فلسفه و ادبیات

#تاریخ
Канал
Логотип телеграм канала فلسفه و ادبیات
@Philosophers2Продвигать
8,85 тыс.
подписчиков
839
фото
88
видео
885
ссылок
برترین مطالب ادبی و فلسفی @Hichism0 برای تبلیغات به این آیدی پیام دهید کانال های پیشنهادی @Philosophy3 فلسفه @Ingmar_Bergman_7 اینگمار برگمان @bookcity5 شهر کتاب @audio_books4 کتاب صوتی @Philosophicalthinking فلسفه خوانی @TvOnline7 فیلم و سریال
#دیوید_هیوم (۱۷۱۱–۱۷۷۶) فیلسوف اسکاتلندی، تاریخنگار، اقتصاددان و مقاله‌نویس بود.

● گزیده ای از سخنان هیوم

«یکی از عوامل خوشبختی بصیرتی است که به ما کمک می‌کند در مقابل وسوسهٔ ترجیح دادن تن آسایی فعلی در مقابل خوشبختی آینده تسلیم نشویم و در تصمیم خویش برای رسیدن به سود و لذت بلند مدت پافشاری کنیم.»

#جستاری_در_باب_اصول_اخلاق

«هیچ چیز بیش از پافشاری بی جا و جزم اندیشی در مورد موضوعی خاص غیر فلسفی نیست.»

#جستاری_در_باب_اصول_اخلاق

«به طور کلی اشتباه‌ها در مورد دین خطرناک هستند، و اشتباه‌ها در زمینه فلسفه مضحک اند.»

#رساله‌ای_درباره_طبیعت_انسان (۱۷۳۹–۱۷۴۰)

«زیبایی هر چیز، در روح کسی قرار دارد که به آن می‌نگرد.»

مقالات، اخلاق، سیاست و ادبیات (۱۷۴۱)

«هیچ مدرکی در مورد معجزه‌ها وجود ندارد مگر مدارکی که دروغ بودن آنها را ثابت می‌کند. معجزه در اینجاست که عده‌ای سعی می‌کنند این دروغ‌ها را اثبات کنند.»

#پرسمانی_درباره_درک_بشر (۱۷۴۸)

«خرافات بی‌معنی و بی فایده‌اند و باری اضافه بردوش انسان می‌گذارند و چیزی به معرفت ما علاوه نمی‌کنند.»

#جستاری_در_باب_اصول_اخلاق

«قطار فضیلت‌های راهبان که شامل تجرد، روزه گرفتن، توبه، ریاضت کشی، کف نفس، فروتنی، خاموشی، گوشه نشینی میشودبه چه علت در همه جا توسط عقلا رد می‌گردد؟ مگر غیر از این است که آنها هیچ نوع فایده‌ای در برندارند؟ آنها نه موجب پیشرفت و بهروزی فرد در دنیا می‌شوند و نه فرد را عضو ارزشمند تر جامعه تبدیل می‌کنند.»

#رساله‌ای_درباره_طبیعت_انسان (۱۷۳۹–۱۷۴۰)

«دینداران در همه روزگاران به جای آنکه از چاپلوسی‌ها بپرهیزند، بر عکس به بدترین یاوه سرائیها و دوگویی‌ها پرداخته‌اند.»

#تاریخ_طبیعی_دین (۱۷۳۹)

«هر جستاری را که در مورد اندیشه ورزی‌های اتنزاعی در مورد کمیات و اعداد نیست و از استدلال آوری تجربی در مورد امور واقع و وجود آنها بری است به آتش بیفکنید.»

#تحقیق_درباره_فهم_بشری (۱۷۳۹–۱۷۴۰)

«بحث با انسان‌هایی که لجوجانه بر دفاع از اصول خود پافشاری می‌کنند از بحث با دیگر افراد کسالت بار تر است، تنها استثنا بحث با آنانی است که سراسر به تظاهر می‌پردازند کسانی که واقعاً به آنچه از آن دفاع می‌کنند باور ندارند و تنها از روی تظاهر، از سر مخالف خوانی، یا برای اثبات هوش و فراست خود به دیگر انسان‌ها به جدل می‌پردازند.»

#جستاری_در_باب_اصول_اخلاق

«انسان عاقل با توجه به شواهد و مدارک به چیزی معتقد می‌شود.»

#تحقیق_درباره_فهم_بشری (۱۷۳۹–۱۷۴۰)

«با کلی گویی واستفاده از اصطلاحات تعریف نشده و قیاس‌های نامربوط به جای ذکر مصداق می‌توان یک فرضیهٔ کاذب را صادق جلوه داد.»

