فلسفه و ادبیات

#تسلی_‌بخشی_‌های_فلسفه
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و ادبیات
@Philosophers2Продвигать
8,85 тыс.
подписчиков
839
фото
88
видео
885
ссылок
برترین مطالب ادبی و فلسفی @Hichism0 برای تبلیغات به این آیدی پیام دهید کانال های پیشنهادی @Philosophy3 فلسفه @Ingmar_Bergman_7 اینگمار برگمان @bookcity5 شهر کتاب @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
▪️#فردریش_نیچه می گوید:

برای اعتقاد به اینکه شراب شادی آور است باید مسیحی بود، یعنی به چیزی عقیده داشت که نزد من کاملا موهوم است.
این روزها مسیحی بودن ناشایست است.
الکل و مسیحیت، دو مخدر بزرگ اروپا هستند.

چگونه عهد جدید (انجیل) در هنگام رویارویی با سختی ها به ما تسلی می دهد؟ با بیان اینکه خیلی از این سختی ها اصلا سختی نیستند بلکه فضیلت هستند:

اگر کسی نگران ترس و کمرویی است عهد جدید می گوید:
خوشا به حال حلیمان، زیرا آنان وارث زمین خواهند شد (متی،باب5،آیه5).

به روایت نیچه،مسیحیت از افکار بردگان ترسوی امپراطوری روم نشات گرفته است،بردگانی که دل و جرئت صعود،به ارتفاعات را نداشتند و بنابراین برای خودشان فلسفه ای ساختند که ادعا می کرد رفتارهای حقیرانه ی آن ها دلپذیر است.آنها می خواستند از مولفه های واقعی رضایت خاطر (مقام،رابطه ی جنسی،مهارت عقلانی و فکری،خلاقیت) بهره مند شوند،ولی شجاعت نداشتند سختی هایی را تحمل کنند که لازمه ی این چیزهای خوب است.بنابراین،عقیده ی ریاکارانه ای را رواج دادند که همان چیزی را لعن و نفرین می کردند که دوست داشتند؛ولی آن قدر ضعیف بودند که نمی توانستند برای کسب آن مبارزه کنند،و همزمان چیزی را می ستودند که دوست نداشتند.ولی تصادفا از آن بهره مند بودند."ضعیف بودن" به "خوب بودن"،"حقارت" به "فروتنی" و فرمانبرداری از افراد مورد تنفر، به اطاعت و به بیان صریح نیچه "ناتوانی از انتقام گیری" به "بخشایش" بدل شد.به هر احساس ضعفی روکشی از نامی تطهیر کننده دادند و آن را چنین به شمارآوردند:"عملی اختیاری چیزی خواستنی،انتخابی،نوعی عمل،نوعی موفقیت" .مسیحیان معتاد به مذهب راحت طلبی در نظام ارزشی خود به چیزی الویت دادند که آسان بود نه مطلوب،و به این ترتیب زندگی را از قوایش تهی ساختند.

داشتن دیدگاه مسیحی درباره ی سختی محدود به مسیحیان نیست.این امر نوعی امکان روان شناختی همیشگی است.همه ی ما در چنین مواردی مسیحی می شویم: وقتی نسبت به چیزی ابراز بی تفاوتی می کنیم که در خفا بدان مشتاقیم ولی از آن بی بهره هستیم،وقتی سرخوشانه می گوییم به عشق یا مقام ،پول یا موفقیت،خلاقیت یا تندرستی احتیاج نداریم _در حالی که طعم تلخی گوشه های دهانمان را جمع می کند.

نیچه می خواست بگوید چگونه با مشکلات خود روبرو شویم؟او از ما می خواست همچنان به چیزهای مورد علاقه خود عشق بورزیم،حتی وقتی آن ها را در اختیار نداریم و ممکن باشد که هرگز بدانها دست پیدا نکنیم.به عبارت دیگر در برابر وسوسه ی تحقیر و شریرانه نامیدن خوبی هایی که دستیابی بدانها دشوار است مقاومت کنیم.شاید زندگی خود نیچه بهترین مثال این الگوی رفتاری باشد.

