نان کار آزادی

#تقی_شهرام
Канал
Политика
Новости и СМИ
Образование
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала نان کار آزادی
@NK_AzadiПродвигать
432
подписчика
20,8 тыс.
фото
10,8 тыс.
видео
10,5 тыс.
ссылок
تلاشی برای انعکاس جنبش هاى #کارگری، #زنان، #دانشجویی و #رفع_ستم_ملی برای نیل به آزادی و برابری !
Forwarded from Grapes Of Wrath
☝️☝️#تقی_شهرام فردی بود که زمانی که در اسارت زندان ج.ا به سر می‌برد، در مقابل این درخواست ننگین و بی‌شرمانه دادستانی که یا باید بر علیه مجاهدین موضع بگیری و یا اعدام شوی، نه تنها آن دادگاه کذایی را قبول نداشت و آنرا به سخره گرفت، بلکه با شجاعت و ازخودگذشتگی و صلابت کمونیستی اعدام را پذیرفت. و این آرزو را به دل آنها گذاشت و در یک نبرد نابرابر در دفاع از کمونیسم اندکی تردید به خود راه نداد. و حتی در سلول انفرادی در همان یاداشت‌های زندان پیش‌بینی‌های سیاسی با ارزشی در رابطه با جنبش کمونیستی و همینطور ماهیت ج.ا ارائه داد.
اما "شما" چه کرده‌اید؟ پس از گذشت پنجاه سال آن هم با زندگی در کشورهای آزاد و دسترسی به انواع منابع تئوریک، به جای نقد و بررسی این‌گونه مسائل با تمسخر و گوشه و کنایه زدن با آن برخورد می‌کنید.
شما چه بخواهید و چه نخواهید، #تقی_شهرام از چهره‌های تاثیرگذار و مناقشه‌برانگیز جنبش کمونیستی ایران است.

◀️ لینک مطلب سیمین رجبی را می‌گذارم تا حتما سری بزنید و #کامنت‌ها را بخوانید و ببینید همین چند خط ساده، چه ککی به تنبان دانه‌درشت‌هایی که از سنت فدایی بیرون آمده‌اند، انداخته است!

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid02wff1HmnRXuyhPdeHYQ32uUBZoS5wc7NKjnVcdqrDjhKvGuevWAMs9BgFudyxgTpRl&id=100008856612187&eav=AfYdeQKC4CL1P5iwLnIkX-T6bW2SybM0FwqQsYGPSoELV-_FGeay9M4raJXhQ1FYL9w&paipv=0
Forwarded from Grapes Of Wrath
☝️☝️#تقی_شهرام فردی بود که زمانی که در اسارت زندان ج.ا به سر می‌برد، در مقابل این درخواست ننگین و بی‌شرمانه دادستانی که یا باید بر علیه مجاهدین موضع بگیری و یا اعدام شوی، نه تنها آن دادگاه کذایی را قبول نداشت و آنرا به سخره گرفت، بلکه با شجاعت و ازخودگذشتگی و صلابت کمونیستی اعدام را پذیرفت. و این آرزو را به دل آنها گذاشت و در یک نبرد نابرابر در دفاع از کمونیسم اندکی تردید به خود راه نداد. و حتی در سلول انفرادی در همان یاداشت‌های زندان پیش‌بینی‌های سیاسی با ارزشی در رابطه با جنبش کمونیستی و همینطور ماهیت ج.ا ارائه داد.
اما "شما" چه کرده‌اید؟ پس از گذشت پنجاه سال آن هم با زندگی در کشورهای آزاد و دسترسی به انواع منابع تئوریک، به جای نقد و بررسی این‌گونه مسائل با تمسخر و گوشه و کنایه زدن با آن برخورد می‌کنید.
شما چه بخواهید و چه نخواهید، #تقی_شهرام از چهره‌های تاثیرگذار و مناقشه‌برانگیز جنبش کمونیستی ایران است.

