■ آیین
#اورفئوسی
اورفئوسیها دارای آئینی خاص بودند. این آیین اصولاً بر نمایشهای آلام (رنج)، مرگ و رستاخیز
#دیونیزوس زاگرئوس و نیز رستاخیز همگی افراد آدمی، و پاداش و کیفر آن جهانی تکیه داشت. چون انسان از نسل تیتانها است. و تیتانها دیونوسوس را کشتهاند، پس همه آدمیان در ذات خود عنصری از شر دارند و به قول مسیحیان، همه آلوده «گناه نخستین» میباشند. ولی در عین حال، انسان بهرهای از خدا دارد، زیرا اجداد انسان، یعنی تیتانها، دیونوسوس خدا را خوردهاند. پیروان اورفئوس، در جشنی، گاوی را به نشانه دیونوسوس میکشتند و گوشت او را خام خام میخوردند تا از وجود خدا بهرهای بیابند.
آیین
اورفئوسی دارای جنبههای معنوی بود و سرانجام به فلسفه اخلاقی و رهبانیت مسیحی منتهی شد. بر اثر این آیین، خدایان شهوی و سفاک اولمپی به تدریج رو به زوال نهادند- عیناً مانند زوال دستگاه خدایی یهوه در برابر شخصیت عیسی مسیح- و شخصیت ظریف اورفئوس جای زئوس را گرفت. از آن پس موضوع گناه و وجدان و پاکی روح و ناپاکی جسم، مردم یونان را به خود مشغول داشت، و مهمترین کار دین آن شد که جسم را در برابر روح زبون کند و، بدین وسیله، روح را نجات دهد. پیروان
#اورفئوس دستگاه دینی و روش زندگی خاص نداشتند. فقط لباس سفید میپوشیدند و از خوردن گوشت امتناع میورزیدند و زهدی که با زندگی سرخوش یونانی نمیساخت از خود نشان میدادند. در واقع، آیین
اورفئوسی از جهانی نوعی پیرایشگری بود، و در تصفیه دین و طرد خدایان اولمپی موثر افتاد. تأثیر این فرقه در یونان عمیق و ممتد بود. شاید
#فیثاغورس و شاگردانش در مورد محدودیت غذایی و طرز لباس پوشیدن و همچنین عقیده تناسخ روح، از آن الهام گرفته باشند. باید دانست که کهنترین آثار مذهب
اورفئوسی در جنوب ایتالیا به دست آمده است.
#افلاطون گر چه قسمت اعظم تعالیم اورفئوس را رد کرد، مفهوم تضاد جسم و روح و تکیه بر زهد و امید به خلود را از او آموخت.
#رواقیان هم احتمالاً تا اندازهای مفهوم زهد و وحدت وجود را از پیروان اورفئوس گرفتند. در حوزه افلاطونیان اسکندریه، مجموعه بزرگی از نوشتههای
اورفئوسی وجود داشت و پایه فلسفه لاهوتی و عقاید ایشان گشت. همچنین، اعتقاد پیروان فرقه
اورفئوسی به دوزخ و برزخ و بهشت، تخالف روح و جسم، پسر خدا که کشته و دوباره زاده میشود، و خوردن گوشت و خون خدا، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، در مسیحیت رخنه کرد. از این رو هنوز مفاهیم و مراسم بنیادی مذهب
اورفئوسی در زندگی ما برای خود جایی دارند».
👤 #ویل_دورانت 📚 #تاریخ_تمدن، جلد 2
📖 صفحه 213- 212
l
👇 عضو شوید
👇l
@Philosophers2.