👤 #آلن_دو_باتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
‍ ■ #فلسفه_رواقی

▪️به نظر #سنکا، اوج حکمت آن است که یاد بگیریم سرسختی و لجاجت جهان را با واکنش هایی مثل فوران خشم، احساس بدبختی، اضطراب، ترش رویی، خودبرحق بینی و بدگمانی، بدتر نسازیم.

▪️در سراسر آثار سنکا یک فکر واحد تکرار می‌شود؛
وقتی می‌توانیم به بهترین صورت این ناکامی ها را تحمل کنیم که خود را برای آن ها آماده ساخته و درک کرده باشیم که بیشترین آسیب را از ناکامی هایی می‌بینیم که اصلا انتظارشان را نداشته ایم و نتوانسته ایم آن ها را بفهمیم.

👤 #آلن_دو_باتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️#شوپنهاور به جای توجه به مثال های سستی از عزل عقل، به نیرویی در درون ما پرداخت که به نظر او همواره بر عقل غلبه دارد، نیرویی آن قدر قوی که همه نقشه ها و داوری های عقل را دستکاری می کند، و این نیرو را اراده معطوف به حیات (Wille zum leben) نامید و آن را سائقهای ذاتی در انسان ها برای بقا و تولید مثل تعریف کرد.

اراده معطوف به حیات حتی افسردگان واداده را در هنگام کشتی شکستگی یا بیماری شدید به مبارزه برای بقا رهنمون می شود.
این نیرو تضمین می کند که متفکرترین و حرفه ای ترین افراد هم با دیدن کودکانی که غان و غون میکنند اغفال شوند.
حتی اگر تحت تأثیر قرار نگیرند که به هر حال بچه ای داشته باشند و به محض تولدش به او به شدت عشق بورزند.
اراده معطوف به حیات است که سبب می شود مردم با دیدن مسافران جذاب در راهروی قطارهای بین شهری عقل خود را از دست بدهند.

👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
🔃 برگردان #عرفان_ثابتی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
▪️یکی از ژرف ترین اسرار #عشق این است: «چرا او؟»
چرا از بین تمام گزینه های ممکن، چنان میل شدیدی به این فرد داریم؟ چرا او را بالاتر از دیگران می نشانیم، در حالی که صحبت او روشنگرانه ترین صحبت و عادت هایش مناسب ترین عادت ها نبوده است؟ و چرا به رغم حسن نیت، نتوانستیم به دیگران علاقه جنسی پیدا کنیم، دیگرانی که شاید در واقع همان قدر جذاب باشند و شاید زندگی کردن با آن ها راحت تر باشد؟

این مشکل #شوپنهاور را متعجب نکرد.
« ما آزاد نیستیم که عاشق همه شویم، زیرا نمی توانیم از همه بچه های تندرستی داشته باشیم. #اراده_معطوف_به_حیات ما را به سوی افرادی جلب می کند که شانس ما را برای ایجاد بچه های زیبا و باهوش زیاد می کنند، و ما را از کسانی دور می کند که این شانس را کاهش می دهند. »
#عشق چیزی نیست مگر جلوه آگاهانه کشف والدی آرمانی از جانب اراده معطوف به حیات :
لحظه عاشق شدن دو نفر - یا به تعبیر بسیار مناسب؛ خوش آمدن آنها از یکدیگر را در واقع باید نخستین مرحله در شکل گیری فردی جدید دانست.

📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
👤 #آلن_دوباتن
🔃 ترجمه #عرفان_ثابتی
📖 صفحه 226

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️یکی از ویژگی‌های دوست این است که آن‌قدر مهربان است که در مقایسه با اکثر مردم، بخش‌های بیشتری از وجود ما را بهنجار می‌داند.
هنگام گفتگو با مخاطبی عادی، بسیاری از نظرهای خود را به دلیل بسیار زننده بودن، جنسی بودن، مأیوسانه بودن، احمقانه بودن، هوشمندانه بودن یا احساساتی بودن بیان نمی‌کنیم، ولی این نظرها را با دوستان خود در میان می‌گذاریم.