◀️ لینک مطلب سیمین رجبی را می‌گذارم تا حتما سری بزنید و #کامنت‌ها را بخنید و ببینید همین چند خط ساده، چه ککی به تنبان دانه‌درشت‌هایی که از سنت فدایی بیرون آمده‌اند، انداخته است!

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid02wff1HmnRXuyhPdeHYQ32uUBZoS5wc7NKjnVcdqrDjhKvGuevWAMs9BgFudyxgTpRl&id=100008856612187&eav=AfYdeQKC4CL1P5iwLnIkX-T6bW2SybM0FwqQsYGPSoELV-_FGeay9M4raJXhQ1FYL9w&paipv=0
🚩🚩🚩

#تقی_شهرام و #پیش‌بینی سرکوب‌ها در سال ۱۳۵۸

#نيروهاى_چپ ديد همه‌جانبه‌اى از مشخصات، از خط سير و هدف‌هاى اين نيروى از بند گسيخته ندارد. چپ در محاسبه‌اش به نظر مى‌رسد به قدرت افسون كننده، سحر كننده و بسيج كننده‌ی اتوپياى مذهب حاكم پى نبرده است. اين نيروى عظيم چنان آن‌ها را مغرور و بى‌محابا ساخته است كه واقعاً خود را قادر به هر كارى مى‌دانند. و در درجه اول مشروع‌ترين عمل را، لِه كردن مخالفين مى‌دانند كه تصور ‌می‌کنند كه سد راه هدف‌ها و ايده‌آل‌هاى آنها شده‌اند. آن‌ها همچون #سيلاب گِل‌آلود و پر از لاى و لجنى در بي‌راهه‌ی تنگ و عميقى به راه افتاده‌اند و با قدرت و خروش خود هرچيز را از جاى مى‌كنند و خواهند كند. اما مسلما نه چندان دير، اين سيلاب در پهن دشت زمان محو و نابود خواهد شد. شكى نيست لحظه‌اى فرا خواهد رسيد كه نه تنها پيروان دوآتشه و مؤمن آنها پى به بيهودگى و پوچى و خيالى بودن اين هدف‌ها خواهند برد و مأيوس و نا‌اميد آنها را ترك خواهند گفت، بلكه اختلاف منافع و تراكم عظيم اشتباهات مرگبار، چنان صفوف همان رهبران و همان سردمداران را از هم خواهد گسيخت كه تنها با نابودى و تلاشى رژيم شاه يا قدرت فاشيسم هيتلرى قابل‌مقايسه خواهد بود و جالب اين جاست كه بهایی كه آنها براى اين سلطه‌طلبى و اين خام‌انديشى بلهوسانه طبقاتى خود پرداخت خواهند كرد، تنها يك شكست سياسى نيست بلكه همان‌طور كه ذهن هشيار و بسيار حساس "آقا" پيشاپيش درك كرده، يك شكست سهمگين ايدئولوژيك نيز همراه آن خواهد بود. با اين حساب واضح است #تكليف_چپ اين نيست كه با تمام قد و با تمام نيرو و امكان، خود را به ميان اين سيلاب وحشتناك بيندازد و بخواهد از همان ابتدا جلوى آن را بگيرد. به نظر من اين خطاى فاحش و خرد كننده‌اى براى چپ خواهد بود. ما بايد از مقابل اين سيل #عقب‌نشينى كنيم. مجال بدهيم در پهن‌دشت زمان، در پهن‌دشت اشتباهات عظيم خود پراكنده و نابود گردد. زمان به نفع ماست. هرچند كه هم اكنون در بدترين موقعيت مغلوب و دست ‌بسته‌گى به سر مى‌بريم. اما زمان به نفع ما عمل مى‌كند اگر ما ضرورت‌ها و نيازهاى زمان را به درستى درك نماييم. اين عقب‌نشينى، مسلما يك عقب‌نشينى منفعل نيست. شايد بهتر باشد لفظ حركت سنجيده‌ی سانت به سانت را به كار ببرم. ولی به نظر مى‌رسد اين معنا از طرف برخى نيروهاى چپ و دموكرات‌هاى نسبتا واقعى دارد ناديده گرفته ‌می‌شود. آنها بدون ارزيابى قدرت حريف، #چپ‌روى ‌می‌کنند. به جاى كار آرام و عميق تشكيلاتى و توده‌اى، بيشتر تمايل به اتكا‌ی به نمونه‌هاى بارز تبليغاتى دارند. تبلیغاتی كه ارتباط درجه اولى با مسائل مستقيم سياسى و اقتصادى اكثريت مردم نداشته و طبيعتا تنها در خدمت اقناع و ارضا‌ی تمايلات ماجراجويانه و ولونتاريستى روشنفكران و جوانان چپ قرار مى‌گيرد.