#گفتگو_در_باب_دین_طبیعی (۱۷۳۹–۱۷۴۰)

■ دربارهٔ او

« #روسو دیوانه ولی مشهور بود، هیوم عاقل بود ولی طرفدار نداشت.»

👤 #برتراند_راسل

⁠"هیوم مرا از خواب جزم اندیشم بیدار کرد"

👤 #ایمانوئل_کانت

«اگر هیوم نخوانده بودم جرئت سرنگونی نیوتن رو نداشتم .»

👤 #آلبرت__انیشتین

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
«ایمان به شما پاسخ نمی‌دهد بلکه فقط شما را از سؤال پرسیدن بازمی‌دارد. معجزات متنبیان (مدعیان نبوت) نیز چیزی جز خدعه و نیرنگ نیست و غالب آنها هم از مقوله افسانه‌های دینی است که بعد از آنان پدید آمد. مبانی و اصول ادیان با حقایق مخالفت و مغایرت دارند و به همین سبب هم میان آنها اختلاف زیاد دیده می‌شود و علت اعتماد و اعتقاد مردم به ادیان و اطاعت از پیشوایان مذهبی تنها عادت است. ادیان و مذاهب علت اساسی جنگ‌ها و مخالفت با اندیشه‌های فلسفی و تحقیقات علمی هستند. کتاب‌هایی که به نام کتب مقدس آسمانی معروفند کتبی خالی از ارزش و اعتبارند و آثار کسانی مانند #افلاطون و #اقلیدس و #بقراط و #ارسطو خدمت مهم‌تر و مفیدتری به بشر کرده‌است.»

👤 #زکریای_رازی
📚 #تاریخ_راوندی جلد دهم برگ 136

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ آیین #اورفئوسی

اورفئوسی‌ها دارای آئینی خاص بودند. این آیین اصولاً بر نمایش‌های آلام (رنج)، مرگ و رستاخیز #دیونیزوس زاگرئوس و نیز رستاخیز همگی افراد آدمی، و پاداش و کیفر آن جهانی تکیه داشت. چون انسان از نسل تیتان‌ها است. و تیتان‌ها دیونوسوس را کشته‌اند، پس همه آدمیان در ذات خود عنصری از شر دارند و به قول مسیحیان، همه آلوده «گناه نخستین» می‌باشند. ولی در عین حال، انسان بهره‌ای از خدا دارد، زیرا اجداد انسان، یعنی تیتان‌ها، دیونوسوس خدا را خورده‌اند. پیروان اورفئوس، در جشنی، گاوی را به نشانه دیونوسوس می‌کشتند و گوشت او را خام خام می‌خوردند تا از وجود خدا بهره‌ای بیابند.
آیین اورفئوسی دارای جنبه‌های معنوی بود و سرانجام به فلسفه اخلاقی و رهبانیت مسیحی منتهی شد. بر اثر این آیین، خدایان شهوی و سفاک اولمپی به تدریج رو به زوال نهادند- عیناً مانند زوال دستگاه خدایی یهوه در برابر شخصیت عیسی مسیح- و شخصیت ظریف اورفئوس جای زئوس را گرفت. از آن پس موضوع گناه و وجدان و پاکی روح و ناپاکی جسم، مردم یونان را به خود مشغول داشت، و مهمترین کار دین آن شد که جسم را در برابر روح زبون کند و، بدین وسیله، روح را نجات دهد. پیروان #اورفئوس دستگاه دینی و روش زندگی خاص نداشتند. فقط لباس سفید می‌پوشیدند و از خوردن گوشت امتناع می‌ورزیدند و زهدی که با زندگی سرخوش یونانی نمی‌ساخت از خود نشان می‌دادند. در واقع، آیین اورفئوسی از جهانی نوعی پیرایشگری بود، و در تصفیه دین و طرد خدایان اولمپی موثر افتاد. تأثیر این فرقه در یونان عمیق و ممتد بود. شاید #فیثاغورس و شاگردانش در مورد محدودیت غذایی و طرز لباس پوشیدن و همچنین عقیده تناسخ روح، از آن الهام گرفته باشند. باید دانست که کهن‌ترین آثار مذهب اورفئوسی در جنوب ایتالیا به دست آمده است.
#افلاطون گر چه قسمت اعظم تعالیم اورفئوس را رد کرد، مفهوم تضاد جسم و روح و تکیه بر زهد و امید به خلود را از او آموخت. #رواقیان هم احتمالاً تا اندازه‌ای مفهوم زهد و وحدت وجود را از پیروان اورفئوس گرفتند. در حوزه افلاطونیان اسکندریه، مجموعه بزرگی از نوشته‌های اورفئوسی وجود داشت و پایه فلسفه لاهوتی و عقاید ایشان گشت. همچنین، اعتقاد پیروان فرقه اورفئوسی به دوزخ و برزخ و بهشت، تخالف روح و جسم، پسر خدا که کشته و دوباره زاده می‌شود، و خوردن گوشت و خون خدا، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، در مسیحیت رخنه کرد. از این رو هنوز مفاهیم و مراسم بنیادی مذهب اورفئوسی در زندگی ما برای خود جایی دارند».