دوستی، توطئه‌ای کوچک است علیه آنچه دیگران معقول می‌پندارند!

📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
👤 نویسنده #آلن_دوباتن

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ #شوپنهاور به جای توجه به مثال های سستی از عزل عقل، به نیرویی در درون ما پرداخت که به نظر او همواره بر عقل غلبه دارد، نیرویی آن قدر قوی که همه نقشه ها و داوری های عقل را دستکاری می کند، و این نیرو را اراده معطوف به حیات (Wille zum leben) نامید و آن را سائقهای ذاتی در انسان ها برای بقا و تولید مثل تعریف کرد.

اراده معطوف به حیات حتی افسردگان واداده را در هنگام کشتی شکستگی یا بیماری شدید به مبارزه برای بقا رهنمون می شود.
این نیرو تضمین می کند که متفکرترین و حرفه ای ترین افراد هم با دیدن کودکانی که غان و غون میکنند اغفال شوند.
حتی اگر تحت تأثیر قرار نگیرند که به هر حال بچه ای داشته باشند و به محض تولدش به او به شدت عشق بورزند.
اراده معطوف به حیات است که سبب می شود مردم با دیدن مسافران جذاب در راهروی قطارهای بین شهری عقل خود را از دست بدهند.


👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
🔃 برگردان #عرفان_ثابتی

. l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
«حقیقت این بود که امکان نداشته این جهان کار موجودی رحیم بوده باشد، بلکه کار شیطانی بوده که موجودات را آفریده تا از مشاهدهٔ رنج‌های آن‌ها لذت ببرد؛ داده‌ها به این نکته اشاره می‌کردند، و من به این امر عقیده پیدا کردم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلیبخشیهای فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۶

«زندگی کسب و کاری اندوهناک است، تصمیم گرفته‌ام آن را صرف تأمل دربارهٔ خودش کنم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلیبخشیهای فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۸

«زندگی آن قدر کوتاه، نامعلوم، و زودگذر است که ارزش ندارد با تقلای زیاد خود را به دردسر بیندازیم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلیبخشیهای فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۸

«زندگی به مرگ فردی و شخصی می‌خندد؛ زیرا پس از مرگ شخص در نسل او و نسل اشخاص و افراد دیگر باقی می‌ماند و حتی اگر جریان آن در یک مسیر خشک گردید، در هزاران مسیر دیگر جریانی پهن‌تر و عمیق‌تر پیدا می‌کند. انسان چگونه می‌تواند نجات پیدا کند؟»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۳۰۴

«در میان این‌همه نگرانی و اضطراب دو دلداده را می‌بینیم که با حرص و شوق تمام همدیگر را در نهان و با ترس و لرز در آغوش می‌کشند. این ترس و واهمه بهر چیست؟ برای این‌که این دو عاشق دلداده خیانت می‌کنند و می‌خواهند این زندگی ذلت‌بار مسکنت‌آمیز را به دیگری منتقل کنند؛ زیرا در غیر این صورت حیات به زودی به پایان خواهد رسید؛ این است سرّ عمیق حیا و شرمی که در عمل تولید مثل موجود است.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۳۰۴

«زندگی کوتاه است ولی حقیقت دورتر می‌رود و بیشتر عمر می‌کند؛ بگذار تا حقیقت را بگوییم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۲۷۹

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #تاریخ_فلسفه، #ویل_دورانت
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه، #آلن_دوباتن

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
‍ ■ گزیده جملاتی از #اپیکورس (۳۴۱–۲۷۰ پیش از میلاد) فیلسوف بزرگ یونانی

«اجبار، بدچیزی است، اما هیچ اجباری نیست که تحت جبر زندگی کنیم.»

Werkfragmente / نامه‌ها و امثال

«مرگ، ما را لمس نمی‌کند.»

