نمیدانم چقدر گذشته است از آخرینباری که چشم یکملت به یک قاب دوخته شد، « ایران» را بر زبان آوردیم که با هم «خویشی» کرده باشیم و سهممان از شادی مشترک را یادآوری کنیم.
نمیدانم آخرینبار کی بود که یک نفر مثل یک تصویر هولوگرام، بازتابدهنده هشتاد میلیون شد، گریه سردِ شادی، جای گریه گرمِ غم را گرفت، بعد از سوءالقضا، حُسنالقضا نشست.
نمیدانم واپسین نوبت کدام روز از تقویم بود که صاحب مجلس شادی، مردم بودند، سه رنگ سرخ وسفید و سبز پس زمینه غروری شد که گرد میدانی، دور افتخار زد و زخم یکشکست، نه به مرهم که به معجزه یکپیروزی، جزو خاطرات شیرین ومشترکمان شد؟ اما این را میدانم که در قحطْسالِ شادی که مرگ، سخاوتمندانه، دستْگردان جانها شد، ابرها، عقیم شدند و دشتها سله بستند و رودها گریختند، شادی اینچنین که چاووشیِ شادیهای سفر کرده دیگر شود، لازم بود. از ایندست در گردن انداختنها که از روی تشک، سرایت کند به همه خانههای این فلات رنجور و از این رایحههای مشامنواز پیروزی که بویناکیِ عرقِ شکست را بشوید و بوسه را و وطن را و یک خاطره مشترک دیگر را، سرود شامگاهمان کند؛ از آن لازمتر. @Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂 #سهند_ایرانمهر🖋 #حسن_یزدانی #کشتی #طلای_جهان #مازندران
در سال ۵۱۸ ق.م بود که #داریوش_بزرگ رهسپار #مصر گردید تا به اوضاع این #ساتراپی سرو سامانی بدهد. مصر بعد از فوت #کمبوجیه و حوادث #بردیای_دروغین ،خودسر شده بود و #شهربان آن گوش به فرمانهای شاهانه نمی داد. هنگامیکه داریوش از وادی #تومیلات می گذشت، چشمش به #کانالی افتاد که توسط #فراعنه_ی_مصر حفر شده بود. این کانال نیمه تمام رها شده و با شن و ماسه، پر گردیده بود. پس از پرس و جو داریوش متوجه ی اهمیت و ارزش این کانال گردید. هدف وی ایجاد یک #راه_دریایی#ارزانتر و #سرر_است_تر از #مصر به #خلیج_پارس در جهت #تجارت_دریایی و احتمالا #ناوگان_دریایی و #انتقال_سریع#نیرو_های_نظامی بود. بلافاصله داریوش #دستور#بازسازی و #ادامه ی #حفر_کانال را صادر نمود. قسمتی از کانال که حفر شده بود و با ماسه و شن،پر شده بود ،تخلیه گردید و #مهندسین#نقشه_بردار طرحی را برای ادامه ی حفر کانال آغاز نمودند. کانالی که داریوش موفق به اتمام آن گردید ،حدود ۱۵۰ پا ،پهنا و ژرفایی به اندازه ی عبور #کشتی_های_بازرگانی داشت. #کشتی_های_باستان می توانستند در عرض #چهار_روز این کانال را در نوردند. در ساحل این کانال و در فواصل معینی، پنج #ستون از جنس #سنگ_گرانیت سرخ رنگ بر پا گشت تا از این طرح عظیم و مهندسی شگفت آور #پارسیان ، تمامی رهگذران آگاهی یابند. داریوش در این سنگ نبشته می گوید: «من #پارسی_ام ، از #پارس ، مصر را گرفتم. من فرمان کندن این جوی را دادم ، از رودی به نام #پیراوه (نیل) که در مصر روان است ، به دریایی که از پارس آید. سپس این جوی کنده شد چنان که فرمان دادم، و ناوها آیند از مصر از میان این جوی به پارس، چنان که مرا کام بود» بهترین نامی که امروز به حق و از روی انصاف، باید به کانال سوئز داده شود، #کانال_داریوش است که امیدوارم روزی این امر محقق گردد. _____________________________________ گردآوری و نگارش: علی آریایی بن مایه : #تاریخ_شاهنشاهی_هخامنشی ، #اومستد ،ص ۲۰۰-۱۹۷
#آرتمیس پنج #کشتی فراهم ساخته که در #بحریهٔ #خشایارشا بعد از #ناو_های_فنیقی از #معروفترین به شمار میرفتهاست. #هرودوت در این باره مینویسد، در هنگام #نبرد_آرتمیس در حالی که کشتیهای آتنی در تعقیب او بودند و فرارش از آن تنگنا غیر ممکن میرسید، چارهای اندیشید. او یک #کشتی_همدست را از کار انداخت. با #غرق_کردن این کشتی آرتمیس با یک تیر دو نشان زد زیرا فرماندهٔ کشتی یونانی با مشاهدهٔ صدمهای که آرتمیس به #کشتی_پارسی وارد ساخته بود، پنداشت که با یک #کشتی_یونانی طرف است بنابراین از تعقیب او باز ایستاد و هدف دیگری را تعقیب کرد. از طرف دیگر بر #قدر و #احترام خویش در #پیشگاه#خشایار بیفزود زیرا نقل کردهاند که خشایارشا که شخصاً #ناظر#عملیات_جنگی بود، آن جریان توجهش را جلب کرد و یکی از #ندیمان عرض کرد «اعلیاحضرتا، ملاحظه میکنید #آرتمیسیا با چه مهارتی نبرد می کند؟ او یکی از کشتیهای دشمن را از کار انداخت.» خشایارشا پرسید «آیا واقعاً او آرتمیس است؟» مخاطب پاسخ داد «هیچ گونه شکی نیست زیرا علامت جهاز او برجسته و پیداست.» هر چند که خیال میکرد، کشتی دشمن را صدمه زدهاست. میگویند شاه با مشاهدهٔ آن صحنه فرمود « #مردانم_زن_شده_اند_و_زنها_مرد .»
