🚩🚩🚩🚩🚩مختصر یادی از
#سازمان_پیکار در تاریخ
#چهاردهم_بهمن_۱۳۶۰ فتیله چراغ
سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر به پایین کشیده شد. در آن شب سرد و برفی زمستان بخش مهمی از مرکزیت
سازمان در خانه ای در یکی از محله های فقیر نشین جنوب شهر تهران به محاصره خفاشان وزارت اطلاعات رژیم اسلامی درآمدند و دستبند به دست روانه سلاخ خانه اوین شدند. تا آن موقع طی دو سه سال گذشته صدها نفر از هواداران و کادرها و مسئولین تشکیلاتهای مختلف
سازمان توسط جنایتکاران رژیم اسلامی تازه به دوران رسیده دستگیر شده بودند و در زندانهای مخوف سراسر کشور تحت شکنجه های طاقت فرسا قرار گرفته بودند و تعداد زیادی هم اعدام شده بودند و یا زیر شکنجه بدون اینکه نام واقعی خودشان را فاش کنند جان فشان شدند. تعدادی هم توسط کمیته ها و حزب الهی ها در شهرهای مختلف ترور و یا در حین تظاهراتها جان باختند.
چهل سال از بهمن ۵۷ می گذرد و شایسته است که یادی از نقش و جایگاه و تاثیرات و اهمیت
سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در بطن جنبش کمونیستی و جنبش کارگری و جنبش اجتماعی داشته باشیم. روند مبارزه طبقاتی بسیار سخت و افت و خیزها و تند پیچ های مخصوص خود را دارد. مشکلات درونی و بیرونی دارد و اشتباه می کند و تلفات می دهد. اما همیشه نقش مثبت و تاثیرات و نقطه قوت های پیشروان و پرچمداران مبارزه طبقاتی است که مبارزه و جنبش را به پیش سوق می دهد. افت و خیزها فقط شامل یک جریان فکری – سیاسی در حین مبارزه نمی شود. سبعیت دستگاه حاکمه و شدت سرکوب و دستگاه سیستماتیک شکنجه و زندان محاصبه اصلی و اساسی می باشند.
سازمان پیکار از بطن مذهب بیرون آمد و به ماتریالیست دیالکتیک و مارکسیسم علم رهایی کارگران و ستمدیدگان رسید. بدنه و کادرهای اولیه آن در مبارزات ضد استبداد سلطنتی و پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ نقش والایی داشتند.
سازمان پیکار مبارزه چریکی جدا از توده ها را رد کرد و علیه رویزیونیسم و رفرمیستها قاطعانه ایستاد و به افشاگری آنها پرداخت. در مقابل رژیم ولایت فقیه تازه به حکومت رسیده موضع گیری کرد و ماهیت ضد انقلابی و ضد مردمی و ارتجاعی آن را صراحتاً برای جامعه بر ملا کرد.
سازمان پیکار یکی از قاطعانه ترین و سرسخت ترین سازمانهای چپ و کمونیست دوران انقلاب ۵۷ و بعد از آن بود. مواضع و نظراتش در مقابل مذهب و سرمایه داری و همه دشمنان قسم خورده طبقه کارگر صریح و روشن بود و در افشاگری آنها هیچ کوتاهی نمی کرد. به یمن داشتن مواضع پرولتری و فعالیتهای مستمر عجین با خواستها و مطالبات توده ها در درون جامعه جایگاهی خاص پیدا کرده بود. در ساختن شوراها و اتحادیه ها و کمک رسانی به مصیبت دیدگان طبیعت و در دانشگاها و مدارس و کارخانه ها و مبارزات سیاسی – ایدئولوژیکی با سازمانهای دیگر رد پای
سازمان پیکار عیان و آشکار بود.
در اینجا به چند نمونه از موضعگیریهای سیاسی و فعالیتهای کارگری و اجتماعی
سازمان پیکار اشاره می کنم. نقش و سازماندهی جمع آوری و رساندن کمکهای مالی و آذوقه و پوشاک و دارویی به سیل زدگان استان خوزستان در سال ۵۸ ، نقش و رهبری در مبارزات صیادان شیلات بندر انزلی، شرکت و نقش داشتن در اعتصابات هزاران کارگر شرکت چوکای گیلان، ایستادن در کنار مردم ترکمن صحرا و پشتیبانی از شوراهای دهقانی آن دیار، ایستادن در کنار مردم کردستان و شرکت در مبارزه مسلحانه توده ای که از دستاوردهای انقلاب بر علیه یورش سپاه جهل و سرمایه دفاع می کردند، شرکت در ۳۰ خرداد شصت، شرکت و نقش رهبری در تظاهرات دانشجویی و دانش آموزی بر علیه بستن دانشگاهها، موضعگیری علیه جنگ ضد مردمی ایران و عراق و تبلیغ مستمر علیه آن، موضعگیری علیه انقلاب فرهنگی رژیم اسلامی و بنی صدر که منجر به بستن دانشگاهها و تصویه و اخراج هزاران دانشجو و استاد شد و بسیاری موارد دیگر.
سردمداران رژیم جمهوری اسلامی بسیار سبعانه و وحشتناک و سیستماتیک کمر به نابودی نیروهای چپ و انقلابی بسته بودند و در این میان
سازمان پیکار بسیار حاد ضربه خورد و از هم پاشید. بسیاری از رفقای ما را در همان ساعات اولیه دستگیری قبل از اینکه به زندان برسند با ضرب و شتم می کشتند و یا در ملع عام اعدام می کردند و یا در زندانها بر اثر شکنجه فراوان جان می باختند. صدها کمونیست پیکارگر در بیدادگاههای رژیم و در سلولهای انفرادی در زیر شکنجه از آرمانهای خود دفاع کردند و دست رد به خواسته های بازجویان زدند. مقاومت علیرضا سپاسی آشتیانی در زیر شکنجه زبانزد همه زندانیان سیاسی بود. لب نگشود و از سازمانش و آرمانش و مبارزه طبقاتی ستمدیدگان علیه سرمایه داری دفاع کرد. عباس امیر انتظام عضو کابینه دولت موقت بازرگان که همزمان با علیرضا سپاسی در زندان اوین محبوس بوده است می گوید که علیرضا را زیر شکنجه کشتند و بدن بیجانش را به داخل سلول پرت کردند. زندانبانها فکر می کردند او بیهوش شده در صورتیکه در اتاق شکنجه تمام کرده بود.