👤 #ویل_دورانت
📚 #تاریخ_تمدن، جلد 2
📖 صفحه 213- 212

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
▪️بعضی از تاریخ‌های فلسفه مطالب را دقیقاً روشن نمی‌کنند، زیرا تا نویسنده خودش فلسفه نخوانده و به مسائل فلسفی نیاندیشیده باشد، هیچ سر در نمی‌آورد که چه عواملی ممکن است دیگری را به اندیشیدن درباره‌ی آن افکار واداشته باشد. نمی‌تواند بیاندیشد که فیلسوفان کوشیده ‌اند به چه پرسش‌هایی پاسخ گویند یا آن‌ها را تحلیل کنند یا مورد بحث قرار دهند. این قبیل نویسندگانِ #تاریخ_فلسفه فقط به رونویسیِ مطالب اکتفا می‌کنند. مثلا می‌گویند: دکارت چنین گفت و اسپینوزا چنان، اما هیوم فکر نمی‌کرد که هیچ کدام درست گفته اند. این کاری است بی‌روح. اگر شب‌ها بی‌خوابی نکشیده باشید و با مسائل فلسفی کلنجار نرفته باشید، ممکن نیست بتوانید درباره‌ی این موضوع حرفی بزنید. اینکه #فلسفه چیست، خود پرسشی فلسفی است که مردم عادی پاسخ‌های روشنی برای آن ندارند. برای نوشتنِ تاریخِ فلسفه‌ای که روشن‌کننده باشد، باید کوشید مسائل را تا حد امکان از درون نگریست. باید کوشید با تخیل خود به عوالم روحی فیلسوفان مورد بحث وارد شد. باید کوشید به معنای مفاهیمی که ذهن آن‌ها بدان‌ها اشتغال داشته پی برد، تا بتوان درک کرد که در کانون اندیشه‌ی آنان چه بوده است. وگرنه بدونِ این‌ها واقعاً تاریخ اندیشه‌ها نخواهد بود. من علاوه بر توجه به اندیشه‌های فلسفی، به اندیشه‌های اجتماعی، سیاسی و هنری نیز تمایل داشتم. در این قلمرو نیز اگر خود با این موضوع‌ها درگیر نباشید، اگر گرفتار چنین مسائلی نباشید، هرگز نخواهید توانست درباره‌ی اشتغال فکری دیگران تاریخ معتبری بنویسید.

👤 #آیزایا_برلین
📚 #در_جست‌و‌جوی_آزادی
■ مصاحبه‌های #رامین_جهانبگلو با آیزایا برلین

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
▪️استحکامِ حیوانی و زمختی‌ای که دیوانه از دنیایِ‌ کور و غریزیِ وحوش می‌گیرد، او را در برابر گرسنگی، گرما، سرما و درد مقاوم می‌کند. تا پایانِ قرنِ هجدهم، تصورِ رایج آن بود که دیوانگان تواناییِ بی‌حد و حصری برایِ تحملِ رنج‌ها و مصایبِ هستی دارند و محافظت از آنان بی‌فایده است؛ نه به پوشاندنشان نیاز است نه به گرم کردنشان. ساموئل تیوک ضمنِ بازدید از یکی از مراکزِ کارِ اجباریِ استان‌هایِ جنوبِ کشور در سال 1811، سلول‌هایی را مشاهده کرد که در آن‌ها نورِ خورشید از طریقِ دریچه‌هایِ‌ میله‌داری که در میانِ درها نصب کرده بودند وارد می‌شد. همه‌ی زن‌ها کاملاً برهنه بودند، درحالی که «هوا فوق‌العاده سرد بود و شبِ پیش از آن دماسنج هجده درجه زیرِ صفر را نشان می‌داد. یکی از آن مجانین رویِ کمی کاه بدونِ روانداز خوابیده بود.» این امر که دیوانگان مانندِ حیوانات ظرفیتِ تحملِ بدترین وضعیتِ آب‌وهوایی را دارند حی برای پینل هم یک اصلِ قاطعِ پزشکی بود. این همواره مایه‌ی تحسین او بود که:

«بعضی از دیوانگان، مرد یا زن، با پایداری و به سهولت سخت‌ترین سرماها را به مدتِ طولانی تحمل می‌کنند. در ماهِ دسامبرِ سالِ سوم، در روزهایی که دماسنج ده، یازده و گاه تا شانزده درجه زیرِ صفر را نشان می‌داد، دیوانه‌ای در دارالمجانینِ بیستر، از تحملِ رواندازِ پشمیِ خود عاجز بود و رویِ کفپوشِ چوبیِ یخزده‌ی اتاقکِ خود می‌نشست. صبحگاه هنوز درِ اتاقکش باز نشده با پیراهن به حیاط می‌دوید، یخ و برف در مشت می‌گرفت، آن را رویِ سینه‌ی خود می‌گذاشت و از حسِ آب‌شدنِ آن لذت می‌برد.»