نان کار آزادی

https://t.me/joinchat/AAAAAEPkAIX_YOpyxrIvLQ
🚩🚩🚩

#تقی_شهرام و #پیش‌بینی سرکوب‌ها در سال ۱۳۵۸

... به هر حال از ما كه فعلا گذشته است. ولى خدا عاقبت اين مردم و مملكت را به خير كند كه هنوز از چاله درنيامده، دارد به چاه مى‌افتد. آن هم چه چاهى، كه اگر در رژيم گذشته، صِرف كار و عمل ضدرژيم باعث تعقيب و دستگيرى و غيره بود، اينجا نفس اختلاف عقيده و اعتقاد به عقيده ديگر و انتشار مطلب و نوشته‌اى عليه عقايد رايج، گناه و جرم محسوب مى‌شود. منتها فقط قدرى زمان لازم دارند كه اين احساس سوزانِ در هم كوبيدن مخالفين را در عمل بيان نمايند. و در آن موقع ملت شاهد خواهد بود كه چه #حمام_خون و چه زندان‌هاى پر و پيمان و چه تخته شلاق‌هاى مفصلى به راه خواهد افتاد. وقتى آن‌ها به خودشان اجازه مى‌دهند كسى را بدون داشتن حكم سرِخود بازداشت كرده و روزها و روزها بدون اعلام اتهام، او را در سلول‌هاى انفرادى اوین به بند بكشند، معلوم ‌می‌شود كه اگر تقّى به توقّى بخورد و قدرى شرايط دچار دگرگونى‌هاى انقلابى شود يا نارضايتى مردم به نحوى رو به افزايش برود، شكنجه جسمى هم حتمى ‌خواهد بود... حوادث و وقايع دردناك و بعضاً خونينى كه در مدت كوتاه بعد از قيام به دست نيروهاى مرتجع و انحصارطلب، ايجاد شده و متقابلاً سكوت تاييدآميز دولت و دستگاه‌هاى رسمى قضائى مملكت در مقابل آنها كه از ترس نيروهاى واقعاً پيگير انقلاب، به دامن ارتجاع خرده‌بورژوازىِ راست پناه برده‌اند، همه‌گى مؤيد آن است كه اندكى ديرتر يا زودتر، ولى به هر حال جبرا با دوره‌ی ديگرى از يك ديكتاتورى، شبيه ديكتاتورى رژيم سابق روبه‌رو خواهيم شد. ديكتاتورى‌اى كه درست به دليل همان ماهيت گسترده‌تر پايگاه طبقاتى‌اش، درست به دليل ماهيت مردم‌فريب و اغواگرايانه شعارهاى تو خالى، اما به غايت ارتجاعی‌اش، خطرناك‌تر و شوم‌تر بوده و براى امپرياليسم و ارتجاع بهترين زمينه نفوذ و تكيه‌گاه را فراهم می‌آورد. وقتى صحبت از بروز يك ديكتاتورى متكى به خرده‌بورژوازى مي‌شود، بديهى است كه بلافاصله مفهوم #فاشيسم متبادر به ذهن می‌گردد. فاشيسم را شايد بتوان آخرين حربه‌ی سياسى يا سياست نوميدانه‌ی هارترين و ارتجاعى‌ترين بخش‌هاى بورژوازى بزرگ يك كشور ـ اليگارشى‌هاى مالى و كارتل‌ها و تراست‌هاى صنعتى و بازرگانى ـ دانست كه از يك طرف