در شاعری خانم وحیده احمدی شکّی نیست. او شاعریست که موضوعات تازهای را با زبان معترضانه، وارد دنیای شعر خود کرده که امروزه دغدغهی آزاردهندهی بسیاری از مردم است. وی با اندیشهای نو و سؤالاتی قابل تأمل، به اندیشههای سنّتی سست و بیپایه ـ در برخی از امور ـ تاخته است. بیشتر غزلهای این کتاب خوباند، و ویژگیهای خاصی دارند؛ مثل تعلیق در کلام، بازیهای زبانی، ترکیبات تازه و... امّا گاهی برخی از ضعفهای کوچک بعضی از آن غزلها را در حدّ غزل معمولی تنزّل داده است که کاش شاعر قبل از چاپ کتابش آن را به دست ویراستاری آگاه و منصف میسپرد تا این اشکالات جزئی ولی «مهم» اصلاح شود. خانم احمدی، باید بیشتر و بیشتر بخواند و بداند و سختگیرانه تر و با وسواس زیاد شعر بگوید و بنویسد، مجذوب شهرتهای کاذب نشود که این شهرتهای مقطعی، آفت کار شاعریست.
لطف خاص این غزلیات در این است که سرایندهاش نه تنها کوشش نکرده که مردانه شعر بسراید، بلکه از آغاز تا انتهای این مجموعه مخاطب با شعری کاملاً زنانه روبهروست که بر خلاف برخی از بانوان شاعر روزگار ما شعر زنانه را فقط و فقط در حدیث نفس جنسی خلاصه نمیکند. به این اعتبار میتوان گفت که شاعر این مجموعه از جنس انبوه کسانی نیست که تصوّرشان از زنانه شعر سرودن و یا به تعبیری دارای نگرش فمینیستی بودن، بیان یک سلسله اتّفاقهای روزمره و پیش پا افتاده، آه و نالههایی با رنگ و لعاب جنس مؤنث و یا تیک اروتیک است. احمدی در کنار استفاده از عنصر عاطفه و احساس از اندیشه و نگرشی جامعهشناسانه غفلت نورزیده. هرچند که در پارهای از شعرها زاویهی تماشای او زاویهای کاملاً بومیست که شاید در جغرافیای دیگر چندان قابل فهم نباشد و یا حتّی شعر او را به ورطهی شعارزدگی نزدیک کند.
یکی از شاهکلیدهای کامروایی شاعران، با خود روراست بودن است. دایرهی این کامروایی، از آیینهگون شدن و صادقانه شدن شعر، تا افزوده شدن چاشنی صمیمیت به آن و پذیرفتنیتر شدنش در نزد مخاطب، گسترده است. مخصوصاً در عهد جدید شاعری ـ یعنی دوران پس از مشروطه؛ دوران کنار گذاشتن رونوشتهای کلیشهای و به دنبال صورت مثالی شعر نگشتن و برعکس به جستوجوی «شعرِ خویش و شعرِ زمانهی خویشتن» برخاستن ـ این خصیصه از جملهی مستحسنات هر شعری به شمار رفته است و صیرفیان سخن، حتّی فارغ از نظر داشتن به فواید سبکی و زمانهشناختی این رویکرد، سره بودن و ناب بودن و تازگی و چه بسا اصلاً ارزشمندی سرودهها را بسته به آن شمردهاند و در گرو آن دانستهاند.