فلسفه

#هومر
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه
@Philosophy3Продвигать
44,27 тыс.
подписчиков
2,1 тыс.
фото
512
видео
2,14 тыс.
ссылок
@Hichism0 برای تبلیغ به این آیدی پیام دهید کانالهای پیشنهادی @Ingmar_Bergman_7 سینما @bookcity5 شهرکتاب @Philosophers2 ادبیات و فلسفه @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
#تاریخ_فلسفه_غرب
#پیشاسقراطیان

👤 #آناکسیمنس

سومین فیلسوف مکتب میلتوسی در اوج رونق آن یعنی حدود نیمه اول قرن ششم قبل از میلاد مسیح زندگی می کرد .

وی سرشت جهان هستی را #هوا می دانست .
او برای نخستین بار توضیح داد که فرآیند پیدایش زمین از هوا چگونه است.

وی معتقد بود بر اساس میزان فشردگی هوای نخستین یا #آئر aer ابتدا از طریق تخلخل آتش به وجود آمد.
و سپس بر اثر تکاثف ( انبوه شدن، ستبر گشتن ) به شکل آب و خاک درآمد.

اندیشه وی بسیار مهم و نوین بود.
او به وجهی نامرسوم روشمندانه تشکیل زمین را توضیح داده بود.

او می اندیشید که چگالی می تواند بر دما تاثیر گذار باشد.

آناکسیمنس هوا را به منزله ماده بنیادی می پنداشت اما می گفت :
که پیوندی وثیق با آب و آتش دارد.

افزون بر آن بر این باور بود که هوا به منزله نفس(روان) است که در اصطلاح مردم نفس(دم و بازدم) گفته می شود.

در کیهان شناسی تخیلش از فیلسوف ماقبل خود آناکسیماندروس ضعیف تر بود.
بیشتر به شکل #هومر می اندیشید.
یعنی زمین مسطح سوار بر هواست.

اجسام آتشین آسمانی به مدد نیروی باد پیرامون زمین و نه در زیر آن حرکت می کنند.
و آخرین کلام اینکه به باور آناکسیمنس از حرکت اجسام و اجرام آسمانی ماه گرفتگی( خسوف) و خورشید گرفتگی( کسوف) پدید می آید.

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
▪️#تاریخ_فلسفه_غرب
▪️#پیشاسقراطیان
▪️مقدمه

▪️ بیش از دو هزار و پانصد سال از درخشش فلسفه و خردورزی می گذرد. یونان بعنوان مهد فلسفه طلایه دار بنیادی ترین سرچشمه های تفکر و اندیشه محسوب می شود. خاستگاه فلسفه چه یونان باشد و چه کشورهای مشرق زمین، نافی آن نیست که امروزه این رویداد عظیم در سنت تفکر اروپایی خوش نشسته است.

آغاز گاه آن قرن ششم قبل از میلاد مسیح است. و این بنای عظیم بر شانه های فلاسفه پیشاسقراطی بنا نهاده شده است.

پیش از شروع شرح احوال و آرای فیلسوفان پیشاسقراطی لازم است به چند نکته توجه کنیم ‌:

شناخت ما از این خردورزان بسیار اندک است .
ما هیچ کار دست نخورده و یکپارچه ای از هیچ فیلسوفی قبل از سقراط نداریم .

آنچه داریم بصورت پاره نوشته های گسسته از یک کلمه گرفته تا چند جمله است.
که از طریق نقل شدن در آثار نویسندگان پسین روزگار باستان به دست ما رسیده است. عبارتی یا جمله ای از هر کدام.

از #فیثاغورث هیچ
از #هراکلیتوس یکصد و چند گفته اصیل
از #پارمنیدس یکصد و پنج نوشته بسیار کوتاه
از #امپدوکلس حدود سیصد و چهل خط نوشته
از #دموکریتوس که گفته می شود بسیار می نوشته فقط سیصد نوشته که آن هم اکثرا خصلت اخلاقی دارند و تنها چند نوشته به فیزیک و نقطه نظر درخشانش #اتم پرداخته است..

افزون بر آنچه بیان شد #افلاطون و #ارسطو هم در بازنمایی نظرات فلاسفه پیشاسقراطی شفاف نبوده اند .
افلاطون بجز #فیثاغورث بقیه را کژاندیش می خواند و ارسطو فقط به اندیشه های سیستماتیک نظر داشت .
بنابراین قلت منابع باعث شده این دوران مشعشع تاریخ فلسفه که پیش نیاز پرداختن به تاریخ فلسفه غرب است، تا حد زیادی مغفول بماند

▪️اصطلاح فیلسوفان پیش از #سقراط به ده یا دوازده تن از اندیشه ورزان دیرین یونان تا روزگار سقراط اطلاق می شود .