در داستانی که هرودوت دربارهی غرق کردن کشتی خودی توسط آرتمیس بیان کرده، #تناقضاتی به چشم میخورد. در چنین جنگ عظیمی که صدها کشتی جنگی از هر دو طرف شرکت داشتهاند، انتظار میرود که مانند هر پیکار دیگری، کشتیهای طرفین جنگ، #پرچم و #علامت_های_مخصوصی به همراه داشته باشند، تا قوای دوست از دشمن قابل تفکیک باشد. همچنین بعید به نظر میرسد واقعیت چنین حادثهای همزمان هم از نظر #سپاهیان_یونانی و #ایرانی حاضر در میدان جنگ و هم از نظر شاه و همراهانش که در #ارتفاعات_مشرف به میدان جنگ #سالامیس ناظر بودهاند، پنهان مانده باشد. اگر همراهان خشایار در فاصلهای بودهاند که بتوانند یک زن را از مرد تشخیص بدهند، چطور در تمیز دادن یک کشتی خودی، از کشتی دشمن دچار خطای دید، شدهاند.
بطورکلی در ذکر وقایع پیرامون آرتمیس، توسط هرودوت، حس مباهات و ستایش از یک زن شجاع و باقدرت که همشهری او بوده و تمایل جهت دور کردن احساس خشم و کینهتوزی یونانیان علیه آرتمیس، توأماً دیده میشود. این احتمال میرود که هرودوت با تمحیداتی سعی در برآوردن هر دو خواستهٔ خود کردهباشد.
نادر شاه زمانی که تصمیم گرفت #کشتی_های_تجاری را در #خلیج_پارس راه اندازی کند ، فرمان داد تا چوب مورد نیاز را از جنگلهای مازندران به سواحل خلیج پارس در #بوشهر انتقال دهند. این مسافت حدود ششصد مایل بود و برای کشوری که در آن برهه ی زمانی نه دارای راه بود و نه رود ی که به وسیله ی آن الوارها را منتقل نمایند بسیار سخت و عملا غیر ممکن بود. اما خواسته ی نادری باید بی چون و چرا اجرا می گشت. #رعایای#دهات_بین_راه مجبور بودند تا در امر انتقال این چوبها ،کمک کنند. هر روستایی موظف بود که تا مسیری مسوولیت انتقال این چوبها را بر عهده بگیرد! سرانجام این چوبها به سواحل دریای پارس منتقل گشت اما هرگز مورد استفاده قرار نگرفت و در همان ساحل رها گشت .نادر زنده نماند تا کار را به سرانجام برساند! #سر_جان_ملکم نوشته که تا ده سال قبل، این چوبهای نتراشیده و بکار نرفته، در کنار دریای بوشهر دیده می شد. نادر شاه در اقدامی دیگر فرمان داد که سنگهای مرمر آذربایجان را جهت #تزیین#سرا_های_کلات و مشهد از #شمال_غربی_ایران به #شمال_شرقی_ایران انتقال دهند. حمل و نقل این سنگها نیز کمتر از چوبهای کشتی ،سبب زحمت مردم نشد. در سال ۱۸۱۰ م سرجان ملکم ، مکانی را که این سنگهای مرمر از آنجا استخراج و حمل می شده اند، دیده و نوشته که هنوز قطعات بزرگ #رخام ناتمام در آنجا زیاد است و بعد از مرگ نادر کسی به آنها توجه نکرده است. سرجان ملکم نوشته که معدن این سنگها در کناره ی #دریاچه_ی_ارومیه قرار دارد و تا #مراغه نزدیک هیجده مایل مسافت دارد. انتقال چوبهای این درختان و سنگها ی مرمر با این بعد مسافت ، محتملا فشار بسیار زیادی را به مردمِ فلک زده یِ کمر خم کرده زیر بار #مالیات_نادری ، وارد می نمود !
