کانال زندگی نامه شهدا

#رضا
Канал
Логотип телеграм канала کانال زندگی نامه شهدا
@KHADEMIN_MOLAПродвигать
193
подписчика
15,1 тыс.
фото
2,2 тыс.
видео
385
ссылок
#معرفی_شهیدان #روایتگری هرکــی آرزو✨داشتهـ باشهـ خیلے خدمتـ کنهـ⛑ #شهـــید میشهـ..!🕊 یهـ گوشهـ دلتـ پا👣بده به شهدا ارتبات با مالک @ghbnm345 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺


#مادرشهيد:

💎قبل از اعزام آخر #رضا، يك نوار كهنه از يكي از همسايه ها گرفتم، #رضا اومد گفت: مامان! میشه شما چند لحظه بريد بيرون. گفتم باشه.

💎من اومدم بيرون گفتم بزار اين بچه راحت باشه هر صحبتي داره، تو دلش هر چي هست بگه.

💎اومدم بيرون #رضا شروع كرد به صحبت كردن و نوار كاست را پر كرد.

💎وقتي صحبت هاشو رو كاست آورد، برگشت به من گفت:مامان! اين نوار را از من ميگيري به صورت امانت، نگه ميداري مبادا روي ضبط بياري.

💎اگر روزي توفيق #شهادت را پيدا كردم، بعد از #شهادتم ميتونيد بياريد روي ضبط و گرنه اصلا روي ضبط نمياريد.

🌺
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
ا❤️🌺🌸💕
ا🌺💛🌿🕊
ا🌸🌿🕊
ا🌿🕊
ا💕
ا



🔰فردی #خوشرو، #خوش‌برخورد و #مردم‌دار بود و به صله رحم و دیدار با فامیل و خانواده #شهداء، ایثارگران وخانواده های بی سرپرست و بی بضاعت مقید بود، به دلیل همین خصوصیات اخلاقی و رفتاریش در بین همه اطرافیان از محبوبیت ویژه ای برخوردار بود و در حقیقت بین فامیل و آشنایان حکم بزرگ خاندان و بین همسایگان حکم بزرگ محله را داشت. 


🔰 این
#شهید عزیز در اوایل سال1359 کارخانه ای را که در آن از حقوق و مزایای خوبی برخوردار بود به عشق امام (ره) و انقلاب رها کرد و به خیل سبز پوشان سیّد الشهدا (ع) در سپاه پيوست.
 
🔰درهمان ابتدای ورودش با توجه به شعله ور بودن آتش فتنه در کردستان راهی غرب کشور شد و با آغاز تهاجم رژیم بعث عراق به کشورمان او نیز از جمله رزمندگان پیشتازی بود که مهر ماه 1359 به مناطق جنگی جنوب عزیمت نمود. 
 
🔰او از جمله عاشقا ن واصلی بود که با توجّه به رنجي كه از مجروحيت شیمیائی  عمليات هاي خيبر و بدرمي برد اما همچنان تا جایی که جسم مجروحش روح بلندش را یاری می کرد بمدت60 ماه در جبهه ها ماند و بارها تا سرحد
#شهادت پیشرفت. (گویا تقدیر آسمانی اش در زمان دیگری رقم خورده بود.)


🔰به نقل از همرزمان و دوستان: ایشان بدون راننده کمکی در مسیرهای طولانی و پرخطر رانندگی می کرد و هیچگاه آثار خستگی در چهره اش نمایان نبود دائم با لبخندی که بر لب داشت باعث آرامش اطرافیان بود .

🔰
#شجاعت، #بی‌باکی خستگی ناپذیری و قدرت بدنی بالایی که داشت باعث شد تا در بین همرزمانش در مناطق عملیاتی و یگان خدمتی به بولدزر معروف شود.


🔰این
#سیّد خستگی ناپذیر وقتی از جبهه باز  می گشت به پيگيري مراحل ساخت مسجد و جمع آوری کمک های مردمی و اعزام خانواده معظم #شهداء و ایثارگران جهت زیارت حضرت امام رضا (ع)، حضرت فاطمه معصومه (س) و دیدار با امام خمینی(ره) مشغول بودند و همواره خود را خادم امام #رضا (ع) و خانواده های معظم #شهداء و ایثارگران می دانست.



