وقتی پرسشِ حقیقت به شیوهای عینی و برونذاتی طرح شود، حقیقت به شیوهای عینی به صورتِ امری عینی موردِ تأمّل قرار میگیرد که فردِ شناسنده خود را به آن مربوط میسازد. آنچه موردِ تأمّل قرار میگیرد نه این رابطه بلکه این است که آن چه فردِ شناسنده با آن رابطه برقرار میکند آیا حقیقت است، آیا همان امرِ حقیقی است. فقط اگر آنچه او با آن رابطه دارد حقیقت باشد، امرِ حقیقی باشد، آنگاه فاعلِ شناسایی در ساحتِ حقیقت خواهد بود. وقتی پرسشِ حقیقت به شیوهای فاعلی و درونذاتی طرح شود، رابطهی فرد به شیوهای فاعلی موردِ تأمّل قرار میگیرد. فقط اگر چگونگیِ این رابطه در ساحتِ حقیقت باشد، فرد در ساحتِ حقیقت خواهد بود، حتّی اگر آنچه فرد با آن قرار است رابطه داشته باشد غیرِ حقیقی باشد...
وقتی فاعلیتِ درونذاتی حقیقت باشد، تعریف حقیقت نیز لاجرم در بطنِ خود حاویِ تعبیری دالّ بر تقابل با عینیّتِ برونذاتی خواهد بود، یادگاری از همان دوراهی در مسیرِ جاده، و این تعبیر در ضمن نشان از خاصیّتِ کشسانِ سیرِ باطن و مکنونِ آدمی دارد. حال تعریفی از حقیقت: «حقیقت عبارت است از یک بییقینیِ عینی که در فرآیندِ از آنِ خود کردنِ پرشورترین سیرِ باطنی سخت بدان میچسبیم»، و این عالیترین حقیقتی است که در دسترسِ شخصی هستیمند هست. در نقطهای از مسیر که جاده میپیچد (و نمیتوان جایش را به صورتِ عینی و برونذاتی تعیین کرد، چرا که این نقطه دقیقاً همان فاعلیّتِ درونذاتی است)، معرفتِ عینی به حالِ تعلیق در میآید. به لحاظِ عینیف فرد به جز بییقینی هیچ ندارد اما درست همین امر است که شور و شوقِ بینهایتِ سیرِ باطن و مکنون را صدچندان میکند، و حقیقت دقیقاً همین دلبهدریازدن است در برگزیدنِ بییقینیِ عینی با شور-و-شوقِ نامتناهی...
ولی تعریفی که از حقیقت به دست دادیم بیانِ دیگری است از مقولهی ایمان. بدونِ خطر کردن و دلبهدریا زدن، ایمانی نیست. ایمان همین تضادِ میانِ شورِ نامتناهیِ سیرِ باطن و بییقینیِ عینی است. اگر من قادر باشم خدا را به روشِ عینی و برونذاتی دریابم، ایمان ندارم؛ ولی از آنجا که نمیتوانم او را به روشِ عینی بشناسم، باید که ایمان داشته باشم. اگر میخواهم بر سرِ ایمانِ خویش استوار مانم، باید پیوسته کاری کنم که دست از آن بییقینیِ عینی برندارم، باید پیوسته ترتیبی دهم که در آن بییقینیِ عینی، «بر فرازِ دریایی به عمق چهارصدهزار پا» باشم و باز هم ایمان داشته باشم.
👤 #سورن_کییرکگور📚 #چگونه_کییرکگور_بخوانیم ▪️تعلیقهی غیرِ عملیِ نهایی بر «پارهنوشتههایِ فلسفی» به نقل از
#جان_دی_کاپوتو🔃 ترجمهی
#صالح_نجفیjoin us : | کانال فلسفه
@Philosophy3