Hauptlehrsätze

«هر کمالی که در خیال خود به خدایان نسبت دهید باز خدای شما لایق پرستش و ستایش نیستند. خدایان شما کاملاً خنثی و بی فایده اند حتی مصریان که چنین مورد تمسخر شما قرار دارند جانورانی را نمی‌پرستند مگر به خاطر سودمندی آن.»

به نقل از #دیوید_هیوم. جستاری در باب اصول اخلاق

«هرآن‌کس که زندگی را بدرود گوید، پنداری که از نو زاده شده‌است.»

Werkfragmente / نامه‌ها و امثال

«سرآغاز و سرچشمهٔ همهٔ خوبی‌ها لذت شکم است. حتی حکمت و فرهنگ را باید راجع به آن دانست.»

اپیکور، #تسلی_‌بخشی_‌های_فلسفه، #آلن_دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۶۱

«اگر من لذت‌های چشایی و لذت‌های عشق و لذت‌های بینایی و شنوایی را کنار بگذارم، دیگر نمی‌دانم خیر را چگونه تصور کنم.»

اپیکور، #تسلی_‌بخشی_‌های_فلسفه، #آلن_دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۶۰

«من فاقد چیزی هستم که نمی‌دانم چیست و خود آفریدهٔ چیزی است که نامش را نمی‌دانم.»

اپیکور، گوژپشت نتردام، ویکتور هوگو، ترجمهٔ جواد محیی، انتشارات خسرو شیرین، چاپ اول ۱۳۹۶، ص۲۹۸

«از میان تمام نعمت‌هایی که سرنوشت به ما ارزانی داشته‌است، هیچ نعمتی بالاتر از دوستی نیست - نه ثروت و نه لذت.»

«با مرگ سر و کاری ندارم. وقتی من هستم، او نیست؛ وقتی او باشد، من نیستم.»

«روح نمی‌تواند جدای از جسم زنده بماند، زیرا باید بدانیم که روح نیز بخشی از جسم است.»

«پذیرفتن این امرِ بنیادین که عمرِ فساد و پلیدی کوتاه است، به تو قوت قلب خواهد داد.»

«تا احساس هست، مرگ نیست و وقتی مرگ بیاید دیگر احساس نیست.»

«توجه داشته باشید که نتیجه حاصل از یک سخن کوتاه و یک گفتار بلند، برابر است.»

«ثمره شیرین عدالت، آرامش درونی است.»

«حیوانات و کودکان آیینه طبیعت‌اند.»

«خدایانِ مورد علاقه خود را ستایش کن و دامن خود را به ننگ پذیرش یک مذهب ظالم و منفور آلوده مدار.»

«سپاس بر طبیعت، این نگهبان مدیر و مدبر که ضرورت‌های زندگی را سهل‌الوصول، و آنچه را صعب‌الحصول است، غیرضروری آفرید.»

«کاری نکن که با افشای آن، ترس دامنگیرت شود.»

«من آدمیان را به‌شادی بادوام می‌خوانم نه فضایل بی‌حاصل و یاوه که انسان باید با اضطراب و نگرانی منتظر میوه‌هایش بماند."

«کسی که از اندک خویش خشنود نباشد هیج چیز خوشنودش نخواهد کرد.»

«آنچه را که دارید با تمایل به آنچه ندارید، خراب نکنید. بخاطر بسپار که آنچه که شما اکنون دارید یک بار جزء مواردی بود که فقط به آن امید داشتید.»

«تا زمانی که ما هستیم، مرگ نیست و زمانی که مرگ هست، دیگر ما نیستیم.»

👤 #اپیکورس

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
#سنکا؛ در باب #ناکامی

از دیدگاه #سنکا عصبانیت نه از فوران مهارنشدنی هیجانات بلکه از اشتباه اساسی(و مهارشدنی) قوه تعقل ناشی می شود....
عصبانیت تنها ممکن است با تکیه بر برخی عقاید عقلانی ظهور کند؛اگر ما بتوانیم عقاید خود را تغییر دهیم،گرایش خود به عصبانیت را تغییر خواهیم داد.
هروقت از دستیابی به امر مورد علاقه خود باز بمانیم،عصبانیت ما رافرا نمی گیرد؛فقط هنگامی عصبانی می شویم که عقیده داشته باشیم لیاقت به دست آوردن آن چیز را داریم.
شدیدترین عصبانیت های ما ناشی از رویدادهایی هستند ک درک ما از اصول هستی را نقض می کنند...
هرگاه از امیدواری بیش از حد دست برداریم،دیگر عصبانی نخواهیم شد....