💕
🌿🕊
🌸🌿🕊
🌺💛🌿🕊
❤️🌺🌸💕
♦️اسم #رضاملکیان خیلی زود برسر زبان ها افتاد.حتی دشمنان و ضد انقلاب از حضورش در مناطق عملیاتی واهمه داشتند.حالا  رضا عضوی از خانواده  مردم شده بود .فرق نمی کرد در کدام شهر باشد. کرمانشاه ویا پیرانشهر و یا…. همه رضا را وتمام خصلت های او را می شناختند.


♦️غرب کشور از پیرانشهر تا کرمانشاه شاهد مجاهدت #رضا بود . #رضا حتی برای دیدن خانواده خود خیلی بندرت به دامغان می آمد.

♦️وفای به عهد، خوشرویی، برخورد صادقانه، تبعیت پذیری وقدرت فرماندهی او را زبانزد خاص وعام کرده بود.


♦️سرانجام پس از عمری کوتاه اما پرثمر این سردار دلاور جبهه اسلام در تاریخ ۱۳۶۱/۰۶/۰۶ براثر اصابت تیر و  ترکش خمپاره توانست روح بلند و دل دریایی رضا را در ساحل  امن آرام #شهادت در آغوش معبود به آرامشی که وعده اش داده شده بود برساند.

♦️ پیکر مطهر این سردار دلاور در گلزار #شهدای دامغان مدفون گردید.   
♦️با اوج گیری انقلاب به کمک دوستان خود در تمام فعالیتهای انقلابی شرکت می کرد.


♦️وقتی انقلاب پیروز شد برخود فرض دید تا از دستاوردهای انقلاب دفاع کند .با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بدستور امام خمینی ، به این نهاد مقدس پیوست.

♦️ضد انقلاب در جای جای میهن اسلامی رخنه کرده بود . #رضا کرمانشاه را برای مبارزات خود انتخاب کرد.


♦️مواجهه با روزهای سخت  زندگی از رضا آنی ساخته بود که در روز های مبارزه، سکوت وآرامش بی معناترین کلمات برایش بودند.او محکم تر از هر زمان دیگر بود.

♦️قدرت انجام کارهای سخت، عملیاتهای متعدد وبروز خلاقیت های گوناگون او را شاخص کرد لذا خیلی زود #رضا مدارج فرماندهی را از فرمانده گروه تا فرمانده گردان طی کرد.
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”


♦️ #شهیدرضاملکیان فرزند علی اکبر در تاریخ ۱۳۳۶/۰۸/۱۸ در دامغان و در خانواده ای مذهبی و  خدا شناس و زحمتکش متولد شد.

♦️ آقا علی اکبر در حالی که با عرق جبین نان حلال بر سفره پر مهر اهل خانه اش می گذاشت همواره بادم گرمش ذکر می گفت و قرآن می خواند و با این کار برکت رزقش را هزار برابر می کرد و نور آل الله بر وجود تمام اهالی خانه جاری می شد.

♦️ او با زحمت فراوان به دنبال معیشت خانواده بود  و همواره از تربیت فرزندان در راه اسلام و قرآن نیز غافل نبود.

♦️#رضا در سایه چنین پدری رشد می کرد. او بعد از این که تحصیلات دوره  ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت سپری کرد به  دبیرستان رفت و در آنجا هم خوب درخشید و دیپلم گرفت.
“بسم رب الشهداءوالصدیقین”


♦️ #شهیدرضاملکیان فرزند علی اکبر در تاریخ ۱۳۳۶/۰۸/۱۸ در دامغان و در خانواده ای مذهبی و  خدا شناس و زحمتکش متولد شد.

♦️ آقا علی اکبر در حالی که با عرق جبین نان حلال بر سفره پر مهر اهل خانه اش می گذاشت همواره بادم گرمش ذکر می گفت و قرآن می خواند و با این کار برکت رزقش را هزار برابر می کرد و نور آل الله بر وجود تمام اهالی خانه جاری می شد.

♦️ او با زحمت فراوان به دنبال معیشت خانواده بود  و همواره از تربیت فرزندان در راه اسلام و قرآن نیز غافل نبود.