#کشتی#دو_بادبانه در #نیروی_دریائی#هخامنشی تاریخ #كشتی_سازی و #دریانوردی نشان میدهد كه اواخر سپتامبر سال ۴۴۲ پیش از میلاد، #اردشیر_یكم#پادشاه_هخامنشی اعتبار لازم برای ساختن كشتی دو بادبانه را از خزانه دولت در اختیار #كشتی_سازان#فینیقی ( #سوری - #لبنانی ) قرار داد تا در كارگاههای كشتیسازی #بندر_صور چنین كشتیهایی را بسازند. اردشیر این تصمیم را هنگامی اتخاذ كرد كه اطلاع یافته بود #مهاجران_یونانی مقیم #جنوب_ایتالیا سه سال پیش از آن (سال ۴۵۰ پیش از میلاد)، این نوع كشتی را اختراع كرده بودند كه نیاز به #پارو_زن نداشت و در خلاف جهت وزش باد هم میتوانست حركت كند، زیرا بادبان بزرگتر باد را میگرفت و با فشار زیاد به بادبان كوچكتر پس میفرستاد و كشتی در خلاف جهت باد حركت میكرد. چهار سال طول كشید تا فینیقیها كشتی دو بادبانه را برای ایران ساختند. این كشتیها در فاصله زمانی میان #صلح ایران با #اتحادیه_یونانی_ها و آغاز #جنگ_پلوپونز آماده شدند كه دولت ایران تعدادی از آنها را در اختیار #اسپارت قرار داد تا #آتنی_ها را شکست دهد. برگرفته از سامانه خبری افتاب . بخش تاریخ و اقتصاد
وی فرزند اتلولف بود. پیش از آلفرد برادرش اتلرد پادشاهانگلوساکسونها بود.
آلفرد بزرگ نسبت به اتحاد وسکس با حکومتهای همسایه تلاش کرد. سپس در سال ۸۷۱ میلادی موفق شد جلوی حملهٔ دانمارکیها را بگیرد. آلفرد در سال ۸۹۹ میلادی به #کشتی_های_دانمارکی حمله کرد و آنها را شکست داد.
انگلیسیها او را به صورت فرمانروایی فروتن و بردبار توصیف میکنند.
در زمانی که #صفویان با شورش #افغانها از هم پاشیده بودند و کشور مورد #تجاوز دشمنان داخلی و خارجی بود، #عثمانیها از غرب و #روسها از شمال و #اعراب از جنوب و #ترکمانان از شرق به تاخت و تاز و قتل و غارت مشغول بودند، نادر وضعیت حاکمیت ایران را سامان داد. در عهد نادر دشمنان و متجاوزان به کشور توسط وی سرکوب شدند و کشور اندکی از قدرت گذشته خویش را در حفاظت از مرزها و اعمال قدرت یک حکومت مقتدر مرکزی بر تمام وطن، بازیافت. ترکمانان و ازبکان به #ماوراءالنهر عقبنشینی کردند. بناهایی که به دستور نادر در خراسان بنا شدهاند، نظیر #کلات_نادری و #کاخ#خورشید از آثار مهم بازمانده از این دوران هستند.
در عهد او به سپاه و تأمین نیرو بسیار توجه میشد. نادر #اقوام_ایرانی را متحد و منسجم در زیر پرچم ایران درآورد و بار دیگر ایران قدرتمندترین کشور آسیا گشت.
شهرها یا ولایات ایران در دوره نادر به شرح زیر بودند:
#نادر از فرمانروایانی بود که برای آخرین بار ایران را به محدوده طبیعی #فلات_ایران رسانید و با تدارک کشتیهای عظیم جنگی، کوشید تا استیلای حقوق تاریخی کشور را بر آبهای شمال و جنوب تثبیت کند. نادر شاه در سال ۱۷۴۲ م. #جان_التون#دریانورد_بریتانیایی مقیم سن پطرزبورگ را به رغم کارشکنی روسها و انگلیسیها برای ساختن #کشتی_جنگی به خدمت گرفت. التون در ژانویهٔ ۱۷۴۳م با سمت دریاسالاری به ریاست کشتیسازی ایران منصوب و به «جمال بیگ» ملقب گردید. با وجود تمامی دشواریهای اجرایی و سیاسی، با حمایتهای نادر و تلاشهای التون، نخستین ناو ایران مجهز به بیست عرابه توپ به نام «نادرشاه» در کرانهٔ #گیلان به آب انداخته شد. پس از آن به موجب فرمانی که پادشاه ایران صادر کرد، تمام کشتیهای روسی موظف شدند به پرچم ناو جدید سلام دهند. با افول دولت نادری، سرزمین پهناور فلات ایران که پس از مدتها به زیر یک درفش درآمده و رنگ یگانگی پذیرفته بود، از هم پاشید.