الفیا

#آرشیو_خوانی
Канал
Искусство и дизайн
Новости и СМИ
Образование
Книги
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала الفیا
@alefyaПродвигать
498
подписчиков
130
фото
14
видео
1,01 тыс.
ссылок
مجله‌ی ادبی الکترونیکی الف‌یا شماره‌ی تماس: 88300824 داخلی 110 ارسال متن: [email protected] ارتباط با سردبیر:
📜دور از هیاهوها

🔸در حاشیه‌ی «کیان»، «مرداب‌ها و آب‌ها»، «سید حسن حسینی» و بازخوانی تاریخ ادبیات پس از انقلاب اسلامی ـ قسمت دوم


🖊مرتضی کاردر

سید حسن حسینی به همراه دوستانش _که ستاره‌های ادبیات و هنر نسل انقلاب بودند_ از حوزه‌ی هنری رفت و پس از انتشار مجموعه‌ی عاشورایی ارجمند و جریان‌ساز «گنجشک و جبرئیل» که محصول همان سال‌ها بود ولی در سال ۱۳۷۱ منتشر شد، تا سال‌ها مجموعه شعر دیگری منتشر نکرد.

گنجشک و جبرئیل آخرین کتاب تأثیرگذار سید حسن حسینی بود. با گسست او از حلقه‌ها و محافل شعری انقلاب، به مرور از تأثیرگذاری او نیز کاسته شد. در آن سو اما ادبیات انقلاب راه خودش را می‌رفت.

حضور سید حسن حسینی در کیان را نیز باید در ادامه‌ی همراهی او با گردانندگان «کیهان فرهنگی» و دوستی قدیمی‌شان در سال‌های شکل‌گیری «حوزه‌ی اندیشه و هنر اسلامی» دانست؛ وگرنه شعرهای سید حسن حسینی در مجله‌ی کیان که در جست‌و‌جوی الهیات مدرن بود و جایی برای طرح تازه‌ترین دیدگاه‌های فیلسوفان و متکلمان ایران و جهان، چندان وجهی نداشت. همچنان ‌که در سال‌های بعد، اداره‌ی بخش‌ ادبی کیان را کسانی مثل «هومن پناهنده» و «مژده دقیقی» به دست گرفتند که ذهنیت مدرن‌تر و امرزی‌تری به ادبیات داشتند و به نظر می‌رسید رویکردشان با بقیه‌ی مباحث مجله و سلیقه‌ی مخاطبان آن همخوان‌تر است.

منظومه‌ی مرداب‌ها و آب‌ها که در سل ۱۳۷۴ در کیان منتشر شد، در میان شاعران نسل انقلاب واکنش‌هایی برانگیخت اما به خلاف آنچه سید حسن حسینی می‌پنداشت، آن‌قدرها تأثیرگذار نبود.

سید حسن جمع دوستانش را نیز تاب نیاورد و عملاً به جمعی که «دفتر شعر جوان» و «خانه‌ی شاعران ایران» را تشکیل دادند، نپیوست. سال‌های بعد را در دانشگاه و بیشتر در خلوت خودش به تحقیق و تدریس و پژوهش پرداخت. روزگار هم چندان باب میل او پیش نرفت و جفاهای کوچک و بزرگش را از او دریغ نکرد؛ جفاهایی که او را تلخ‌تر از گذشته کرد.

زمان گذشت و بعدها در سال‌های پایانی دهه‌ی هفتاد، سید حسن حسینی به حوزه‌ی هنری برگشت و جلسه‌های «بیدل‌خوانی»‌اش را آنجا برگزار کرد و نیز پس از پژوهشی چند ساله، کتابی منتشر کرد با عنوان: «گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس» با مقدمه و حاشیه‌های او بر شعر شاعران.
yon.ir/Uhxcc


حاشیه‌هایی که او بر شعر شاعران جنگ نگاشته، آکنده است از طعنه و تعریض‌های بسیار و جفاهای آشکار و پنهان به شاعران انقلاب و جنگ؛ آن‌قدر که از آن بوی نوعی تسویه حساب به مشام می‌رسد.