با بحران انقلابى و فشار پرولتاريا و توده‌هاى زحمتكش روبه‌روست، و شدت بحران اقتصادى و اجتماعى و لاجرم سياسى، عنقريب است كه مهار كنترل جامعه و تسلط بر نيروها و طبقات ديگر را به كلى از دست او و به سود پرولتاريا خارج نمايد و از طرف ديگر اوضاع بين‌المللى، وحدت و شدت رقابت انحصارات بين‌المللى و وخامت وضع اقتصاد سرمايه‌دارى در سطح جهانى چنان است كه هيچ اميدى به اخذ مسالمت‌آميز امتياز از رقباى خارجى و خروج از بحران داخلى به وسيله بندوبست‌هاى بين‌المللى، بدون توسل به #جنگ وجود ندارد. در يك چنين شرايط مرگبار و به كلى نوميد كننده‌اى، بورژوازى بزرگ تنها يك روزنه اميد ممكن است پيدا نمايد: به دنبال خود کشاندن خرده‌بورژوازی مرفه. اگر بورژوازی موفق به این کار شود (حالا تحت هرشعار و نيرنگ فريبكارانه‌اى از مبارزه با خطر كمونيزم گرفته تا دفاع از مذهب و شعارهای ناسيوناليستى و شوونيستى و نژادپرستانه) آنگاه، تقريباً تمام شرايط براى اِعمال يك سياست #فاشيستى در جامعه فراهم شده است. اما یک نکته‌ی تعیین کننده دیگر وجود دارد و آن، میزان قدرت و توانِ مجموعه‌ی نيروهاى واقعاً دمكرات جامعه، يعنى پرولتاريا و نيمه‌پرولتاريا است. آيا #پرولتاريا در آن حدى از آگاهى و تشكل خاص طبقاتى خود قرار دارد كه بتواند با متحد كردن و رهبرى بخش‌هاى واقعاً دمكرات پيگير جامعه، نيروى لازم را در مقابل هجوم بورژوازى بزرگ و اعوان و انصارش كه حتماً در زير شعارهاى بسيار خوشرنگ و عوام‌فريب گرد آمده‌اند فراهم آورد و قبل از اين‌كه مهر درنده‌گى و خونخوارى آنها بر كرسى حكومت نقش بندد، نقشه‌هاى آنان را نقش بر آب كند؟
#فرانسه درسال‌هاى ۱۹۳۳ درست در همان موقعيتى قرار داشت كه آلمان و ايتاليا. در فرانسه پرولتاريا و نيروهاى آن توانستند با قدرت تشكل و آگاهى جلو فاشيسم را سد نمايند. اما در آلمان و ايتاليا اين چنين كارى امكان‌پذير نگرديد و مجموعه نيروهاى كيفى طبقه‌ی كارگر، آگاهى، تشكل و رهبری... قادر به ايجاد چنين جبهه‌ی متحدى در مقابل فاشيسم نشد و ديديم كه چه شد و چه فجايعى به بار آورد.
اما خط‌مشى #نيروهاى_چپ در مقابل اين سيلاب انحصارطلبى و سلطه‌طلبىِ خرده‌بورژوازى چه بايد باشد؟ (ادامه دارد)

نان کار آزادی

https://t.me/joinchat/AAAAAEPkAIX_YOpyxrIvLQ
🚩🚩🚩

«رفرميسم و سلطنت‌طلبى مصدق» (۲)