♦️#رضا در سایه چنین پدری رشد می کرد. او بعد از این که تحصیلات دوره  ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت سپری کرد به  دبیرستان رفت و در آنجا هم خوب درخشید و دیپلم گرفت.
راه‌ِبی‌نَهــایَت...🕊:
ایشان بسیار #ولایی بودند و با دغدغه #ولایت، آسمانی شدند پس از #شهادت شهید حججی همیشه #حسرت نحوه شهادت ایشان را داشتند تا اینکه در آخرین #ماموریت خود که به عنوان نیروی کادر حفاظت سردار قاسم سلیمانی #اعزام شده بودند

در حمله تروریستی ایالات متحده #آمریکا توسط بالگردهای #آمریکایی در فرودگاه بغداد بامداد روز #جمعه ۱۳ دی این پاسدار سرافراز 41 ساله‌ به #آرزوی دیرینه خود رسید و به خیل عظیم #شهدا پیوست از وی دو فرزند دختر ۱۰ ساله و هفت ساله به‌ #یادگار مانده است.
💦
🕊
💦
🕊
💦🌹🍂
🕊🍃💐🍂
💦🌹🍃🌹🍃
🕊💦🕊💦🕊💦🕊💦

روح و جسم این #شهید بزرگوار نیز همانند دیگر یاران #شهیدش پس از #شهادت توفیق

طواف ارباب بی کفن
 امام #حسین (ع)،
حرم امامین #عسکرین
حرم امام #رضا(ع)
و سرانجام پس از #طواف و تشییع خیل عظیمی از مردم #ولایت مدار ایران وعراق به حرم حضرت #معصومه سلام الله علیها جهت #تدفین انتقال داده شد

#خادمین بارگاه مطهر کریمه اهل بیت (ع) با حضور در منزل شهید شهروز مظفری نیا، ضمن عرض #تبریک و تسلیت به خانواده مکرم این مجاهد شهید، نشان #متبرک حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) را به خانواده وی اهدا کردند
💦
🕊
💦
🕊
💦🌹🍂
🕊🍃💐🍂
💦🌹🍃🌹🍃
🕊💦🕊💦🕊💦🕊💦

بر اساس هماهنگی #مسئولان آستان مقدس کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه س و #سپاه قدس به یکی دیگر از

#آرزوهایش که دفن شدن در حرمم مطهر حضرت #معصومه بود رسید و در مقبره #الشهداءصحن امام #رضا (ع) جنب درب ۶ به خاک سپرده شد.
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
💦
🕊
💦
🕊
💦🌹🍂
🕊🍃💐🍂
💦🌹🍃🌹🍃
🕊💦🕊💦🕊💦🕊💦
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽

🍃شهید حاج رضا فرزانه سال ۱۳۴۳ در #تهران دنیا آمد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و تا آخر جنگ با سمتهای مختلف به نبرد با دشمن بعثی پرداخت. بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت. سال ۶۳ #ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد.

🍃شهید فرزانه در مدت هشت سال حضور در جبهه، بارها مجروح شد ولی هر بار با بهبودی نسبی به جبهه برگشت.با حمله تکفیریها به#سوریه، خود را برای دفاع از#حرم آل الله آماده کرد👊

🍃اگر چه مسئولان#سپاه رضایت به این سفر ندادند ولی شهید حاج رضا تصمیم خود را گرفته بود. ۱۲ دی ماه سال ۹۴ آغاز سفرش شد و چهل روز بعد، ٢٢ بهمن خبر شهادتش رسید🕊

🍃پیکر مطهرش را دوستان زینبی اش، برای خنثی کردن توطئه تکفیریها مخفی کردند و بدین ترتیب پیکرش هم#مدافع_حرم شد♥️


🌸به مناسبت سالروز #ولادت
#شهید حاج #رضا_فرزانه🌸

📅تاریخ تولد : ۲۲ خرداد ۱۳۴۳
📅تاریخ شهادت : ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
🌹مزار شهید : بهشت زهرا



🦋🦋🦋
شهید رستمی در تیرماه ۱۳۴۰ در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد و چهاردهم خرداد 1395 در حلب سوریه و در دفاع از حریم آل الله به فیض شهادت نائل گردید.