سبعیتِ حیوانیِ دیوانه او را از خطرهایِ بیماری مصون نگاه می‌داشت و آسیب‌ناپذیر می‌کرد، مانندِ قدرتی که طبیعت دوراندیشانه در وجودِ حیوانات نهاده است. جالب است که بر مبنایِ این تصور، اختلالِ عقلی، چون سببِ بازگشت به حیوانیت می‌شد دیوانه را به دامانِ نیک‌دلی و مهرِ بی‌واسطه‌ی طبیعت باز می‌گرداند... جنون وجودِ حیوانیتی نهانی را فاش می‌کرد که جوهره و حقیقتِ آن بود و می‌توان گفت که در طبیعتِ حیوانی‌اش محو می‌شد...

مسیح در سراسرِ زندگیِ بشریِ خود جنون را تجلیل می‌کرد و با آن مهربان بود. انسان‌هایی که اسیرِ نیروهایِ غیرِ انسانی‌اند، در اطرافِ کسانی که [به اصطلاحِ عام] تجلیِ حکمتِ الهی‌اند، در اطرافِ آن کس که [به اصطلاحِ عام] تجسدِ این حکمت است، فرصتی دائمی برای تجلیل و افتخار فراهم می‌آورند؛ زیرا بی‌خردی با حضور در کنارِ خرد،‌ از طرفی باعثِ تکریمِ آن می‌شود و از طرفِ‌ دیگر سببِ‌ آن‌که خرد خود را کوچک شِمُرَد و بپذیرد که منشأ آن مرحمتِ الهی است. اما رابطه‌ی مسیح با جنون عمیق‌تر از این است: خواستِ مسیح تنها این نبود که انسان‌هایی که از لحاظ روانی بی‌ثبات‌اند، اطرافش گرد آیند، بلکه می‌خواست خود همچون دیوانگان باشد، می‌خواست در حینِ حلول و تجسدِ خود همه‌ی رنج‌هایِ بشری را از سر بگذراند. بدین‌ترتیب جنون صورتِ غایی و درجه‌ی نهاییِ خدایِ تجسم‌یافته در انسان بود پیش از آن‌که سفرِ زمینی‌اش پایان پذیرد و با مصلوب شدن به رهایی رسد... باید از آغازِ حاکمیتِ عقل دو قرن می‌گذشت، داستایوفسکی‌ها و نیچه‌ها به جهان می‌آمدند،‌ تا باز جنونِ مسیح بزرگ داشته شود؛ تا باز فضیحت، نشانی از ذاتِ باری‌ تعالی دانسته شود؛ تا بی‌خردی دیگر فقط مایه‌ی سرافکندگیِ خرد تلقی نگردد...

👤 #میشل_فوکو
📚 #تاریخ_جنون
🔃 برگردان #فاطمه_ولیانی

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
هر قومی خدایی گماشته بر سر خویش دارد. هر عنصری به سرپنجهٔ نیرو یا کارگزاری نادیدنی گرفتار است. مملکتِ هر خدا از مملکتِ خدای دیگر جداست.
کارهای ایزدی یگانه نیز همیشه مُسلم و به یک روش نیست. امروز نگهدار ماست و فردا ما را بی‌پناه می‌گذارد. نیایش‌ها و نیاز کردن قربانی‌ها و بر گزاردنِ آئین‌ها و رسوم اگر خوب انجام گیرد او را با ما بر سر مهر می‌آورد و اگر بد به جای آورده شود، مایهٔ خشم او می‌گردد. و نیک بختی‌ها و سیه روزی‌هایی که در میان آدمیزادگان دیده می‌شود همه فراز آوردهٔ آنهاست. از این رو می‌توانیم نتیجه بگیریم که میان همهٔ ملت‌هایی که مُشرک بوده‌اند نخستین عقاید دینی و خداباوری نه از ژرف بینی در آثار طبیعت بلکه از نگرانی دربارهٔ رویدادهای زندگی و از بیم‌ها و امیدهایی که اندیشهٔ آدمی را به تکاپو می‌انگیزد سرچشمه گرفته است.