ادامه مطلب در لینک🔻
📎http://alefyaa.ir/?p=5550

لینک قسمت اول🔻
🖇http://alefyaa.ir/?p=5458

#دور_از_هیاهوها
#آرشیو_خوانی
#بازخوانی_جریانات_ادبی
#دهه_هفتاد
#شعر_اعتراض
#مرتضی_کاردر
#یادداشت
#الفیا

@alefya
🔸پایان کابوس

🖊محمود دولت آبادی

در آستانه‌ی انقلاب، بیش از چهل درصد جمعیت ایران نیروی جوان بود. این جوانان ناگهان از انقیاد خودکامگی، چون به خیابان‌ها درآمدند خود را یگانه و چنان نیرومند یافتند که باورشان شد هیچ مانعی نیست که آن‌ها نتوانند از سر راه خود بردارند. تنها مشکل، درک و شناخت و روش دست‌یابی به آرمان پر‌ابهام بود. چیزی که پیشتر مجال اندیشیدن بدان دست نداده و اکنون شتاب غافلگیرانه مجالی باقی نمی‌گذاشت. تاریخ لبریز شده بود و در آن مشکل دیگر گرایش‌های گوناگون فرقه‌ای که دیری نکشید تا به نفی تبلیغاتی، روانی، و فیزیکی انجامید: «واگذاریدشان، یکدیگر را خواهند خورد!» این حرف از یک سیاستمدار آمریکایی نقل می‌شد، و سنگ تفرقه در میان جماعت افکنده شد و شلیک نخستین گلوله، آغازی بود بر پایان روند خام شکل‌یابی جوانان در تشکیلات اجتماعی- انقلابی- فرهنگی- غیر جنگ و جنگ عیاری تا بستر سیلاب هر دم شتاب‌گیرنده و جمعی باشد. در حقیقت جنگ با بهانه‌هایش آمده بود تا همه را، و پیش از همه جوانان را بخورد. نیروی برخروشیده‌ی مردم از دل سی سال تعارض نهفته و آشکار که تجلی آن در هیئت جوانان انقلاب خود را به رخ می‌کشید، چه بسیار لرزه بر تن دشمنان مردم ایران افکنده بود، و با افروختن شعله‌ی جنگ این هیئت‌ جوانی و عشق بسوی تالابی روان شد که در بلعیدن جان و توان یک ملت سیری نمی‌شناخت. پیش از آن، نخست‌وزیر نافراخورد انقلاب، آقای بازرگان گفته بود: «ما باران رحمت خواستیم، اما سیل آمد!»

📎http://alefyaa.ir/?p=5391

#پایان_کابوس
#صلح_و_جنگ
#محمود_دولت_آبادی
#روایت_جنگ
#آرشیو_خوانی
#سالگرد_پذیرش_قطعنامه۵۹۸
#الفیا

@alefya
📜کتاب نمون‌ها

🔸نگاهی به رویکرد نشریه ادبی «کیان»، از آغاز تا پایان

🖊معید داستان

تنش‌ها و توهین‌ها بالا گرفته و مسئله‌ی تهاجمِ فرهنگی بحثِ روز است. انگشتِ اتّهام هم مشخّصا وزارتِ فرهنگ و ارشادِ اسلامی را نشانه رفته. هشت سال پیش‌تر از آن، در دورانی که «سیّد محمّد خاتمی» نماینده‌ی ولی فقیه در کیهان بود، انتشارِ ماهنامه‌ای فرهنگی با عنوانِ «کیهانِ فرهنگی» در موسّسه‌ی کیهان پایه‌ریزی شد. کیهانِ فرهنگی به عنوانِ پایگاهی برای روشنفکریِ دینی به شهرت رسید تا اینکه در اواخرِ دهه‌ی شصت با توجّه به شرایطِ به وجود آمده، تغییراتِ عمده‌ای در آن پدید آمد و موجباتِ نقلِ مکانِ بخش عمده‌ای از گروهِ نویسندگانِ آن را به حلقه‌ای جدید فراهم نمود۲. «ماشاءالله شمس الواعظین» یکی از موثّرترین روزنامه نگارانِ آن دوران در موردِ چگونگیِ تشکیلِ کیان می‌گوید:

«ما تا سال ۱۳۶۹ با امید ثمربخش بودن لابی‌هایی که در جریان بود، در کیهان فرهنگی ماندیم، ولی عاقبت در همان سال ۶۹ ناچار شدیم از مؤسسه‌ی کیهان خارج شویم و بیانیه‌ای هم منتشر کردیم و در آن بیانیه اعلام کردیم که ما نتوانستیم با مسئولین مؤسسه‌ی کیهان به نتیجه برسیم؛ بنابراین بالاتفاق از کیهان خارج می‌شویم و در اندیشه‌ی یک نشریه‌ی جایگزین خواهیم بود. اگر اشتباه نکنم، این بیانیه در آبان ماه ۱۳۶۹ صادر و در مطبوعات هم منتشر شد. بعد از خارج شدن از مؤسسه‌ی کیهان، خودمان را آماده کردیم برای انتشار نشریه‌ای مستقل از نهادهای حکومتی و در آبان ۱۳۷۰ اولین شماره‌ی کیان منتشر شد۳».

📎http://alefyaa.ir/?p=5322

#کتاب_نمون_ها
#معید_داستان
#نشریه_کیان
#آرشیو_خوانی
#یادداشت
#الفیا


@alefya