فلسفه

#اتم
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه
@Philosophy3Продвигать
44,27 тыс.
подписчиков
2,1 тыс.
фото
512
видео
2,14 тыс.
ссылок
@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید کانالهای پیشنهادی @Ingmar_Bergman_7 سینما @bookcity5 شهرکتاب @Philosophers2 ادبیات و فلسفه @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
▪️#تاریخ_فلسفه_غرب
▪️#پیشاسقراطیان
▪️مقدمه

▪️ بیش از دو هزار و پانصد سال از درخشش فلسفه و خردورزی می گذرد. یونان بعنوان مهد فلسفه طلایه دار بنیادی ترین سرچشمه های تفکر و اندیشه محسوب می شود. خاستگاه فلسفه چه یونان باشد و چه کشورهای مشرق زمین، نافی آن نیست که امروزه این رویداد عظیم در سنت تفکر اروپایی خوش نشسته است.

آغاز گاه آن قرن ششم قبل از میلاد مسیح است. و این بنای عظیم بر شانه های فلاسفه پیشاسقراطی بنا نهاده شده است.

پیش از شروع شرح احوال و آرای فیلسوفان پیشاسقراطی لازم است به چند نکته توجه کنیم ‌:

شناخت ما از این خردورزان بسیار اندک است .
ما هیچ کار دست نخورده و یکپارچه ای از هیچ فیلسوفی قبل از سقراط نداریم .

آنچه داریم بصورت پاره نوشته های گسسته از یک کلمه گرفته تا چند جمله است.
که از طریق نقل شدن در آثار نویسندگان پسین روزگار باستان به دست ما رسیده است. عبارتی یا جمله ای از هر کدام.

از #فیثاغورث هیچ
از #هراکلیتوس یکصد و چند گفته اصیل
از #پارمنیدس یکصد و پنج نوشته بسیار کوتاه
از #امپدوکلس حدود سیصد و چهل خط نوشته
از #دموکریتوس که گفته می شود بسیار می نوشته فقط سیصد نوشته که آن هم اکثرا خصلت اخلاقی دارند و تنها چند نوشته به فیزیک و نقطه نظر درخشانش #اتم پرداخته است..

افزون بر آنچه بیان شد #افلاطون و #ارسطو هم در بازنمایی نظرات فلاسفه پیشاسقراطی شفاف نبوده اند .
افلاطون بجز #فیثاغورث بقیه را کژاندیش می خواند و ارسطو فقط به اندیشه های سیستماتیک نظر داشت .
بنابراین قلت منابع باعث شده این دوران مشعشع تاریخ فلسفه که پیش نیاز پرداختن به تاریخ فلسفه غرب است، تا حد زیادی مغفول بماند

▪️اصطلاح فیلسوفان پیش از #سقراط به ده یا دوازده تن از اندیشه ورزان دیرین یونان تا روزگار سقراط اطلاق می شود .

آنها می کوشیدند نهاد جهان و سرشت واقعیت و حقیقت را تعریف کنند

سردسته ایشان #تالس در آغاز سده ششم پیش از میلاد و آخرین آنها #دموکریتوس در نیمه دوم سده پنجم قبل از میلاد است .
این نخستین فیلسوفان اهل #ایونیا در مرکز کرانه باختری آسیای صغیر بودند
کشور شهرهایی مانند #میلتوس از رونق مادی و فرهنگی بسیار برخوردار بودند

با فرهنگ‌های مختلف از جمله مصر و لودیا موانست داشتند.

خود منطقه ایونیا نیز دارای فرهنگی غنی و کهنسال بود .که ابتدای آن به #هومر باز می گشت
در مقطع زمانی خاص این جوش و خروش فرهنگی توانست اندیشمندانی به جهان عرضه دارد.

چیزی نگذشت که دلبستگی به فلسفه به فراسوی دریاها گسترد
فیثاغورث از یکی از کوچگاههای یونان به جنوب ایتالیا رفت.

گرچه زادگاه #پارمنیدس، #زنون، و #گسنوفانس در جنوب غربی ایتالیا بود.
اما #امپدوکلس به سیسیل تعلق داشت.
بدین سان بیشتر فیلسوفان پیشاسقراطی یا به خاور و یا به باختر جهان یونانی تعلق داشتند .