👤 #دیوید_هیوم 📚 #تاریخ_طبیعی_دین
■ ترجمه‌ی حمید عنایت

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
▪️سکس آن بخشی از بدن نیست که بورژوازی باید آن را بی اعتبار یا ابطال کند تا دیگرانی که تحت حاکمیتش اند به کار وادارد.
سکس آن عنصری از خود بورژوازی است که بیش از هر چیز دیگری مایه نگرانی و دلمشغولی بورژوازی بوده است و توجه و مراقبت بورژوازی را طلب و دریافت میکند و بورژوازی آن را آمیزه ای از هراس،کنجکاوی، لذت و هیجان پرورده است.
بورژوازی سکس را با بدنش عینیت بخشی کرد و یا دستکم بدنش را تابع سکس کرد و قدرتی رازآمیز و نامعین به سکس نسبت داد که بر بدنش اعمال میکند؛ بورژوازی حیات و مرگش را به #سکس وصل کرد و سکس را مسیول سلامت آتی اش کرد؛ بورژوازی آینده اش را در سکس سرمایه گذاری کرد، با این فرض که سکس اثرهایی اجتناب‌ناپذیر بر پیشینیان‌ دارد. بورژوازی روحش را تابع سکس کرد، با این ادعا که سکس مخفی ترین و تعیین کننده ترین عنصر روحش است
نباید تصور کنیم که بورژوازی به گونه ای نمادین خود را عقیم کرد تا بهتر بتواند حق برخورداری از سکس و استفاده از آن به میل شخصی را از دیگران سلب کند. بلکه باید این‌طور دید که از میانه سده هجدهم، بورژوازی همِ خود را صرف آن کرد که از سکسوالیته‌ای برخوردار شود که بر مبنای آن بدنی خاص بسازد، بدنی "طبقاتی" با سلامت، بهداشت،اخلاف و نژاد: خود سکسینه کردن بدنش، تجسم سکس در بدنش و وصلت درونی سکس و بدن

👤 #میشل_فوکو
📚 #تاریخ_جنسیت

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■‍ نظریات #ارسطو در زمینه ی اخلاق، غالبا، نماینده ی عقاید غالب مردم با فرهنگ و با تجربه ی عرصه ی اوست. نظریات ارسطو، برخلاف افلاطون، آمیخته به دیانت عرفانی نیستند و از عقاید خلاف ایمان و اعتقاد عمومی نیز، که نمونه های آن هارا در مورد مالکیت و خانواده می توان در کتاب "جمهوری" یافت، پشتیبانی نمی کنند. کسانی که از حد یک شهروند مؤدب و موقر فراتر یا فروتر نباشند. در رساله ی "اخلاق" تفصیل منظم و مدون اصولی را خواهند خواند که عقیده دارند رفتارشان باید بر طبق آن اصول تنظیم شود. کسانی که بیش از این توقع دارند نومید خواهند شد. مخاطبان این رساله مردم میانه سال و محترم اند؛ همین مردم، از قرن هفدهم تا کنون برای فرو نشاندن شور و حرارت جوانان از این رساله استفاده کرده اند. اما در نظر کسی که احساساتش عمقی داشته باشد این رساله ممکن است بیزار کننده بنماید.

👤 #برتراند_راسل
📚 #تاریخ_فلسفه_غرب
■ فصل بیستم/ اخلاق ارسطو

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ انسان همواره در دریایی از خطرات غوطه ور بوده و از مرگ می هراسیده و همین امر برای اتصال او به ماوراء کافی بوده است. ترسی که مادر خدایان شد. آدمی از آنچه نمی فهمید میترسید و از حوادث سترگ.غرق حیرت می شد.
مشاهده ی ارواح و اشباح مردگان در عالم رویا و اعتقاد به تاثیر نیروهای ماورایی بر سر نوشت انسان بود. پس باید پاره ای از وجود آدمی موقع مرگ.بیماری یا خواب از جسم او جدا میشد.تا بتواند قدم به دنیای رویا بنهد و آن را روح نامید. انسان از این هم پا را فراتر نهاد و کل کائنات را صاحب روح دانست.
دین زودتر از فلسفه متولد شد. شخصیت بخشیدن به اشیاء یا همان جان گرایی بخش شعر گونه و خیال انگیز دین را شامل میشود.
در اساطیر یونان باستان طبق همین عقیده هر شیئ یا آفریده ای خدای
ویژه ای داشته است. بسیاری از قبائل و مردمان به جن و پری اعتقاد دارندِ. در واقع آدمی. راز وجود را در یکی شدن روح و جسم میداند و عالم را پر از خدا میداند

👤 #ویل_دورانت
📚 #تاریخ_فلسفه

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2 .
■ سوال : انسان چیست؟
جواب: موجودی است بافهم و احساس.