#تقی_شهرام

اما آيا #بورژوازى، آن هم در عصر امپرياليسم، در عصر وابسته‌گى‌هاى جهانى سرمايه و در عصر انقلابات پرولترى، مى‌تواند و قادر است كه اينگونه قاطعانه و سازش‌ناپذير به جنگ فئوداليزم برود؟ واضح است كه جواب منفى است و واضح است كه سقوط حكومت مصدق درست به دليل همين ناتوانى‌ها، دير يا زود ناگزير بود. موضوع يك اصلاحات ارضى ريشه‌اى، ديگر چيزى نبود در حد يك اقدام سياسى (هرچند بسيار متهورانه) مانند ملى كردن نفت؛ چيزى نبود در حد ايجاد تضمين‌هاى قانونى مثل اصلاح قانون انتخابات براى دوام دموكراسى. اين آنچنان اقدامى بود كه حداقل از يك حكومت واقعا انقلابى دموكرات برمى‌آمد نه از يك حكومت بورژوا ليبرال رفورميست. اين آنچنان اقدامى بود كه تمامى بافت طبقاتى جامعه، تمامى مناسبات اجتماعى و اقتصادى حاكم بر جامعه را به طورى عميق و ريشه‌اى دگرگون مى‌نمود و درست به همين دليل نيز، هم تضمين بازگشت‌ناپذيری استبداد و ادامه دموكراسى بود. اين آنچنان اقدامى بود كه انواع فشارها و اجبارات غيراقتصادى و قيدوبندهاى ناشى از مناسبات كهن ماقبل سرمايه‌دارى را از دوش تمام طبقات اجتماعى، از دهقانان كه ۸۰ درصد جمعيت جامعه را تشكيل ‌می‌دادند گرفته تا خرده‌ بورژوازى شهر و طبقه كارگر برمى‌داشت. اما چنين اقداماتى را از دست بورژوازى ليبرال انتظار داشتن يا به خواب و رؤيا گرفتار آمدن است و يا رجعت به ۱۵۰ تا ۳۰۰ سال قبل اروپا و عنفوان جوانى و شادابى بورژوازى. بارى، يك نگاه كوتاه به كارنامه سياسى مصدق در دوره بعد از ۳۰ تير ۱۳۳۱ به خوبى نشان مى‌دهد كه او چگونه به جاى تعميق و گسترش دستاوردهاى گذشته، بنا به ماهیت طبقاتی‌اش، مجبور بوده است خود را و مردم را با وصله پينه‌كارى‌هاى جزيىِ سياسى و اقتصادى، و خرده‌كارى‌هاىِ نيرو بر باد ده و مأيوس‌كننده مشغول كند. #مصدق به جاى فرود آوردن ضربه قاطع به #فئوداليزم، تنها به اين بسنده كرد كه ۵ درصد از سهم بهره مالكانه به عمران روستاها اختصاص يابد، يعنى به جاى ذبح كردن گاو، حجامت كردن او و لاجرم تضمين عمر بيشتر حريف. از همه اين‌ها گذشته، پاى بورژوازى ايران بيشتر از آن در گِل‌ و لاى زمين فرو رفته بود كه بتواند در يك چنين صحنه‌ی خطيرى، به كوچكترين مانورى مبادرت ورزد. خوب، بحث فوق را خلاصه كنم:
۱ـ بورژوازى ايران در دور دوم حكومت مصدق، از نفس مى‌افتد. بخش‌هاى راست از آن جدا شده، عملا در خدمت ارتجاع و امپرياليسم درمى‌آيند و بخش معتدل باقى‌مانده جز يك رشته وصله‌ پينه‌‌كارى‌هاى سياسى و اقتصادى قادر به انجام هيچ اقدام ريشه‌اى سياسى و اقتصادى نمی‌شود.
۲ـ بورژوازى و قشرهاى متوسط شهرى و همچنين بخش‌هاى وسيعى از زحمتكشان شهر كه تا به حال نيروى محركه‌ی نهضت و مشوق و پشتيبان اصلى مصدق بودند، به مرور دچار افسردگى و بى‌تفاوتىِ سياسىِ ناشى از سياست‌هاى وقت‌گذرانه و ترديدآميز حكومت مى‌گردند.
۳ـ حكومت مصدق قادر نمى‌شود به نيروى عظيم نهفته در ميان دهقانان پى ببرد. شرط بسيج و كشانيدن اين نيروها به حمايت از نهضت، طرح شعار اصلاحات ارضى است؛ شعارى كه دشمن را به پرتگاه نابودى سوق مى‌دهد.
۴ـ شرط مقابله با دشمنِ زخم‌خورده اما هشيار شده و در حال تشكل و توطئه، اتكا به نيروهاى پشتيبانِ هرچه بيشترى است. اين نيرو به طور طبيعى در ميان ميليون‌ها دهقان رنجديده‌اى قرار داشت كه تاكنون و بالاخره تا به آخر، چيز زيادى از حكومت مصدق نشنيده و نديده بودند. حكومت مصدق ديگر حتى از پشتيبانى فعال و فداكارانه قشرهاى مختلف شهرى نيز بى‌بهره شده بود. و اين بى‌بهره‌گى بدون آنكه به معناى پشت كردن به او و يا رو آوردن به دشمن تلقى شود، بايد يك آنتراكتِ سياسى توده‌ها در نظر گرفته شود؛ آنتراكتى براى اينكه در مغز عظيم اجتماع، تجزيه و تحليل و نتايج لازم از به پايان رسيدن نقش بورژوازى ملى گرفته شود.
۵ـ مى‌بينيم كه بالاخره يكى از تيرهاى توطئه‌ی حريف، بر بدنِ در حال ضعفِ حكومت مصدق، كارگر مى‌افتد و پيكر نيمه‌جان حكومتى كه رسالت تاريخى‌اش را به انجام رسانيده، متأسفانه نه با دست #انقلاب بلكه به دست #ضدانقلاب بر زمين مى‌افتد.

