کانال زندگی نامه شهدا

#حضرت_زهرا
Канал
Логотип телеграм канала کانال زندگی نامه شهدا
@KHADEMIN_MOLAПродвигать
193
подписчика
15,1 тыс.
фото
2,2 тыс.
видео
385
ссылок
#معرفی_شهیدان #روایتگری هرکــی آرزو✨داشتهـ باشهـ خیلے خدمتـ کنهـ⛑ #شهـــید میشهـ..!🕊 یهـ گوشهـ دلتـ پا👣بده به شهدا ارتبات با مالک @ghbnm345 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن
مادر خیلی کوتاه و مختصر سخن می‌گوید. حرف‌هایش را در چند جمله خلاصه کرده و می‌گوید: #رضا با خدا معامله کرد از همان روز اول می‌دانستم این پسر پیش من نمی‌ماند و مال من نیست. روزی که می‌خواست به سوریه برود، گفتم: «من جواب بچه‌هایت را نمی‌توانم بدهم»، رضا گفت: «مادر! من اگر نروم از حرم دفاع کنم، شما فردا می‌توانی سرت را مقابل جدت #حضرت زهرا(س) بالا بگیری؟ به حرم#بی بی(س) جسارت می‌کنند، من چطور آرام بنشینم؟» حالا هم در عجبم که چرا اینقدر آرامم و صبور. مطمئنم در حقم دعا کرده وگرنه مگر می‌شو خار به پای فرزندی برود و مادرش آرام بنشیند. بخدا رضا برایم دعا کرده است.
سردار «علی صلاحی» گفت: هنوز یک ساعتی به غروب آفتاب باقی­ مانده بود که #شهید «رضا سنجرانی» به همرزمش می‌­گوید «ستاره­‌ها را می‌­بینی؟ ستاره‌ها را نگاه کن.» او هم جواب می‌دهد «رضا، هنوز یک ساعت به غروب مانده ستاره کجا بوده؟» 😔و نیز در ادامه از او می‌پرسد: «مگر تو ستاره می‌بینی؟» و #شهید سنجرانی در پاسخ می‌­گوید: «بله. یک آسمان پر از ستاره می­‌بینم.»😔 بعد یک مرتبه می‌گوید: «حسن قاسمی آمد. ابوعلی آمد» و #شهید می‌شود.
Forwarded from [♡یاد و خاطِراتِ عاشقانِ خُدا♡] (انصارالمهدی)
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽


#ارادت_به_حضرت_زهرا

🌸 محمد ارادت خاصی به حضرت زهرا (س) داشت

🌸 همیشه روضه حضرت زهرا(س) را می خواند

🌸 قبل از شهادت گفته بود : من در عملیاتی شهید می شوم که رمزش "یا زهرا (س)" است

🌸 گفته بود : من آن زمان فرمانده گردان "یا زهرا (س)" هستم

🌸 پیکرش که برگشت ترکش به پهلو و بازوی او اصابت کرده بود. عین مادرش زهرا (س)

🌸 مدتی بعد پیکر او تشیع شد با سربند یا "زهرا (س)"

🌸 گفته بود بر روی سنگ مزارم بنویسید "یا زهرا (س)"

🌸 بعدها کتاب زندگینامه و خاطرات او نوشته شد به نام "یا زهرا (س)"


؛ مداح دل سوخته #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده

#حضرت_زهرا #امام_زمان  #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده


#شهیدمحمدرضاتورجی_زاده🌷
#سالروزشهادت🌷

🦋🦋🦋
سرانجام#شهید سید علی (امیر) خرازانی‌ هم درتاریخ    1365/7/25# در #سد دزفول #غرق و به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
تهران ، بهشت #حضرت زهرا سلام الله علیها،🌷
قطعه ۵۳
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

   💠 شهید سید علی (امیر) خرازانی💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
#استاد تا دو هفته گذشته، پیش از اینکه #کسالت پیدا کنند؛ با #دقت #امور مختلف را #پیگیری می‌کردند. وقتی خبر #درگذشت ایشان را به #همکارانشان در #خارج از کشور دادم، تاکنون بیش از 50#نفر پیام #تسلیت ارسال کردند.😔
🍃🌷🍃
#خیلی‌ها از این اتفاق #متعجب شدند و گفتند تا دو هفته پیش #استاد پیگیر #کار #بیمار و یا #پروژه #جدید بوده است.😭
🍃🌷🍃
سرانجام #شهید مدافع سلامت #دکتر اصغر آقامحمدی هم پس از #دوهفته #بستری بودن در #بیمارستان بر اثر #بیماری کرونا درتاریخ   ۱۳۹۹/۸/۲۴# به آرزویش که همانا #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار #شهید :
تهران ، بهشت #حضرت زهرا سلام الله علیها،🌷
قطعه  ۵۰ در #جوار مزار #شهدای آتش نشان.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

   💠 دکتر شهید اصغر آقامحمدی💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
#همه‌فن‌#حريف بود و برای يك #فرمانده، #بهترين #نيرو به‌#شمار می رفت. هنوز باور نمی كنم كه او را از #دست داده‌ايم.#بدون اغراق #علی #خودش به اندازه 2#ايستگاه #آتش‌نشانی بود، #عاشق #كارش بود و ما در اين #حادثه #داغ بزرگی ديديم.😭😭
🍃🌷🍃
سرانجام#شهید آتش نشان هم درتاریخ   ۱۳۹۵/۴/۲#ساعت ۱:۳۰#بامداد در #حادثه #آتش سوزی #ساختمانی در #جنت آباد #تهران ودر #حین #خدمت به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
بهشت #حضرت زهرا (سلام الله علیها)🌷 درتهران.
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