س: اکنون‌که چنین موجودی است چه باید کند؟
ج: باید جویای خوشی و لذت باشد، و از درد دوری جوید.

س: آیا این خودخواهی نیست؟
ج: نتیجه‌ی ضروری خودخواهی است.

س: آیا خودخواهی در همه‌ی مردم یکسان است؟
ج: بلی، زیرا همه‌ی مردم طالب حفظ خود و نیکبختی‌اند.

س: از نیکبختی چه می‌فهمید؟
ج: حالت مداومی که در آن خوشی بیش از رنج است.

س: برای برخورداری از این حالت چه باید کرد؟
ج: باید خرد خویش را پرورش دهیم و از آن پیروی کنیم.

س: خرد چیست؟
ج: شناخت حقایقی است که نیکبختی ما به آن‌ها بستگی دارد.

س: آیا خودخواهی همیشه ما را به کشف این حقایق، و به کار بستن آن‌ها وامی‌دارد؟
ج: نه، زیرا همه‌ی مردم نمی‌دانند که خودخواهی را چگونه باید به کار بست.

س: منظورتان چیست؟
ج: منظورم این است که برخی از مردم خود را به‌حق دوست دارند، و برخی از مردم به‌ناحق.

س: چه کسانی خویشتن را به‌حق دوست دارند؟
ج: آنان که می‌کوشند یکدیگر را بشناسند، و آنان که نیکبختی خود را از نیکبختی دیگران جدا نمی‌کنند.

👤 #ویل_دورانت
📚 #تاریخ_تمدن

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
#تاریخ و #فلسفه بهترین وسیله پرورش نسل ها به شمار می رود

بخاطر همین باید به خاطر داشت که فلسفه فقط برای عده معدودی مفید فایده است
در صورتی که آنچه در توده خلق مؤثر می افتد همان شعر است.

به این ترتیب است که دین هاله تقدیسی بر گرد مقررات اخلاقی ایجاد می کند

زیرا هرچه اسرارآمیز و مافوق الطبیعه باشد وزن و آبرویی دارد که اشیای متعارفی، که همه آنها را می شناسند و تاریخ پیدایش آنها را می دانند، چنان وزنی ندارد.

👤 #ویل_دورانت
📚 #تاریخ_تمدن
■ جلد اول / دین

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
▪️از لحاظ علمی، خوش بینی و بدبینی به یک اندازه قابل اعتراض اند: خوش بینی فرض می گیرد، یا می کوشد اثبات کند، که جهان برای خوشی ما وجود دارد؛ بدبینی می گوید جهان برای ناخوشی ما وجود دارد.
از لحاظ علمی هیچ دلیلی در دست نیست که جهان، چه به این صورت و چه به آن صورت؛ وجودش به ما مربوط باشد.

📚 #تاریخ_فلسفه_غرب
👤 #برتراند_راسل

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ گزیده سخنان #ارسطو (۳۸۴ - ۳۲۲ پیش از میلاد) فیلسوف یونان باستان، شاگرد #افلاطون و آموزگار #اسکندر_مقدونی بود.


«فراموش نکن که همراهی مردم، راهی برای کامیابی است؛ حال آنکه خُلق و خوی استبدادی به جای همراهی، انزوا دربردارد.»

نامه‌ها، نامهٔ چهارم، 321c

«ما جنگ می‌کنیم برای اینکه بتوانیم در صلح زندگی کنیم.»

اخلاق نیکوماخوس، کتاب دهم

#اخلاق

«از یک پرستو بهار نشود و روز پدیدار نگردد؛ همچنین در یک روز و زمانی کوتاه کسی خوشبخت و آمرزیده نشود.» یک، بخش ۶

«تغییر و تنوع شیرین‌ترین چیزهاست، همان‌گونه که شاعر می‌گوید.» ۷، بخش ۱۵ از قول اویروپیدس

«مرد کامل خود را بی جهت به خطر نمی‌اندازد، زیرا اشیایی که واقعأ نظر او را جلب می‌کند خیلی کم است؛ ولی در مواقع سخت برای فداکردن جان خود نیز حاضر است، زیرا می‌داند که حیات تحت شرایط معینی باارزش است.» ۴، بخش ۳

«مرد کامل حاضر است که به مردم خدمت کند ولی از احسان و خدمت دیگران شرمگین است، زیرا خدمت و احسان به دیگران نشانه برتری، و قبول احسان علامت زیردستی است.» ۴، بخش ۳

«صدای حاد و بلند و گام‌های تند مال کسی است که به اشیاء زیاد توجه دارد.» ۴، بحش ۳

«مرد فاضل و کامل بهترین رفیق خویش است و از تنهایی لذت می‌برد؛ همچنان‌که شخص عاری از فضایل و کمالات دشمن خویش است و از تنهایی در وحشت می‌ماند.» ۴، بخش ۳

«اگر مردم همه باهم دوست شدند عدالت لازم نخواهد بود؛ ولی اگر مردم همه عادل شدند باز از دوستی بی‌نیاز نخواهند شد.» ۸ و ۹

#تاریخ_حیوانات

«سیر تدریجی طبیعت از اقلیم جماد به منطقه حیات به نحوی صورت گرفته‌است که خط مرز میان آن‌دو مبهم و مشکوک است.» کتاب هشتم
روانشناسی

«جاه‌طلبان، نسبت به کسانی که از بلندپروازی بیزارند، به حسادت نزدیک‌ترند.»