سالروز شهادت ۱۳۹۵/۳/۴
شهید مدافع حرم🕊🌹
#رضا_رستمی

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💠🔹شهید رضا رستمی مقدم در تیرماه ۱۳۴۰ در شهرستان خرم آباد به دنیا آمد. شهید رستمی کارمند حراست صدا و سیما که از موقعیت شغلی خوبی برخوردار بود ، به دلیل روحیه کفر ستیزی و شیدایی در عرصه دفاع از اسلام در آغاز جنگ به ندای امام لبیک می گوید و به خیل رزمندگان اسلام می پیوندد ، به علت رشادت ها و دلاوری ها در جنگ از صدا و سیما به عضویت سپاه در می آید.
در مناطق عملیاتی مختلف جنوب حضور موثر دارد و در منطقه هورالعظیم بر اثر اصابت ترکش و حمله شیمیایی دچار آسیب های زیادی گردیده که منجر به جانبازی ۵۰ درصد جنگ تحمیلی می گردد . بعد از آن هم با وجود مجروحیت فراوان در عملیات های مختلفیاز قبیل: خیبر_بدر_ کربلای۴ _ کربلای۵ _ والفجر۸ _ والفجر۱۰ شرکت می کند . در آزادسازی حلبچه شجاعانه، جنگید و برای سومین بار از ناحیه سینه مجروح گردید.
پس از ۳۲ سال خدمت در لباس پاسداری مفتخر به بازنشستگی گردید. بعد از بازنشستگی و جا ماندن از غافله عظیم شهدا درخواست های مکرر جهت اعزام به سوریه می دهد و سرانجام پس از موافقت ، اسم ایشان برای اعزام اعلام می گردد. که شهید رستمی از شوق جهاد بین اقوام و فامیل و دوستان شیرینی پخش می کند.
در عرصه دفاع از حرم اهل بیت و عمه سادات حضرت زینب کبری (س) و مقابله با اشقیای و یزیدیان زمانه که توسط ال سعود و استکبار جهانی حمایت می شوند به عنوان فرمانده گردان احتیاط_ تیپ فاطمیون در منطقه “حلب سوریه”، شجاعانه در کنار رزمندگان اسلام مقابله میکند. به علت ارادت و خضوع به والدین حتی در میدان جنگ خانواده را فراموش نکرده و در لحظات آخر حیات تلفنی با مادر بزرگوار صحبت می کند و هر لحظه حلالیت می طلبد. که و سر انجام به آرزوی دیرینه خود در تاریخ چهاردهم خرداد 1395 در جنوب حلب به شهادت می رسد.

سالروز شهادت ۱۳۹۵/۳/۴
شهید مدافع حرم🕊🌹
#رضا_رستمی

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
معامله پر سودے است
شهادت رامیگویم
فانے میدهے وباقے میگیرے
جسم میدهے وجان میگیرے
جان میدهے وجانان میگیرے
چه لذتے دارد
شهید #جاوید_الاثر مدافع حرم
#رضا_عباسی
#سرآسیاب

#سالروزشهادت🕊🕊🌹🌹

┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خاطراتی از دفاع حرم
آمیخته با اشک و لبخند