📚 دفترهای زندان (یادداشت‌ها و تأملات در زندان‌های جمهوری اسلامی)
#تقی_شهرام

نان کار آزادی

https://t.me/joinchat/AAAAAEPkAIX_YOpyxrIvLQ
🚩🚩🚩

«رفرميسم و سلطنت‌طلبى #مصدق» (۱)

#تقی_شهرام

مى‌دانيم كه #بورژوازى_ملى_ايران، يعنى نماينده‌گان بقاياى آن، حتى تا ۲۵ سال بعد هم كه سلطنت زنده‌زنده در حال پوسيدن بود، در اوج مبارزه حاد توده‌اى و انقلابی هم، دست از سلطنت‌طلبى و رفرميسم خود برنداشتند. تازه در حدود پاييز ۱۳۵۷ بود كه آقاى #سنجابى قبول كرد كه سلطنتِ #كنونى(!) غيرقانونى است و براى تعيين نظام آينده بايد به آراى عمومى مراجعه كرد. مى‌بينيد كه باز هم نفى نيم‌بند. و تازه اين در شرايطى بود كه صداى "بگو مرگ بر شاه" فضاى سراسر ايران را پوشانده بود. و اما موضع رفرميستى آنها حتى تا روزى كه مردم به ابتكار خود و بدون هيچگونه دستورى، قيام مسلحانه ۲۱ و ۲۲ بهمن را به وجود آوردند، همچنان به قوت خود باقى ماند، البته همراه با صد آه و افسوس كه چرا شاه و سپس #بختيار نصايح آنها را ناديده گرفتند و گذاشتند كار به اينجاهاى "باريك و خطرناك" برسد. بارى، اما مردم #مصدق را با همين رفرميسم و عليرغم سلطنت‌طلبى‌اش انتخاب كرده بودند. معادله نيروهاى طبقاتى جامعه يعنى ماهيت و ميزان آگاهى و تشكل، اين‌طور اقتضا كرده بود كه بخش ميانى بورژوازى ايران، رهبرى سياسى جامعه را در مقابل ارتجاع فئودالىِ دست‌نشانده امپرياليسم انگليس در دست بگيرد و بهترين سمبل و گوياترين نماينده اين بورژوازى متوسط نيز #مصدق بود. قيام ۳۰ تير نشان داد كه اين رهبرى عليرغم تمام كاستى‌ها و ضعف‌هايش هنوز از حمايت وسيع و تا پاى جان مردم برخوردار است. زيرا اين مصدق نبود كه مردم را به قيام دعوت كرده بود، بلكه اين مردم بودند كه بنا به ابتكار و اراده خود قصد داشتند زمام امور كشور و سرنوشت خود را هنوز به دست مردى بسپارند كه به نظر آن‌ها مى‌توانست سمبل ايده‌آل‌ها و برآورنده خواست‌هاى سياسى و اقتصادى آنان باشد. با اين توصيف اگر از خواست و اراده مردم حركت كنيم، مى‌توانيم سؤال اصلى (درباره کودتای ۲۸ مرداد و سقوط مصدق) را به اين صورت طرح كنيم كه در فاصله ۳۰ تير ۳۱ تا ۲۸ مرداد ۳۲ چه اتفاقات و چه حوادث و وقايعى رخ داده بود كه ديگر نمى‌توانست آن حس اعتماد، آن حس فداكارى و از جان‌گذشتگى را براى دوام حكومت مصدق در مردم بيدار سازد؟ اينجا مى‌رسيم باز هم به يك سؤال ساده‌تر: چه چيزى مصدق را به عنوان نماينده پيشرو و مجرب بورژوازى متوسط ايران تا سطح يك #رهبر_ملىِ محبوب ارتقا داده بود؟ جواب كاملا روشن است، شعارها و هدف‌هاى دموكراتيك و ضدامپرياليستى او در دوره اول دولت‌اش، هدف ضدامپرياليستى عظيمى كه همه مردم را به دور مصدق متحد كرده بود، همانا ملى كردن نفت بود و بعد مبارزات و ايده‌آل‌هاى آزاديخواهانه او در طى سال‌هاى متمادى كه مى‌توانست مردم را متقاعد سازد در وجود او كسى را خواهند يافت كه براى هميشه آنان را از شرّ ظهور و بروز مجدد يك ديكتاتورى محافظت خواهد كرد. مردم در مجموع عليرغم همه كاستى‌ها و ضعف‌ها و بى‌ريشه‌گى‌هایی كه طبيعتا مُهر بورژوازى سُست‌بنيه و سازشكار يك كشور تحت سلطه را برخود داشت، رضايت خودشان را از اين اقدامات در آن دوره با قيام ۳۰ تير اثبات نمودند. حالا دوره‌اى آغاز مى‌گشت كه مى‌بايد حكومت مصدق؛ حكومتى كه مردم بارها و بارها با حمايت و فداكارى، از بحران و شكست و سقوط و توطئه دشمنان نجاتش داده بودند، ثابت ‌می‌کرد كه لايق يك چنين فداكارى‌اى بوده و مى‌تواند با اقدامات ريشه‌اى به طور قاطع، ادامه دموكراسى و مبارزه ضدامپرياليستى را به نحوى كه بازگشت ديكتاتورى و سلطه بيگانه‌گان ديگر امكان‌ناپذير گردد، تضمين كند. اما واضح بود كه انتظار مردم از حكومتى كه به هرحال طبقه متزلزلِ باطنا سازشكار و هراسان از انقلاب و توده‌هاى زحمتكش را نماينده‌گى ‌می‌کرد، انتظارى به‌جا و صحيح نبود و آنها مى‌بايست براى گرفتن اين آموزش تاوانى مى‌پرداختند. اول از همه در جبهه واحد خودِ بورژوازى شكاف افتاد و گرايشات راست به شدت رو به تقويت گذاشتند، زيرا كه ديگر يك قدم جلوتر رفتن كافى بود تا پَر جبرئيلىِ آنها سوخته شود. آنها از توده‌ی بسيج شده كه آن‌طور با چنگ و دندان به جنگ ارتجاع رفته بود، وحشت داشتند، زيرا كافى بود اين ارتجاع به دست اين توده به طور قاطع به سويى افكنده شود تا تفنگ‌ها براى خود آنها از اين دوش به آن دوش بيفتد!
جناح‌هاى #كاشانى، #بقايى، #مكى و... كه مدت‌ها بود اين خطر را حس كرده بودند، آشكارا در مقابل مصدق و آن بخشى قرار گرفتند كه به اعتبار اتحاد با نيروهاى دموكرات، از ترس و جبونى كمترى برخوردار بود. بخش اول آشكارا و مجددا به سمت امپرياليسم و ارتجاع بازگشت، در حالى كه بخش دوم (بخش مصدق) عملا به دفع‌الوقت و سياست‌هاى كج‌دار و مريز در مقابل دشمن پرداخت. روشن بود كه تضمين دموكراسى يك راه دارد: زدن به قلب دشمن. و دشمن كه بود؟ فئوداليزم پوسيده و دستگاه حكومتى آن، كه وابسته به امپرياليزم انگليس بود. و زدن به قلب او (فئودالیسم) به معنای محروم نمودن اين
🚩🚩🚩

