▪️#الفبای_فلسفه▪️بخش چهاردهم:برهان قمار باز : شرط بندی پاسکال
مقصود برهان شرط بندی این نیست که [وجود خداوند را] مبرهن می سازد،
بلکه میخواهد نشان دهد که صلاح قمارباز عاقل در این اینست که بر سر وجود خدا شرط ببندد.
این برهان از موضع لاادریون (agnostics) ابتدا میکند،یعنی از موضع کسانی که معتقدند ادله ی کافی و وافی چه در اثبات هستیِ خداوند چه در انکار هستیِ اووجود ندارد.
ایشان عقیده دارند که حقیقتا ممکن است خداوند وجود داشته باشد،ولی برای انکه در این باره به یقین برسیم ،ادله کافی در اختیار نداریم.
در مقابل ملحدان نوعا معتقدند که دلایلی قاطع وجود دارد حاکی از اینکه جهان را خدایی نیست.
▪️ برهان قمارباز بدین قرار است:
از آنجایی که ما نمیدانیم خدایی هست یا نیست،وضع ما تا حد زیادی شبیه وضع و حال قماربازی است در زمانِ پیش از برگزاری مسابقه یا برگرداندن ورق.
در این هنگام باید احتمالات را سبک و سنگین کنیم.
ولی در نظر شخص لاادری ممکن است وجود خداوند همانقدر محتمل باشد که عدم او.
طریقه او این است که بی طرف بماند و از اظهار نظر خودداری کند.
با این حال، برهان قمارباز گویای ان است که خردمندانه ترین کار این است :
احتمالِ بردن بزرگ ترین جایزه ی ممکن را هدف خود قرار دهیم در عین حال که احتمال بازنده شدن را در کمترین حد ممکن نگه میداریم.
به تعبیر دیگر ،باید برد ممکن خود را به حداکثر و باخت ممکن خود را به حداقل برسانیم.
بر اساس برهان قمارباز ،بهترین راه برای اینکار اعتقاد به خداست.
▪️چهار نتیجه ممکن است
۱ اگر بر سر وجود خداوند شرط ببندیم و برنده شویم (یعنی اگر خدا وجود داشته باشد)
در آنصورت حیات جاودان جایزه ای بزرگ بدست می آوریم.
۲---اگر بر سر وجود خداوند شرط بندی کنیم و بعدا مشخص شود که خدایی وجود نداشته
انچه از دست میدهیم در مقایسه با حیات جاودان ناچیز است:
ممکن است پاره ای از لذت های این جهانی را از دست بدهیم ،اوقات بسباری را با نماز و نیایش تلف کنیم،و زندگی خود را زیر سایه وهم پندار به سر اوریم.
۳---اگر بر سر این گزینه شرط ببندیم که جهان را خدایی نیست و برنده هم بشویم(یعنی اگر خدایی وجود نداشته باشد)
انگاه عمر خود را (دستکم از این لحاظ ) به دور از وهم و پندار سپری میکنیم و خود را برای تمتع جستن از لذایذ این زندگی ازاد و رها احساس میکنیم بدون انکه از مکافات الهی ترسی به دل راه دهیم.
۴---اما اگر بر سر این گزینه شرط بندی کنیم که جهان را خدایی نیست و بازنده شویم(یعنی خدا وجود داشته باشد.)،
انگاه دستکم امکان حیات جاودانه را از دست میدهیم و حتا شاید خطر لعن ابدی دامن گیرمان شود.
▪️ پاسکال در مقام استدلال میگفت که اگر خود را قماربازانی رو در رو با این گزینه ها در نظر اوریم ،
عاقلانه ترین راهی که پیش پای ماست این است که به وجود خداوند ایمان بیاوریم.به این طریق،اگر بر صواب باشیم ،از حیات جاودان محفوظ میشویم.
اگربر سر وجود خداوند شرط ببندیم و بر خطا باشیم،به قدر حالتی که در ان بر سر وجود نداشتن خداوند شرط بندی کنیم و بر خطا باشیم،مغبون و دچار خسران نمیشویم.
بنابراین اگر خواستار آنیم که منافع احتمالی خود را به حداکثر برسانیم و زیانهای احتمالی خویش را به حداقل ،باید به وجود خداوند اعتقاد اوریم.
▪️ نقد برهان شرط بندی
۱--نمیتوانیم تصمیم بگیریم که اعتقاد اوریم
۲---برهانی بدون ربط و مناسبت
توضیح ۱
ما نمیتوانیم به سادگی تصمیم بگیریم که به چه چیزی معتقد شویم.
....برهان قمار باز تنها به من مبگوید که صلاح و خیر من در مقام قمارباز در این است که بخود بقبولانم چنین چیزی صادق است.
ولی در اینجا با این مساله مواجهم که برای اعتقاد اوردن به چیزی باید به درستیِ ان باور داشته باشم.
توضیح ۲
کل این روال به دور از اخلاص جلوه میکند و یگانه انگیزه ای که در پس ان قرار دارد نفع شخصی است.
👤 #نایجل_واربرتون 📚 #الفبای_فلسفه 📖 صفحه 53 تا 56
join us | کانال فلسفه
@Philosophy3