آنها می کوشیدند نهاد جهان و سرشت واقعیت و حقیقت را تعریف کنند

سردسته ایشان #تالس در آغاز سده ششم پیش از میلاد و آخرین آنها #دموکریتوس در نیمه دوم سده پنجم قبل از میلاد است .
این نخستین فیلسوفان اهل #ایونیا در مرکز کرانه باختری آسیای صغیر بودند
کشور شهرهایی مانند #میلتوس از رونق مادی و فرهنگی بسیار برخوردار بودند

با فرهنگ‌های مختلف از جمله مصر و لودیا موانست داشتند.

خود منطقه ایونیا نیز دارای فرهنگی غنی و کهنسال بود .که ابتدای آن به #هومر باز می گشت
در مقطع زمانی خاص این جوش و خروش فرهنگی توانست اندیشمندانی به جهان عرضه دارد.

چیزی نگذشت که دلبستگی به فلسفه به فراسوی دریاها گسترد
فیثاغورث از یکی از کوچگاههای یونان به جنوب ایتالیا رفت.

گرچه زادگاه #پارمنیدس، #زنون، و #گسنوفانس در جنوب غربی ایتالیا بود.
اما #امپدوکلس به سیسیل تعلق داشت.
بدین سان بیشتر فیلسوفان پیشاسقراطی یا به خاور و یا به باختر جهان یونانی تعلق داشتند .

منظور از جهان یونانی یعنی به غیر از خود کشور یونان ،کشورهایی که در سنت فرهنگی آن قرار داشتند

آتن فقط هنگامی به عرصه اندیشه فلسفی کشانده شد که #آناکساگوراس
در سالهای دهه هفتاد سده پنجم پیش از میلاد به آنجا رفت .
و آتن پایتخت یونان به مرکز تفکر و اندیشه تبدیل شد.

فیلسوفان پیشاسقراطی با وجود اختلافهایی که با هم دارند ،مقوله ای پدید آوردند که کاملا منطقی است.

سقراط طبیعیات (فیزیک) را وانهاده و دل به مسائل اخلاقی سپرد.

او اندیشه نظری یونان را قوام بخشید.

به جز #سوفیستها, بقیه دوستداران حکمت و فرزانگی مسائل آدمی را تابع ارزیابی شان از واقعیت طبیعی یا فیزیکی می دانستند .

به این وجه کسانی را که ما فیلسوفان پیشاسقراطی می خوانیم، #ارسطو
فوسیولوگوی( phisiologoi )
به معنای طبیعت شناسان یا طبیعت پژوهان می خواند

زیرا آنان فوزیس(physis ) یعنی طبیعت یا سرشت چیزها را به شکل کل می پژوهیدند .

برخی از ایشان چون #تالس و #آناکسیماندروس میلتوسی ذوفنون بودند .

اما چه چیز به این پژوهشگران راه خرد نام فیلسوف داد؟

مسائلی چون اندازه گرفتن فاصله ها و حد و اندازه وسعت عبور کشتیها,
حمل و نقل سپاه از راه دریا
تعیین دقیق مرز فصلها و.......
باعث شده بود تا پیشاسقراطیان به دنبال طبیعت اجسام بگردند

علم ریاضیات به ویژه افزون بر نجوم برای ایشان جذابیت داشت .

تا جائیکه #طالس و #فیثاغورث به شکل عمده جهان را فقط با اعداد توضیح می دادند .
بسیاری از این خردورزان به جای پرداختن به پاسخ سوالهای مطروحه از طریق علم ،سعی می کردند ماهیت وجودی اشیا را توضیح دهند

و از همینجا بود که فرق آشکاری بین ایشان و دانشمندان پدید آمد .

مهمترین سوال برای فیلسوفان در تمام دوران چنین است :

#حقیقت_هستی_چیست؟
یا
#هستی_حقیقی_چیست؟

آنها کوشیدند از سد اساطیر بگذرند و جوابهای مطلوب و ضروری بیابند.

