🚩🚩🚩#تقی_شهرام و
#پیشبینی سرکوبها در سال ۱۳۵۸
... به هر حال از ما كه فعلا گذشته است. ولى خدا عاقبت اين مردم و مملكت را به خير كند كه هنوز از چاله درنيامده، دارد به چاه مىافتد. آن هم چه چاهى، كه اگر در رژيم گذشته، صِرف كار و عمل ضدرژيم باعث تعقيب و دستگيرى و غيره بود، اينجا نفس اختلاف عقيده و اعتقاد به عقيده ديگر و انتشار مطلب و نوشتهاى عليه عقايد رايج، گناه و جرم محسوب مىشود. منتها فقط قدرى زمان لازم دارند كه اين احساس سوزانِ در هم كوبيدن مخالفين را در عمل بيان نمايند. و در آن موقع ملت شاهد خواهد بود كه چه
#حمام_خون و چه زندانهاى پر و پيمان و چه تخته شلاقهاى مفصلى به راه خواهد افتاد. وقتى آنها به خودشان اجازه مىدهند كسى را بدون داشتن حكم سرِخود بازداشت كرده و روزها و روزها بدون اعلام اتهام، او را در سلولهاى انفرادى اوین به بند بكشند، معلوم میشود كه اگر تقّى به توقّى بخورد و قدرى شرايط دچار دگرگونىهاى انقلابى شود يا نارضايتى مردم به نحوى رو به افزايش برود، شكنجه جسمى هم حتمى خواهد بود... حوادث و وقايع دردناك و بعضاً خونينى كه در مدت كوتاه بعد از قيام به دست نيروهاى مرتجع و انحصارطلب، ايجاد شده و متقابلاً سكوت تاييدآميز دولت و دستگاههاى رسمى قضائى مملكت در مقابل آنها كه از ترس نيروهاى واقعاً پيگير انقلاب، به دامن ارتجاع خردهبورژوازىِ راست پناه بردهاند، همهگى مؤيد آن است كه اندكى ديرتر يا زودتر، ولى به هر حال جبرا با دورهی ديگرى از يك ديكتاتورى، شبيه ديكتاتورى رژيم سابق روبهرو خواهيم شد. ديكتاتورىاى كه درست به دليل همان ماهيت گستردهتر پايگاه طبقاتىاش، درست به دليل ماهيت مردمفريب و اغواگرايانه شعارهاى تو خالى، اما به غايت ارتجاعیاش، خطرناكتر و شومتر بوده و براى امپرياليسم و ارتجاع بهترين زمينه نفوذ و تكيهگاه را فراهم میآورد. وقتى صحبت از بروز يك ديكتاتورى متكى به خردهبورژوازى ميشود، بديهى است كه بلافاصله مفهوم
#فاشيسم متبادر به ذهن میگردد. فاشيسم را شايد بتوان آخرين حربهی سياسى يا سياست نوميدانهی هارترين و ارتجاعىترين بخشهاى بورژوازى بزرگ يك كشور ـ اليگارشىهاى مالى و كارتلها و تراستهاى صنعتى و بازرگانى ـ دانست كه از يك طرف با بحران انقلابى و فشار پرولتاريا و تودههاى زحمتكش روبهروست، و شدت بحران اقتصادى و اجتماعى و لاجرم سياسى، عنقريب است كه مهار كنترل جامعه و تسلط بر نيروها و طبقات ديگر را به كلى از دست او و به سود پرولتاريا خارج نمايد و از طرف ديگر اوضاع بينالمللى، وحدت و شدت رقابت انحصارات بينالمللى و وخامت وضع اقتصاد سرمايهدارى در سطح جهانى چنان است كه هيچ اميدى به اخذ مسالمتآميز امتياز از رقباى خارجى و خروج از بحران داخلى به وسيله بندوبستهاى بينالمللى، بدون توسل به
#جنگ وجود ندارد. در يك چنين شرايط مرگبار و به كلى نوميد كنندهاى، بورژوازى بزرگ تنها يك روزنه اميد ممكن است پيدا نمايد: به دنبال خود کشاندن خردهبورژوازی مرفه. اگر بورژوازی موفق به این کار شود (حالا تحت هرشعار و نيرنگ فريبكارانهاى از مبارزه با خطر كمونيزم گرفته تا دفاع از مذهب و شعارهای ناسيوناليستى و شوونيستى و نژادپرستانه) آنگاه، تقريباً تمام شرايط براى اِعمال يك سياست
#فاشيستى در جامعه فراهم شده است. اما یک نکتهی تعیین کننده دیگر وجود دارد و آن، میزان قدرت و توانِ مجموعهی نيروهاى واقعاً دمكرات جامعه، يعنى پرولتاريا و نيمهپرولتاريا است. آيا
#پرولتاريا در آن حدى از آگاهى و تشكل خاص طبقاتى خود قرار دارد كه بتواند با متحد كردن و رهبرى بخشهاى واقعاً دمكرات پيگير جامعه، نيروى لازم را در مقابل هجوم بورژوازى بزرگ و اعوان و انصارش كه حتماً در زير شعارهاى بسيار خوشرنگ و عوامفريب گرد آمدهاند فراهم آورد و قبل از اينكه مهر درندهگى و خونخوارى آنها بر كرسى حكومت نقش بندد، نقشههاى آنان را نقش بر آب كند؟
#فرانسه درسالهاى ۱۹۳۳ درست در همان موقعيتى قرار داشت كه آلمان و ايتاليا. در فرانسه پرولتاريا و نيروهاى آن توانستند با قدرت تشكل و آگاهى جلو فاشيسم را سد نمايند. اما در آلمان و ايتاليا اين چنين كارى امكانپذير نگرديد و مجموعه نيروهاى كيفى طبقهی كارگر، آگاهى، تشكل و رهبری... قادر به ايجاد چنين جبههی متحدى در مقابل فاشيسم نشد و ديديم كه چه شد و چه فجايعى به بار آورد.
اما خطمشى
#نيروهاى_چپ در مقابل اين سيلاب انحصارطلبى و سلطهطلبىِ خردهبورژوازى چه بايد باشد؟ (ادامه دارد)
نان کار آزادی
https://t.me/joinchat/AAAAAEPkAIX_YOpyxrIvLQ