سنکا برای دور ماندن از اضطراب به شیوه ای حکیمانه از ما می خواهد که فکر کنیم رویدادهای بد احتمالا رخ خواهند داد ولی اضافه می کند که هرگز احتمال ندارد به اندازه ای که می ترسیم بد باشند...
در جایی،نصیحت گونه می گوید:
اگر می خواهی تمام نگرانی ها را کنار بگذاری،فکر کن آنچه می ترسی «احتمالا» رخ دهد،«قطعا» رخ می دهد...

#سنکا؛ مقابله با #ناکامی

از نقطه نظر سنکا،حکمت یعنی تشخیص صحیح این که کجا آزادیم تا واقعیت را مطابق خواسته های خود شکل دهیم و کجا باید امر تغییرناپذیر را با آرامش بپذیریم.
#رواقیون به بیانی دیگر به تصویرسازی آن پرداخته اند.مطابق آن ما موجوداتی هستیم که گاهی قادر به تغییر اموریم ولی با وجود این همواره مقهور ضرورت های بیرونی هستیم.ما شبیه سگ هایی هستیم که به گاری پیش بینی ناپذیری بسته شده ایم.قلاده ما آن قدر بلند هست که به ما درجه ای از آزادی عمل بدهد،ولی آن قدر بلند نیست که به ما اجازه دهد هرکجا خواستیم برویم.
«انسان ها نیز مانند همان سگ حتی اگر نخواهند،مجبور خواهند شد از آنچه مقدر است تبعیت کنند.»
سنکا نیز چنین تعبیری می آورد؛
«حیوانی که با حلقه طناب در می افتد،آن را سفت تر می کند... هیچ یوغی آن قدر سفت نیست که اگر حیوانی با آن کشیده شود کم تر از هنگامی که با آن بجنگد آسیب نبیند.یک راه تسکین شرور طاقت فرسا این است که به آن ها تن دهیم و در برابر ضرورت زانو بزنیم.»
ولی نکته اصلی سنکا چیزی ظریف تر است.
پذیرفتن چیزی غیرضروری به عنوان امری ضروری،همان اندازه غیرعاقلانه است که طغیان علیه چیزی ضروری.
با پذیرش امر غیرضروری و انکار امر ممکن،
همان اندازه می توان به سادگی گمراه شد که با انکار امر ضروری و طلب امر غیرممکن.
این بر عهده عقل است که میان این امور تمایز گذارد....
عقل به ما اجازه می دهد که دریابیم چه زمانی خواسته های ما تضادی تغییرناپذیر با واقعیت دارند،و سپس به ما امر می کند با میل و رغبت،نه با ناراحتی و تلخی،خود را تسلیم ضرورت ها کنیم....

سنکا از تماشای طبیعت آرامش زیادی پیدا می کرد-شاید به این دلیل که پدیده های قدرتمند طبیعت همه چیزهایی را به ما یادآوری می کنند که قادر به تغییر آن ها نیستیم،همه چیزهایی که باید بپذیریم.
«زمستان هوای سرد را به همراه می آورد و ما مجبوریم بلرزیم.تابستان با گرمای خود باز می گردد و ما مجبوریم عرق کنیم....ممکن است با حیوانات وحشی روبرو شویم،یا با انسان هایی ویرانگرتر از هر جانوری...و ما نمی توانیم نظام چیزها را تغییر دهیم...ارواح ما باید خود را با همین قانون[طبیعت] سازگار کنند،از این قانون اطاعت کنند...چیزی را که نمی توانی اصلاح کنی بهتر است قبول کنی.»

👤 #آلن_دوباتن
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه
📖 خلاصه برداری صفحه 95-131

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2