کانال زندگی نامه شهدا

#راوی‌همســــر‌
Канал
Логотип телеграм канала کانال زندگی نامه شهدا
@KHADEMIN_MOLAПродвигать
193
подписчика
15,1 тыс.
фото
2,2 тыс.
видео
385
ссылок
#معرفی_شهیدان #روایتگری هرکــی آرزو✨داشتهـ باشهـ خیلے خدمتـ کنهـ⛑ #شهـــید میشهـ..!🕊 یهـ گوشهـ دلتـ پا👣بده به شهدا ارتبات با مالک @ghbnm345 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن
💗🌿💐🌸🍃
🌺🌾
🌿🌾
💐
🌸
🍃

#راوی‌همســــر‌
#شهـــــیدمحمدحسین‌دهستانی


🔶روزی که میخواست بره
#جبهه اصلا خبری از رفتن نبود مثل همیشه رفت سر کار منم ناهار درست کردم منتظرش موندم تا بیاد اما دیدم بعداز ظهر شد نیومد بالاخره پیداش شد.

🔶 خیلی عجله داشت بهش گفتم چی شده گفت
#اعزام داریم باید #فوری بریم حتی اینقدر #فوری باید بریم که گفتن با #هواپیما می برنمون گفتم چرا یکدفعه ؟

🔶گفت نیرو کمه باید
#فوری بریم با عجله ساکش بست منم یواش یواش اشک 😭 میریختم بهم گفت هر چی تو کردی و بچه ها وخودت تا من میام.

🔶 بالاخره رفت اون موقع نه تلفنی بود نه امکاناتی که بشه از حال وروزشون خبر داشته باشیم نزدیک
#بیست روز بود که مدام دوستانش برای خبر #شهادتش می آمدن دم در خانه اما بدون اینکه چیزی بگند میرفتند.
مدام میامدند دم در خانه که موضوع
#شهادت #حسین رو بگند ولی وقتی من و با دوبچه قد و نیم قد و یه بچه شیر خواره میدیدند دلشان نمیومد و موضوع رو نگفته برمیگشتند.

🔶 آخه ۳روز
#حسینم تو سردخانه بود و من هنوز خبرنداشتم.

🔶تا یک روز
#برادرشهید اومد گفت: #حسین زنگ زده گفته فردا میاد.

🔶نگو جنازش میخواستن بیارند.

🔶فردای اون روز همه فامیل جمع شده بودن باهم اومدند درخونه در زدن

🔶 من به
#حکیمه دختر بزرگم که‌سه سال بیشتر نداشت.

((🔶آخه حکیمه خیلی بابایی بود.بعد از رفتن و
#شهادت #حسین
#حکیمه خیلی بی تابی میکرد تب میکرد
گریه ها میکرد.اسیرم کرده بود😭))

🔶گفتم
#بابات اومد بدو در خونه رو باز کن.

🔶وقتی رفتم در رو باز کردم به کمک دخترم.

🔶همه مشکی پوش اومده بودن منو ببرن برای دیدن
#حسینم دیدن کسی که دیگه نداشتمش 😭

🔶دیدن کسی که با نبودنش دیگه این دنیا برام
#کوچک #کوچکتر میشد وقتی که چشمم به نگاهشون افتاد پاهام از حس رفت.

🔶دیگه حتی هیچ صدایی نمیشنیدم فقط میدونستم که دیگه هیچ
#پشت و #پناهی ندارم دیگه #عزیزترین کَسَم رفته بود.

🔶من دیگه اونو نداشتم حالا من موندم و سه یادگار سه تا بچه که جز
#پدرشون هیچی از من نمیخواستن از #خدام بود که بگن #همسرت #مجروح شد دوتا دست نداره دوتا پا نداره دوتا چشم نداره اما بودش 😭

🔶اما افسوس افسوس اون برای همیشه من و بچه هاشو
#تنها گذاشته بود.

🔶ولی بی انصافیِ که بگم تنهامون گذاشت.

🔶چون حضور او را همیشه در تمام صحنه های زندگیم
#حس کردم.

🔶وهمیشه تو سختیها کنارِ من و بچه هام بود.


🍃
🌸
💐
🌿🌾
🌺🌾
💗🌿💐🌸🍃