ادامه دارد

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3
#فلسفه_دوران_باستان بخش 3

#تالس

نخستین فیلسوفی که در شهر ملطیه شناخته شد، تالس (۶۲۴–۵۴۶ ق. م. نام داشت. تالس بیشتر عمر خود را در سفر بود. در بارهٔ وی گفته‌اند که او در سفری به مصر ارتفاع هرمی را با اندازه گرفتن سایه آن به دست آورد. او زمانی از روز به این کار دست زد که طول سایهٔ خودش درست به اندازهٔ قدش بود. تالس در سال ۵۸۵ قبل میلاد وقوع کسوفی را نیز پیش‌بینی کرده بود. گروهی معتقدند که تالس ستارهٔ دب اصغر را کشف کرده و گروهی نیز معتقدند وی اهمیت این ستاره را در کشتیرانی شناخته‌است. در ریاضی قضیهٔ تالس را به وی نسبت می‌دهند و از نظرات وی می‌توان به این قضیهٔ مشهور اشاره کرد که: دو مثلث در صورتی مساوی هستند که یک ضلع و دو زاویه آن‌ها با هم مساوی باشد؛ که البته گروهی اعتقاد به این دارند که این قضیه توسط افراد دیگری مطرح شده و برای این‌که نظرشان مقبولیت پیدا کند به نام این فیلسوف مطرح کرده‌اند. برتراند راسل درکتاب تاریخ فلسفه خود عنوان می‌کند: فلسفه به عنوان چیزی متمایز از الهیات در قرن ششم قبل از میلاد آغاز شد. برویت اسناد آغازگر فلسفه تالس بود. هنر تالس این بود که کلمهٔ «چه؟» را به جای کلمهٔ «که؟» گذاشت. تالس همچون متفکران پیشین یا دقیق‌تر بگوییم همچون متدینان گذشته نپرسید که: جهان از «که» یا بوسیلهٔ چه کسی ساخته شده‌است، بلکه سؤال را بشکل کاملاً تازه‌ای مطرح کرد. پرسید: جهان از «چه» ساخته شده‌است؟ یعنی تالس تفسیر اسطوره شناختی کهن را در باب پیدایی جهان، رها کرد و کوشید تا با تفکر عقلی به توصیف طبیعت بپردازد و پیدایی جهان را تبیین کند. اگر سؤال را به شکل اول مطرح کنیم، سرانجام در پاسخ خود، خدایانی را می‌یابیم که جهان را آفریده‌اند و این جوابی است دینی بر بنیاد افسانه‌های آفرینش و نه فلسفی. اما جواب این پرسش که جهان از چه ساخته شده‌است؟ جوابی علمی و فلسفی است و اولین کسی که سؤال را بدین شکل مطرح کرد تالس متفکر قرن ششم قبل از میلاد بود. از مشخصات افکار او این است که بدنبال یک اصل نخستین به نام آرخه (یا عنصر اولیه پیدایش جهان) است که آغاز پدیده‌های این جهانی است. تالس آب را ماده اولیه همه چیز می‌دانست. ما دقیقاً نمی‌دانیم که منظور وی چه بوده‌است. شاید او بر این اعتقاد بوده باشد که همه چیز از آب پدید آمده‌است و دوباره به آب مبدل می‌شود. چون وی در شهر «ملیطه» زندگی می‌کرده که شهری جزیره شکل بوده و آب برای اهل آن اهمیت زیادی داشته‌است وهم زمانی که تالس در مصر به سر می‌برد، یقیناً به حاصلخیزی مزارع بعد از طغیان و فرونشستن آب رودخانهٔ نیل توجه داشته و دیده‌است که چگونه پس از هر بارندگی بقه‌ها و کرم‌ها پیدا می‌شده‌اند. علاوه بر این شاید تالس دربارهٔ تبدیل آب به یخ و بخار و تبدیل دوبارهٔ آن‌ها به آب نیز فکر کرده باشد. گروهی این تفکر وی را متأثر از تفکر بابلیان می‌دانند زیرا آن‌ها معتقد بودند که «آبسو» نمایندهٔ آب‌های شیرین و «تی‌امت» نمایندهٔ آب‌های شور است. وی تحت تأثیر این اندیشه منشأ پیدایش پدیده‌های جهانی را آب می‌داند. از طرفی علل گرایش وی به این تفکر را می‌توان چنین عنوان کرد که چون آب شکل معین و مشخصی ندارد و هر شکلی را می‌تواند بپذیرد به همین دلیل، وی را به تفکر در آب وامی‌دارد و این‌که آب ماهٔ زندگی است و باز همین سیلان و حرکتی که در آب است ذهن وی را به آب جلب می‌کند و نیز ظواهر هستی همه از این خصوصیت برخوردار هستند. هنری که تالس انجام داده یکی یافتن وحدت در میان کثرت، و دیگری روی آوردن به واقع گرایی و برانداختن افسانه‌ها و اسطوره‌های دینی است که شاعران برای مردم در تحلیل جهان ترسیم می‌نمودند و مردم نیز به آن‌ها معتقد بودند. تالس به روح معتقد است اما نه به عنوان امری مجرد، بلکه به عنوان نیروی حرکت دهنده و جنبانندهٔ اشیا. وی روح را نیز خدا می‌داند سر انجام تالس به این نتیجه رسید که «همه چیز پر از خدایان است». تالس تصور می‌کرد که جهان مملو از نیروهای محرک نامرئی است. مسلماً منظور او از خدایان نیز همین نیروهای محرک بوده‌است و به خدایان سروده‌های #هومر، ارتباطی ندارد.

join us : | کانال فلسفه
@Philosophy3