#متافیزیک

«سرشت انسان‌ها تشنه آموختن است.» یک ۲۱

«کل، بیشتر از جمع اجزاء خویش است.» هفت ۱۰

«موضوعاتی وجود دارد که مورد تنفر ماست ولی همین‌که هنرمند صورتی مطابق آن می‌سازد از مشاهدهٔ آن خشنود و راضی می‌شویم.»

ارسطو، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۴۱۵

«آن‌که تنها زندگی می‌کند یا حیوان است یا خدا.»

ارسطو، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۸۲

«ارسطو این نظر را داشت که خوشبختی و خوشحالی سه حالت دارد: اولین حالت خوشبختی زندگی پر از لذت و خوشی است. دومین حالت خوشبختی، زندگی کردن مثل یک شهروند آزاد و مسئولیت‌پذیر است. سومین حالت خوشبختی، زندگی کردن به سبک یک فیلسوف و اندیشمند است. بعد هم تأکید ارسطو این بود که انسان برای این‌که به خوشبختی و رضایت کامل برسد، هر سه معیار باید همزمان و همراه هم باشند.»

دنیای سوفی، یوستین گوردر، ترجمهٔ علیرضا نوری، انتشارات نوای مکتوب، چاپ دوم ۱۳۹۶، ص۱۲۴

«انسان به علت هوشمندی دست‌های خود را به کار انداخت.»

ارسطو، تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۶۵

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
فلسفه زمانی آغاز می گردد که راه شک را فرا گیرید و مخصوصا در آراء و مقدسات عندالکل شک کنید که برای شخص بسیار گرامی و مورد قبول است.
چه کسی میداند چگونه این مقدسات عزیز و گرامی در ما مبدل به یقیین شده اند و کدام میل نهایی و نهانی آنها را به مهارت در ما راسخ ساخت و لباس تفکر و استدلال به آن پوشانید! ؟ اگر ذهن و فکر متوجه خود نباشد و خود را نیازماید، فلسفه ی واقعی تحقق نخواهد یافت. همانگونه که #سقراط همواره می گفت:"خودت را بشناس"

👤 #ویل_دورانت
📚 #تاریخ_فلسفه

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ هیچ لذتی به خودی خود بد نیست. اما برخی چیزها که لذت می‌آفریند آشفتگی‌هایی بس بزرگ‌تر از آن لذت را هم به وجود می‌آورد.

👤 #اپیکوروس
📚 #تاریخ_فلسفه_راتلج

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
«حقیقت این بود که امکان نداشته این جهان کار موجودی رحیم بوده باشد، بلکه کار شیطانی بوده که موجودات را آفریده تا از مشاهدهٔ رنج‌های آن‌ها لذت ببرد؛ داده‌ها به این نکته اشاره می‌کردند، و من به این امر عقیده پیدا کردم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۶

«زندگی کسب و کاری اندوهناک است، تصمیم گرفته‌ام آن را صرف تأمل دربارهٔ خودش کنم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۸

«زندگی آن قدر کوتاه، نامعلوم، و زودگذر است که ارزش ندارد با تقلای زیاد خود را به دردسر بیندازیم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تسلی‌بخشی‌های فلسفه، آلن دوباتن، ترجمهٔ عرفان ثابتی، انتشارات ققنوس، چاپ هفدهم۱۳۹۷، ص۲۰۸

«زندگی به مرگ فردی و شخصی می‌خندد؛ زیرا پس از مرگ شخص در نسل او و نسل اشخاص و افراد دیگر باقی می‌ماند و حتی اگر جریان آن در یک مسیر خشک گردید، در هزاران مسیر دیگر جریانی پهن‌تر و عمیق‌تر پیدا می‌کند. انسان چگونه می‌تواند نجات پیدا کند؟»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۳۰۴

«در میان این‌همه نگرانی و اضطراب دو دلداده را می‌بینیم که با حرص و شوق تمام همدیگر را در نهان و با ترس و لرز در آغوش می‌کشند. این ترس و واهمه بهر چیست؟ برای این‌که این دو عاشق دلداده خیانت می‌کنند و می‌خواهند این زندگی ذلت‌بار مسکنت‌آمیز را به دیگری منتقل کنند؛ زیرا در غیر این صورت حیات به زودی به پایان خواهد رسید؛ این است سرّ عمیق حیا و شرمی که در عمل تولید مثل موجود است.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۳۰۴

«زندگی کوتاه است ولی حقیقت دورتر می‌رود و بیشتر عمر می‌کند؛ بگذار تا حقیقت را بگوییم.»