#مسئول مرکزآموزش لشکرفاطمیون وفرمانده عملیات آزادسازی دیرالزور
#رضا_سنجرانی(کرار)
#شهید «رضا سنجرانی»، #شهید «محمدرضا یزدانی» و یکی دیگر از رزمندگان مدافع حرم، اولین کسانی بودند که به سمت بلندترین خانه­ می‌روند تا بعد از#تصرف آن، خانه به خانه پاکسازی کنند. یک تک تیرانداز داعشی هم داخل این خانه سنگر گرفته بود. این‌ها به محض اینکه از پل عبور می‌کنند و به سمت خانه می‌­آیند اولین تیر را به #پهلوی رضا می‌زند. رضا روی زمین می‌افتد.‌
وی گفت: همرزم #شهید سنجرانی وقتی می‌بیند تک‌تیرانداز رضا را هدف قرار داده به رضا می­‌گوید همان جا روی زمین بخواب. نقشه را در می‌آورد تا با پیدا کردن گرا درخواست آتش کند. او می‌­بیند که تک‌تیرانداز مرتب به سمت رضا که پشت یک درختی موضع گرفته است تیراندازی می‌کند. با خودش می‌گوید که اگر رضا آن‌جا باشد او را خواهد زد. به سمت رضا می‌رود و او را به دوش می‌گیرد تا او را پنج متر به عقب بکشد. در همین حین که #رضا روی دوشش بوده یک تیر به کمر #همرزم شهید سنجرانی اصابت می‌کند و #رضا از دستش می­‌افتد و خودش هم روی زمین می‌افتد. در همین حین که #رضا به زمین ­افتاده بود، دوم هم به کتف #شهید اصابت می­‌کند.
#فرمانده لشکر فاطمیون بیان می کند: همرزم رضا سنجرانی در حالی که مجروح است به یک ­طرف افتاده و #شهید رضا آن طرف‌تر. #شهید یزدانی از مجاهدین افغان دست به کار می‌شود تا هر دو نفر آن‌ها را از تیررس تک‌تیرانداز داعشی خارج کند. به محض این‌که #شهید یزدانی بلند می­‌شود تا جاده شنی را طی کند و به سمت آن‌ها برود او را هم روی جاده می‌زند و به #شهادت می‌رسد.‌‌ حوالی ساعت 2 بعدازظهر، در حالی که #رضا سنجرانی و همرزمش مجروح شدند و خون از بدن‌شان می‌رفته است با هم شروع به صحبت می‌کنند و این گفت‌وگو چهار ساعت ادامه داشته است.
مادر خیلی کوتاه و مختصر سخن می‌گوید. حرف‌هایش را در چند جمله خلاصه کرده و می‌گوید: #رضا با خدا معامله کرد از همان روز اول می‌دانستم این پسر پیش من نمی‌ماند و مال من نیست. روزی که می‌خواست به سوریه برود، گفتم: «من جواب بچه‌هایت را نمی‌توانم بدهم»، رضا گفت: «مادر! من اگر نروم از حرم دفاع کنم، شما فردا می‌توانی سرت را مقابل جدت #حضرت زهرا(س) بالا بگیری؟ به حرم#بی بی(س) جسارت می‌کنند، من چطور آرام بنشینم؟» حالا هم در عجبم که چرا اینقدر آرامم و صبور. مطمئنم در حقم دعا کرده وگرنه مگر می‌شو خار به پای فرزندی برود و مادرش آرام بنشیند. بخدا رضا برایم دعا کرده است.
سردار «علی صلاحی» گفت: هنوز یک ساعتی به غروب آفتاب باقی­ مانده بود که #شهید «رضا سنجرانی» به همرزمش می‌­گوید «ستاره­‌ها را می‌­بینی؟ ستاره‌ها را نگاه کن.» او هم جواب می‌دهد «رضا، هنوز یک ساعت به غروب مانده ستاره کجا بوده؟» 😔و نیز در ادامه از او می‌پرسد: «مگر تو ستاره می‌بینی؟» و #شهید سنجرانی در پاسخ می‌­گوید: «بله. یک آسمان پر از ستاره می­‌بینم.»😔 بعد یک مرتبه می‌گوید: «حسن قاسمی آمد. ابوعلی آمد» و #شهید می‌شود.
#لیلا همسر شهید تصریح می‌کند: من در طول سال‌ها دیدم که او چطور #عاشق رزم است. حتی همان لحظه‌ای که در حرم عقد کردیم و با هم به زیارت امام #رضا(ع) رفتیم به من گفت تو هم همسر من و هم از این به بعد#بهترین رفیق من هستی و یک دوست بهترین‌ها را برای دوستش می‌خواهد و گفت، برای من دعا کن که#شهید بشوم. سال۸۱ هیچ حرفی از جنگ نبود و همان جا این خواسته او را قبول کردم.

خدا فراموش نکرده بود

همسر#شهید سنجرانی اظهار می‌کند: در دوران دبیرستان و دانشگاه بارها به سرزمین راهیان نور رفته بودم، خیلی‌ها مانند من با دیدن واقعیت‌های جنگ متحول شدند.

حضور نسل جدید در آن سرزمین یک ضرورت است. در فضایی که رسانه‌های مختلف در ذهن بچه‌ها اثرگذارند حتی بدون آنکه خودشان متوجه شوند، حضور در مناطق جنگی حس خوبی دارد که باید آن را تجربه کرد تا به آن رسید.

وی تأکید می‌کند: به یاد دارم در همان ایام دانشجویی یک بار گفتم می‌شود من هم#همسر شهید باشم. در دوران زندگی این خواسته را فراموش کرده بودم اما خداوند فراموش نمی‌کند، شاید هم زندگی و بچه‌داری و شرایط امن جامعه مرا از این خواسته دور کرده بود.
اگر فیلم مستند ۴۰ دقیقه‌ای «کرار» را دیده باشید ، گوشه‌ای از #شاد و خوش‌برخورد بودنش را می‌توان دید. او با همه ارتباط خوبی برقرار می‌کرد و نه تنها افراد مذهبی بلکه همه دوستش داشتند.