منظور از جهان یونانی یعنی به غیر از خود کشور یونان ،کشورهایی که در سنت فرهنگی آن قرار داشتند

آتن فقط هنگامی به عرصه اندیشه فلسفی کشانده شد که #آناکساگوراس
در سالهای دهه هفتاد سده پنجم پیش از میلاد به آنجا رفت .
و آتن پایتخت یونان به مرکز تفکر و اندیشه تبدیل شد.

فیلسوفان پیشاسقراطی با وجود اختلافهایی که با هم دارند ،مقوله ای پدید آوردند که کاملا منطقی است.

سقراط طبیعیات (فیزیک) را وانهاده و دل به مسائل اخلاقی سپرد.

او اندیشه نظری یونان را قوام بخشید.

به جز #سوفیستها, بقیه دوستداران حکمت و فرزانگی مسائل آدمی را تابع ارزیابی شان از واقعیت طبیعی یا فیزیکی می دانستند .

به این وجه کسانی را که ما فیلسوفان پیشاسقراطی می خوانیم، #ارسطو
فوسیولوگوی( phisiologoi )
به معنای طبیعت شناسان یا طبیعت پژوهان می خواند

زیرا آنان فوزیس(physis ) یعنی طبیعت یا سرشت چیزها را به شکل کل می پژوهیدند .

برخی از ایشان چون #تالس و #آناکسیماندروس میلتوسی ذوفنون بودند .

اما چه چیز به این پژوهشگران راه خرد نام فیلسوف داد؟

مسائلی چون اندازه گرفتن فاصله ها و حد و اندازه وسعت عبور کشتیها,
حمل و نقل سپاه از راه دریا
تعیین دقیق مرز فصلها و.......
باعث شده بود تا پیشاسقراطیان به دنبال طبیعت اجسام بگردند

علم ریاضیات به ویژه افزون بر نجوم برای ایشان جذابیت داشت .

تا جائیکه #طالس و #فیثاغورث به شکل عمده جهان را فقط با اعداد توضیح می دادند .
بسیاری از این خردورزان به جای پرداختن به پاسخ سوالهای مطروحه از طریق علم ،سعی می کردند ماهیت وجودی اشیا را توضیح دهند

و از همینجا بود که فرق آشکاری بین ایشان و دانشمندان پدید آمد .

مهمترین سوال برای فیلسوفان در تمام دوران چنین است :

#حقیقت_هستی_چیست؟
یا
#هستی_حقیقی_چیست؟

آنها کوشیدند از سد اساطیر بگذرند و جوابهای مطلوب و ضروری بیابند.

ادامه دارد

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
#فلسفه_چیست؟
قسمت اول

■ بهترین راه نزدیک شدن به فلسفه پرسش در خصوص چند سوال فلسفی ست:
«اینکه جهان چگونه به وجود آمد؟
آیا در پس هرچه روی می دهد اراده یا مقصودی نهان است؟
آیا پس از مرگ حیاتی هست؟»
و پرسش هایی از این دست....
در این بین تنها چیزی که به آن نیاز داریم تا فیلسوف خوبی شویم #قوه_شگفتی است.
#فلسفه،شیوه اندیشیدن کاملا جدیدی ست که از ششصد سال پیش از میلاد مسیح در #یونان آغاز شد.
در یونان باستان تمام رویدادها و سوالات آدمی براساس #افسانه پاسخ گفته می شد.
عامل همه چیز را خدایان می دانستند و هرکدام از خدایان را مسئول رویدادی در جهان پیرامون.
بعدها شهروندان اوقات بیشتری را صرف تفکر در باب رویدادها کردند و #شیوه_فکر_اساطیری به #شیوه_فکر_تجربی_و_عقلی تغییر نمود. فیلسوفان اولیه یونان برای فرایندهای طبیعی توضیح طبیعی به جای توضیح فوق طبیعی یافتند.از این رو آنان را #فیلسوفان_طبیعی می خوانند.
تمام آن ها عقیده داشتند که اصل کلیه تغییرها باید نوعی #جوهر_خاص_اولیه باشد.
در واقع باید “چیزی” باشد که چیزها همه از آن می آیند و همه بدان باز می گردند.
فیلسوفان طبیعی پیشتاز آنچه بعدها #علم نامیده شد بودند.