آرتور شوپنهاور، از کتاب تاریخ فلسفه، ویل دورانت، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ بیست‌وششم۱۳۹۶، ص۲۷۹

👤 #آرتور_شوپنهاور
📚 #تاریخ_فلسفه، #ویل_دورانت
📚 #تسلی_بخشی_های_فلسفه، #آلن_دوباتن

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ قرون وسطی:
کلیسا بابت ساخته شدن هر بنا، به دنیا آمدن هر کودک، عقد هر پیمان زناشویی، به خاک سپردن هرمرده و فروش اشیاء متبرکه و مقدس مبلغی دریافت میکرد. و همچنین یک دهم محصولات و درآمد اراضی کشور به کلیسا تادیه میشد(عشریه). و کسی حق نداشت ملکی رابی آنکه بخشی از آن را به کلیسا واگذار کند به ارث برد.این باج ها را کلیسا به بهانه فراهم ساختن هزینه اداری خویش، برپایی مراسم دینی و آمرزش گناهان از مردم می گرفت. ولی مردم اندک اندک دریافتند باجی(خمس زکات) که به کلیسا میپردازند صرف زندگی مجلل اسقفان و ساختن دستگاه تفتیش عقاید که برعلیه خود مردم بود استفاده میشود. دراین روزگار درآمد کلیسا بسیار فراتر از درآمد دولت بود. زیارتگاه های متعددی از قدیسین (معصومین) درسرتاسر امپراطوری مقدس رم و توابع آن موجود بود. و درسرتاسر سال عزاداری های و مراسم مذهبی برپا بود. تاوان مخالفت با کلیسا و مقدسات و انکار شفاعت و زیارت قدیسین سوختن درآتش؛ شکنجه های وحشتناک. ناپدید شدن، تبعید، و مرگ های مشکوک بود.

👤 #ویل_دورانت
📚 #تاریخ_تمدن
■ جلد شش

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
■ فضیلت بر دوگونه است: عقلی و اخلاقی، که با دو جزء نفس متناضرند. فضایل عقلی از آموختن حاصل می شوند و فضایل اخلاقی از عادت وظیفه قانون گذار است که با پدید آوردن عادت های خوب شهروندان را خوب سازد. ما با انجام کار های عادلانه عادل می شویم. در مورد فضائل نیز قضیه بر همین منوال است. #ارسطو می پندارد که اگر مارا به کسب عادت های خوب وادار کنند زمانی خواهد رسید که از انجام دادن کار های خوب لذت خواهیم برد. اینجا انسان هملت را به یاد می آورد که به مادرش میگوید:
فضیلت را اگر نداری بر خود ببند.
دیو رسوم شعور را می خورد
و عادت های شیطانی دارد،
که به کار های پسندیده و زیبا نیز
لباس برازنده می پوشاند!

👤 #برتراند_راسل
📚 #تاریخ_فلسفه_غرب
■ فصل بیستم / اخلاق ارسطو

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
#افلاطون دموکراسی را حاکمیت مردم نادان تلقی می‌کرد و باور داشت که در دموکراسی مردمِ فاقد اعتدال و عدالت و دارای هوش، جمع شده و صاحب نظر می‌شوند.
انتقاد افلاطون این بوده که شما هنگامی که بیمار هستید؛ عده ای را جمع نمی‌کنید تا بیماری شما را تشخیص دهند بلکه نزد پزشک می‌روید؛ بر این اساس چرا باید هنگام حکومت کردن به نظر اکثریت توجه کنیم؟

📚 #تاریخ_فلسفه
✍🏼 #ویل_دورانت

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2
■ اگر کلیسا آلت دست یک حکومت ارتجاعی باشد فساد به منتهی درجه ی خود رسیده است.

زیرا در این صورت کلیسا به جای آنکه آلام بشریت را از راه ایمان و احسان و رجاء تسکین دهد،
آلت دست روحانیانی می شود که علم را به خود انحصار می دهند و نیز وسیله ای برای شکنجه های سیاسی می گردد

📚 #تاریخ_فلسفه
👤 #ویل_دورانت
👤 #ایمانوئل_کانت

l👇 عضو شوید 👇l
@Philosophers2.
Ещё