الفیا

#صلح_و_جنگ
Канал
Искусство и дизайн
Новости и СМИ
Образование
Книги
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала الفیا
@alefyaПродвигать
498
подписчиков
130
фото
14
видео
1,01 тыс.
ссылок
مجله‌ی ادبی الکترونیکی الف‌یا شماره‌ی تماس: 88300824 داخلی 110 ارسال متن: [email protected] ارتباط با سردبیر:
🔸پایان کابوس

🖊محمود دولت آبادی

در آستانه‌ی انقلاب، بیش از چهل درصد جمعیت ایران نیروی جوان بود. این جوانان ناگهان از انقیاد خودکامگی، چون به خیابان‌ها درآمدند خود را یگانه و چنان نیرومند یافتند که باورشان شد هیچ مانعی نیست که آن‌ها نتوانند از سر راه خود بردارند. تنها مشکل، درک و شناخت و روش دست‌یابی به آرمان پر‌ابهام بود. چیزی که پیشتر مجال اندیشیدن بدان دست نداده و اکنون شتاب غافلگیرانه مجالی باقی نمی‌گذاشت. تاریخ لبریز شده بود و در آن مشکل دیگر گرایش‌های گوناگون فرقه‌ای که دیری نکشید تا به نفی تبلیغاتی، روانی، و فیزیکی انجامید: «واگذاریدشان، یکدیگر را خواهند خورد!» این حرف از یک سیاستمدار آمریکایی نقل می‌شد، و سنگ تفرقه در میان جماعت افکنده شد و شلیک نخستین گلوله، آغازی بود بر پایان روند خام شکل‌یابی جوانان در تشکیلات اجتماعی- انقلابی- فرهنگی- غیر جنگ و جنگ عیاری تا بستر سیلاب هر دم شتاب‌گیرنده و جمعی باشد. در حقیقت جنگ با بهانه‌هایش آمده بود تا همه را، و پیش از همه جوانان را بخورد. نیروی برخروشیده‌ی مردم از دل سی سال تعارض نهفته و آشکار که تجلی آن در هیئت جوانان انقلاب خود را به رخ می‌کشید، چه بسیار لرزه بر تن دشمنان مردم ایران افکنده بود، و با افروختن شعله‌ی جنگ این هیئت‌ جوانی و عشق بسوی تالابی روان شد که در بلعیدن جان و توان یک ملت سیری نمی‌شناخت. پیش از آن، نخست‌وزیر نافراخورد انقلاب، آقای بازرگان گفته بود: «ما باران رحمت خواستیم، اما سیل آمد!»

📎http://alefyaa.ir/?p=5391

#پایان_کابوس
#صلح_و_جنگ
#محمود_دولت_آبادی
#روایت_جنگ
#آرشیو_خوانی
#سالگرد_پذیرش_قطعنامه۵۹۸
#الفیا

@alefya