🌷ب یاد شهیدان
🌷:
ایشان#فوق دیپلم
#نقشه کشی داشت وقتی به سن
#انتخاب #شغل رسید،
#پاسداری را انتخاب کرد،و#راه پدرش را ادامه داد وقتی جذب
#سپاه شد
#نورانیتش چندین
#برابر شد، دیگه همه دعایش این شده بود که
#شهادت نصیبش شود از
#مأموریت هایش حرفی نمی زد چون می دانست
#شغلش #حساسه،خانواده اش هم چیزی از کار ایشان نمی پرسیدند.
🍃⚘
🍃هر وقت برنامه
#روایت فتح را نگاه می کرد،
می گفت ما
#مدیون #خون #شهداییم، عاشق فیلم
#شهید بابایی بود آهنگ «شهید گمنام سلام» را دوست داشت می گفت
#شهید شدم این آهنگ را برایم بگذارید که همین هم شد.
💔🍃⚘
🍃#نمازش همیشه
#اول وقت بود، #احترام# خانواده و#پدرو#مادرش رو خیلی نگه می داشت.
تحصیلاتش را هم ادامه داد تا مقطع کاردانی و...
#عاشق #شهدا بود ودر#یادواره
#شهدا شرکت
می کرد......
🍃⚘
🍃•┈••✾•
🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#زندگی #شهدا را
#الگوی زندگی خودش قرار می داد،
#شهید مدافع حرم
#محمود رضا بیضایی،#
مربی#شهید هادی شجاع بودند، خیلی از ایشان تعریف می کرد، همیشه می گفت: « ما باید
#انتقام #شهید بیضایی را از این تکفیری ها بگیریم.»
🍃⚘
🍃# قاب عکس این
#شهید را به دیوار
خانه زده بود و از مادر
#قول گرفته بود که
#عکس را
#هیچ وقت
#بر ندارند.
#شهدای مدافع حرم را که به کشور می آوردند حالش عوض می شد.
🍃⚘
🍃•┈••✾•
🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
به روایت از مجید طاهری از دوستان
#شهید:
#هادی قبل از اینکه جذب سپاه شود و در#بسیج ویژه شروع به
#فعالیت کند؛ خیلی
#مشتاق بود که به
#سوریه برود.
#شهید شجاع توسط
#شهید محمود رضا بیضایی که از بچه های اسلامشهر بود و #2 سال پیش در
#سوریه به
#شهادت رسید
#آموزش نظامی دید و
#ارادت ویژه ای به این
#شهید داشت. وقتی خبر
#شهادت #محمود رضا را شنید بغض عجیبی گلویش را گرفت و سپس گفت باید انتقام
#شهید بیضایی را از این تکفیری ها بگیرم.
🍃⚘
🍃•┈••✾•
🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
به روایت از همسر#شهید :
– پنج سال بود که همسایه دیوار به دیوار بودیم ولی همدیگر را یک بار هم ندیده بودیم. مادرشوهرم برای خواستگاری به منزل ما آمدند و گفتند که مرا در راه رفتن به مدرسه دیده اند، وقتی
#آقا هادی را دیدم و با هم صحبت کردیم به دلم نشست، بیشتر از همه چیز
#صداقت شان
#مجذوبم کرد، مرا در جریان همه
#فعالیت ها و
#عقایدشان قرار دادند و من با اطلاع از همه شرایط به ایشان پاسخ مثبت دادم، مردادماه ۱۳۹۳ نامزد شدیم. من متولد ۷۶ هستم و همسرم ۶۹؛ آن موقع من هفده ساله بودم و
#آقا هادی ۲۴ ساله.
🍃⚘
🍃#فقط #چهار روز
#زندگی کردیم
😔– موقع خواستگاری ایشان سرباز بودند. بعد از عقد از شغل
#پاسداری و
#علاقه شان به این شغل گفتند و
#جبهه #سوریه؛ یک ماه گذشته بود که به او گفتم:
#آقا هادی! ممکنه شغلت ان را عوض کنید؟ ایشان هم بدون تعارف گفتند: « نه! من به این
#شغل #علاقه دارم.»
🍃⚘
🍃•┈••✾•
🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•