست؟ من مقالهی ادبی مینویسم، اما این روزنامه تمام مقالاتش سیاسی است. من اهل سیاست نیستم» بعد یکی از آنها گفت: «
جمالزاده میدانی چرا همهاش سیاسی مینویسد؟ چون این خانه را که میبینی ما برایش درست کردیم، و از همین راه»
تعجب کردم و پرسیدم چطور توانستهاند از راه روزنامه برایش خانه درست کنند؟ گفت: «ما میدانیم در تهران آدمهای پولدار چه کسانی هستند. میآییم به مسعود میگوییم که مثلاً به رئیس روزنامه اطلاعات بد بگو… به وهاب زاده فحش بده، به فلان تاجر فحش بده. او هم شروع میکند؛ ولی آن پایین مینویسد: بقیه دارد...
آن وقت ما میرویم آن مرد را که برایش مقاله نوشته میبینیم و میگوییم: اگر میخواهی بقیه نداشته باشد باید ده هزار تومان بدهی آن مرد هم میگوید: ده هزار تومان نمیتوانم بدهم. پنج هزار تومان میگیریم میآییم سه نفری تقسیم میکنیم»...
●منبع:
لحظهای و سخنی، دیداری با
#محمدعلی_جمالزاده، به کوشش مسعود رضوی، نشر همشهری، ۱۳۷۳
◆پانوشت:
مسعود در ۲۱بهمن ۱۳۲۶ در پی نشر یادداشتی اعتراضآمیز حاوی تعیین جایزهی یک میلیون ریالی برای اعدام
#احمد_قوام (
#قوام السلطنه)، در خیابان اکباتان تهران هنگام خروج از چاپخانه به ضرب گلوله کشته شد...
#کتاب#روایت@aminhaghrah