تصویر #تقی_شهرام در دوره سربازی به همراه #محمد_حیاتی و #علیرضا_زمردیان.

نان کار آزادی
@NK_Azadi
🚩🚩🚩

🚩 «می روم تا همراه با همرزمانم کاری کنم که هیچ انسانی گرسنه نماند.»

🚩 #امیرحسین_احمدیان
[افسرنگهبان پیشین زندان ساری]

📚 کتاب خاطرات امیرحسین احمدیان
(افسر نگهبان پیشین زندان ساری)

در اردیبهشت ۱۳۵۲ خبر فرار #تقی_شهرام و حسین عزتی کمره‌ای از زندان ساری، به همت افسر نگهبان زندان، #امیرحسین_احمدیان نویدبخش شد و روحیه‌ی تازه‌ای به "سازمان مجاهدین خلق" دمید. ابزار و مهمات نظامی که در این اقدام جسورانه به تشکیلات رسید نیز، توشه نظامی آن را غنا بخشید. #بهروز_جلیلیان در سال ۲۰۰۵ با رفیق احمدیان تماس گرفت و با وی قرار مصاحبه گذاشت. علیرغم ابتلای احمدیان به بیماری آلزایمر و سپس پارکینسون در چند سال اخیر، کار به سختی پیش رفت و نتیجه کتاب حاضر شد. امیدواریم انتشار یادمانده‌های #امیرحسین_احمدیان درباره فرار از زندان ساری، پرتوی روشنگر بر این رویداد به یاد ماندنی باشد، به گمانه‌زنی‌های نادرستی که ناشی از بی‌خبری در این زمینه بوده است، پایان دهد و شایعات مغرضانه‌ای را که از سوی مروجین جهل و خرافه پراکنده شده است، پوچ و بی‌اثر سازد.

نان کار آزادی
@NK_Azadi
2_5210755723390091937.pdf
1.3 MB
🚩🚩🚩

کتاب: 👈 فرار از زندان
نوشته: 👈 #امیرحسین_احمدیان

خاطرات رفیق "بهروز" (اسم مستعار) #امیرحسین_احمدیان و فرار تاریخی او به همراه #تقی_شهرام و نیز تاریخچه ای از #سازمان_مجاهدین_خلق_بخش ( م ل ) و #سازمان_پیکار و #گروه_نبرد.

نان کار آزادی
@NK_Azadi