همسر شهید بیان می‌کند: ماجرای رفتن #رضا برای سوریه از آنجا آغاز شد که #شهید حسن قاسمی دانا که از دوستان صمیمی رضا بود در سال ۹۳ شهید شد و این اتفاق  تلنگر شدیدی برای بچه‌های #بسیجی مشهد بود که یک نفر از #ایرانی‌ها در لشکر #فاطمیون برای دفاع رفته و به#شهادت رسیده است.

مشکل مالی نداشتیم

این بانوی صبور ادامه می‌دهد: خیلی اوقات این سؤال را از من می‌پرسند که تو چطور اجازه دادی همسرت برای دفاع برود؟ او #کارمند رسمی بانک بود و ما مشکل مالی نداشتیم.#خانه، ماشین و امکانات رفاهی لازم را داشتیم و بارها شنیده بودم که# مدافعان برای پول می‌روند، اما این را می‌دانم که این شبهه را دشمن ایجاد کرد تا اجر رزمندگان را پایین بیاورد.

هنگام عقدمان،#شهادت را خواست🌹
#فدایی حضرت زینب (ع)
#نام: محمد رضا
#نام خانوادگی:سنجرانی
#نام جهادی:کرار
#تاریخ تولد : 1356/04/22
#محل تولد : مشهد
#تاریخ شهادت : 1396/07/01
#محل شهادت : دیر الزور - سوریه
#وضعیت تاهل : متاهل
#محل مزار شهید : مشهد – بهشت رضا

 همسر #رزمنده مدافع حرم از لشکر فاطمیون در این محفل مذهبی با اشاره به اینکه همسرش کارمند بانک بود، می‌گوید: او به کارهای نظامی بسیار علاقه‌مند بود و وقتی من به او برای ازدواج جواب مثبت دادم، #مربی آموزش نظامی و افسر میدان تیر بود و در همایش‌ها و رزمایش‌هایی که در بسیج ادارات و حوزه برگزار می‌شد با قاطعیت کارش را انجام می‌داد.
وی می‌افزاید: چون پدر همسرم نظامی بود و دلش نمی‌خواست سختی‌هایی که خودش، همسرش و فرزندانش متحمل شده بودند،#رضا که فرزند ارشد آن‌ها بود همه آن‌ها را تجربه کند، بنابراین به خواسته پدرش وارد آزمون استخدامی بانک می‌شود، اگرچه بعدها پدرش گفته بود به دلیل علاقه زیاد#رضا به دفاع باید این اجازه را به او می‌دادم. اما این موجب نشد که او از علایقش جدا شود و تمام اطلاعات لازمی که باید می‌دانست را فرا گرفت.
وی خاطرنشان می‌کند:همسرم #بسیار خوب و زیبا سخن می‌گفت و اهل مزاح بود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#خاطراتی از دفاع حرم
آمیخته با اشک و لبخند

#مسئول مرکزآموزش لشکرفاطمیون وفرمانده عملیات آزادسازی دیرالزور
#رضا_سنجرانی(کرار)
#شهید «رضا سنجرانی»، #شهید «محمدرضا یزدانی» و یکی دیگر از رزمندگان مدافع حرم، اولین کسانی بودند که به سمت بلندترین خانه­ می‌روند تا بعد از#تصرف آن، خانه به خانه پاکسازی کنند. یک تک تیرانداز داعشی هم داخل این خانه سنگر گرفته بود. این‌ها به محض اینکه از پل عبور می‌کنند و به سمت خانه می‌­آیند اولین تیر را به #پهلوی رضا می‌زند. رضا روی زمین می‌افتد.‌
وی گفت: همرزم #شهید سنجرانی وقتی می‌بیند تک‌تیرانداز رضا را هدف قرار داده به رضا می­‌گوید همان جا روی زمین بخواب. نقشه را در می‌آورد تا با پیدا کردن گرا درخواست آتش کند. او می‌­بیند که تک‌تیرانداز مرتب به سمت رضا که پشت یک درختی موضع گرفته است تیراندازی می‌کند. با خودش می‌گوید که اگر رضا آن‌جا باشد او را خواهد زد. به سمت رضا می‌رود و او را به دوش می‌گیرد تا او را پنج متر به عقب بکشد. در همین حین که #رضا روی دوشش بوده یک تیر به کمر #همرزم شهید سنجرانی اصابت می‌کند و #رضا از دستش می­‌افتد و خودش هم روی زمین می‌افتد. در همین حین که #رضا به زمین ­افتاده بود، دوم هم به کتف #شهید اصابت می­‌کند.
Ещё