نان کار آزادی

#فئوداليزم
Канал
Политика
Новости и СМИ
Образование
Социальные сети
ПерсидскийИранИран
Логотип телеграм канала نان کار آزادی
@NK_AzadiПродвигать
432
подписчика
20,8 тыс.
фото
10,8 тыс.
видео
10,5 тыс.
ссылок
تلاشی برای انعکاس جنبش هاى #کارگری، #زنان، #دانشجویی و #رفع_ستم_ملی برای نیل به آزادی و برابری !
🚩🚩🚩

«رفرميسم و سلطنت‌طلبى مصدق» (۲)

#تقی_شهرام

اما آيا #بورژوازى، آن هم در عصر امپرياليسم، در عصر وابسته‌گى‌هاى جهانى سرمايه و در عصر انقلابات پرولترى، مى‌تواند و قادر است كه اينگونه قاطعانه و سازش‌ناپذير به جنگ فئوداليزم برود؟ واضح است كه جواب منفى است و واضح است كه سقوط حكومت مصدق درست به دليل همين ناتوانى‌ها، دير يا زود ناگزير بود. موضوع يك اصلاحات ارضى ريشه‌اى، ديگر چيزى نبود در حد يك اقدام سياسى (هرچند بسيار متهورانه) مانند ملى كردن نفت؛ چيزى نبود در حد ايجاد تضمين‌هاى قانونى مثل اصلاح قانون انتخابات براى دوام دموكراسى. اين آنچنان اقدامى بود كه حداقل از يك حكومت واقعا انقلابى دموكرات برمى‌آمد نه از يك حكومت بورژوا ليبرال رفورميست. اين آنچنان اقدامى بود كه تمامى بافت طبقاتى جامعه، تمامى مناسبات اجتماعى و اقتصادى حاكم بر جامعه را به طورى عميق و ريشه‌اى دگرگون مى‌نمود و درست به همين دليل نيز، هم تضمين بازگشت‌ناپذيری استبداد و ادامه دموكراسى بود. اين آنچنان اقدامى بود كه انواع فشارها و اجبارات غيراقتصادى و قيدوبندهاى ناشى از مناسبات كهن ماقبل سرمايه‌دارى را از دوش تمام طبقات اجتماعى، از دهقانان كه ۸۰ درصد جمعيت جامعه را تشكيل ‌می‌دادند گرفته تا خرده‌ بورژوازى شهر و طبقه كارگر برمى‌داشت. اما چنين اقداماتى را از دست بورژوازى ليبرال انتظار داشتن يا به خواب و رؤيا گرفتار آمدن است و يا رجعت به ۱۵۰ تا ۳۰۰ سال قبل اروپا و عنفوان جوانى و شادابى بورژوازى. بارى، يك نگاه كوتاه به كارنامه سياسى مصدق در دوره بعد از ۳۰ تير ۱۳۳۱ به خوبى نشان مى‌دهد كه او چگونه به جاى تعميق و گسترش دستاوردهاى گذشته، بنا به ماهیت طبقاتی‌اش، مجبور بوده است خود را و مردم را با وصله پينه‌كارى‌هاى جزيىِ سياسى و اقتصادى، و خرده‌كارى‌هاىِ نيرو بر باد ده و مأيوس‌كننده مشغول كند. #مصدق به جاى فرود آوردن ضربه قاطع به #فئوداليزم، تنها به اين بسنده كرد كه ۵ درصد از سهم بهره مالكانه به عمران روستاها اختصاص يابد، يعنى به جاى ذبح كردن گاو، حجامت كردن او و لاجرم تضمين عمر بيشتر حريف. از همه اين‌ها گذشته، پاى بورژوازى ايران بيشتر از آن در گِل‌ و لاى زمين فرو رفته بود كه بتواند در يك چنين صحنه‌ی خطيرى، به كوچكترين مانورى مبادرت ورزد. خوب، بحث فوق را خلاصه كنم:
۱ـ بورژوازى ايران در دور دوم حكومت مصدق، از نفس مى‌افتد. بخش‌هاى راست از آن جدا شده، عملا در خدمت ارتجاع و امپرياليسم درمى‌آيند و بخش معتدل باقى‌مانده جز يك رشته وصله‌ پينه‌‌كارى‌هاى سياسى و اقتصادى قادر به انجام هيچ اقدام ريشه‌اى سياسى و اقتصادى نمی‌شود.
۲ـ بورژوازى و قشرهاى متوسط شهرى و همچنين بخش‌هاى وسيعى از زحمتكشان شهر كه تا به حال نيروى محركه‌ی نهضت و مشوق و پشتيبان اصلى مصدق بودند، به مرور دچار افسردگى و بى‌تفاوتىِ سياسىِ ناشى از سياست‌هاى وقت‌گذرانه و ترديدآميز حكومت مى‌گردند.
۳ـ حكومت مصدق قادر نمى‌شود به نيروى عظيم نهفته در ميان دهقانان پى ببرد. شرط بسيج و كشانيدن اين نيروها به حمايت از نهضت، طرح شعار اصلاحات ارضى است؛ شعارى كه دشمن را به پرتگاه نابودى سوق مى‌دهد.
۴ـ شرط مقابله با دشمنِ زخم‌خورده اما هشيار شده و در حال تشكل و توطئه، اتكا به نيروهاى پشتيبانِ هرچه بيشترى است. اين نيرو به طور طبيعى در ميان ميليون‌ها دهقان رنجديده‌اى قرار داشت كه تاكنون و بالاخره تا به آخر، چيز زيادى از حكومت مصدق نشنيده و نديده بودند. حكومت مصدق ديگر حتى از پشتيبانى فعال و فداكارانه قشرهاى مختلف شهرى نيز بى‌بهره شده بود. و اين بى‌بهره‌گى بدون آنكه به معناى پشت كردن به او و يا رو آوردن به دشمن تلقى شود، بايد يك آنتراكتِ سياسى توده‌ها در نظر گرفته شود؛ آنتراكتى براى اينكه در مغز عظيم اجتماع، تجزيه و تحليل و نتايج لازم از به پايان رسيدن نقش بورژوازى ملى گرفته شود.
۵ـ مى‌بينيم كه بالاخره يكى از تيرهاى توطئه‌ی حريف، بر بدنِ در حال ضعفِ حكومت مصدق، كارگر مى‌افتد و پيكر نيمه‌جان حكومتى كه رسالت تاريخى‌اش را به انجام رسانيده، متأسفانه نه با دست #انقلاب بلكه به دست #ضدانقلاب بر زمين مى‌افتد.

📚 دفترهای زندان (یادداشت‌ها و تأملات در زندان‌های جمهوری اسلامی)
#تقی_شهرام

نان کار آزادی

https://t.me/joinchat/AAAAAEPkAIX_YOpyxrIvLQ