#فیلسوفان_طبیعی

● سه فیلسوف میلتوسی؛
#تالس؛ او منشأ همه چیز را #آب می دانست و معتقد بود که همه چیز پر از
خداست.
#آناکسیماندروس؛ او معتقد بود چون همه چیزها متناهی هستند پس باید منشأ آن ها چیزی #لامتناهی باشد.
#آناکسیمنس؛ منشأ همه چیز را #بخار یا #هوا می دانست.

#الئائیها:فلاسفه ای از مستعمره یونان به نام الئا؛
#پارمنیدس؛ عقیده داشت هرچه وجود دارد پیوسته وجود داشته است.هیچ چیز نمی
تواند از هیچ به وجود آید و آنچه هست نمی تواند نابود گردد.تغییر به مفهوم واقعی امکان پذیر نیست.او می دانست که طبیعت مدام در حال تغییر است و آن را با حواس خود درک می کرد ولی وقتی ناچار شد بین عقل و محسوسات یکی را برگزیند،جانب #عقل را گرفت.
او و فیلسوفانی که عقل را قوه تشخیص برتر و منشأ شناخت ما از جهان می دانند
#خردگرا خوانده می شوند.

#هراکلیتوس؛
تغییر مدام یا #سیلان را اساسی ترین سرشت طبیعت می دانست.
همان گفته معروف او که« در یک رود دوبار نمی توان پا نهاد» زیرا بار دوم که پا در رود نهم،نه رود همان است نه من.
او #اضداد را ویژگی جهان می دانست،اینکه در برابر هر رویداد و هرخصلت ضد آن هم وجود دارد.« خدا همانا روز و شب،زمستان و تابستان،جنگ و صلح،سیری و گرسنگی است.»
به اعتقاد او حتما نوعی #عقل_کل وجود دارد که آنچه را در طبیعت روی می دهد هدایت می کند. هراکلیتوس در میان اضداد و تغییر مدام طبیعت گونه ای هستی یا #وحدت می دید که مبنای همه چیز است و آن را #خدا یا #لوگوس نامید.

#امپدوکلس؛ چنانچه پیشتر ذکر شد،عقل پارمنیدس حکم می کرد که هیچ چیز نمی تواند تغییر یابد ولی ادراک حسی هراکلیتوس طبیعت را مدام در حال تغییر می داند.
امپدوکلس،سخنی در میانه گفت.در مواردی نظریه اول و در مواردی دیگر نظریه دوم را تأیید می کرد. در واقع او منشأ همه چیز را #چهار_عنصر_اصلی «خاک،هوا،آتش،آب» می دانست.به باور او هیچ چیز اساساً تغییر نمی کند بلکه فرآیندهای طبیعی را ناشی از آمیختن و یا مجزا شدن این چهار عنصر با یکدیگر[در واقع تغییر در نسبت های آن ها] می دانست.
او معتقد بود دو نیروی جداگانه در طبیعت در کار است،#مهر که چیزها را به هم جوش می دهد و #کین که آن ها را از هم جدا می کند.

#آناکساگوراس؛ بر آن بود که طبیعت از ذرات بسیار ریزی تشکیل شده که با چشم دیده نمی شوند.او عامل نظم و نیروی به وجود آورنده حیات را #ذهن یا #شعور خواند.

#دموکریتوس؛ باور داشت که اشیا از قطعات ریز نامرئی جاودانه و تغییرناپذیری به نام #اتم تشکیل یافته اند و طبیعت ترکیبی ست از شمار نامحدودی اتم های مختلف.
او به روح یا نیرویی که بتواند در رویدادهای طبیعت مداخله کند معتقد نبود بلکه به نظر او همه چیز مکانیکی بود .فکر می کرد تنها چیزی که وجود دارد اتم و فضاست و چون به چیزهای مادی باور داشت او را #ماده_گرا نامیدند.
نظریه اتم دموکریتوس فلسفه طبیعی یونان را موقتا پایان داد.

📚 #دنیای_سوفی
👤 #یوستین_گردر
■ گردآوری: #الهام_اولیائی

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3.