   💠 شهید علی قانع💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
پس از اینکه امکان #زیارت #شهرهای مذهبی #عراق برای #شیعیان کشورها مهیا شد #بلافاصله #موضوع #پیاده روی #اربعین و #موکب‌ها را در شهرستان #شاهرود در قالب #راه‌اندازی #کاروان‌های #اربعین شهر #بسطام #مدیریت کرد.
🍃🌷🍃
#آخرین #خدمت شون در #اربعین نیز
#موکب داری برای #پذیرایی
از #زائران #اربعین #امام حسین (ع)🌷 در #نجف اشرف بود، قبل از آخرین باری که برای #تفحص #اعزام و به #لقاءالله🤍برسد، برای دفاع از #حرم
#حضرت زینب (س)🌷 نیز به میدان نبرد با داعش رفت.
🍃🌷🍃
#شهید محمود در #سوریه و #عراق با #شجاعت‌هایش #زبانزد #فرماندهان #جبهه مقاومت می‌شود و همانجا نیز از #ناحیه #دست به درجه رفیع #جانبازی نائل می‌آید.
🍃🌷🍃
#مجروحیت ایشان به قدری #قوی بود که شاید اگر #بدن مقاوم #شهید محمود نبود، خیلی زودتر از اینها در راه #دفاع از حرمین #شهید می‌شد و این موضوعی بود که پزشکان هم به آن اذعان می‌کردند.
🍃🌷🍃
همچنین در سال ۹۸# نیز به #تفحص رفته بود و #آخرین بار که ایشان به خانه آمد، ایام #ولادت با سعادت #حضرت زهرا (س)🌷 بود که چند روزی به مرخصی آمد و دوباره در ایام #رجب و در آخرین روز #بهمن ماه ۹۹# به فیض #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
Forwarded from Deleted Account
🔰جمعه ۲۲ بهمن ۱۳۶۱

پنج روز است که در #محاصره هستیم. آب و غذا و مهمات نداریم. شمار بچه های #کانال_کمیل بسیار کم است و بسیاری شهید و یا زخمی شدند. باقی از هم از عطش فراوان توانی برایشان نمانده است.

امیدواری دادن های ابراهیم بهترین رزق این چند روز برای بچه ها بود..

ابراهیم می گفت : اگر همگی هم شهید شویم تنها نیستیم، مطمئن باشید مادرمان #حضرت_زهرا سلام الله علیها می آید و به ما سر می زند.

در همین حال رزمنده ای فریاد زد : مادر بخدا قسم اگر گردان کمیل در مدینه بود هرگز نمی گذاشتند به تو سیلی بزنند.
نوای مادر مادر در کانال طنین انداز شده بود...😭

کماندو های عراقی به کانال رسیدند و شروع کردند به #قتل_عام بچه های باقی مانده کمیل و حنظله

بچه های کمیل و حنظله همراه با راهپیمایی ۲۲ بهمن در شهرهای مختلف ایران داشتند حماسه دیگری رقم می زدند.

ابراهیم باقی رزمندگان را به عقب راند و خود در برابر کماندوها مقاومت می کرد که ناگهان نوایی بلند شد :

ابراهیم شهید شد...😭😭😭

#شهید_ابراهیم_هادی
#سالروز_شهادت🌷
مادر خیلی کوتاه و مختصر سخن می‌گوید. حرف‌هایش را در چند جمله خلاصه کرده و می‌گوید: #رضا با خدا معامله کرد از همان روز اول می‌دانستم این پسر پیش من نمی‌ماند و مال من نیست. روزی که می‌خواست به سوریه برود، گفتم: «من جواب بچه‌هایت را نمی‌توانم بدهم»، رضا گفت: «مادر! من اگر نروم از حرم دفاع کنم، شما فردا می‌توانی سرت را مقابل جدت #حضرت زهرا(س) بالا بگیری؟ به حرم#بی بی(س) جسارت می‌کنند، من چطور آرام بنشینم؟» حالا هم در عجبم که چرا اینقدر آرامم و صبور. مطمئنم در حقم دعا کرده وگرنه مگر می‌شو خار به پای فرزندی برود و مادرش آرام بنشیند. بخدا رضا برایم دعا کرده است.
سردار «علی صلاحی» گفت: هنوز یک ساعتی به غروب آفتاب باقی­ مانده بود که #شهید «رضا سنجرانی» به همرزمش می‌­گوید «ستاره­‌ها را می‌­بینی؟ ستاره‌ها را نگاه کن.» او هم جواب می‌دهد «رضا، هنوز یک ساعت به غروب مانده ستاره کجا بوده؟» 😔و نیز در ادامه از او می‌پرسد: «مگر تو ستاره می‌بینی؟» و #شهید سنجرانی در پاسخ می‌­گوید: «بله. یک آسمان پر از ستاره می­‌بینم.»😔 بعد یک مرتبه می‌گوید: «حسن قاسمی آمد. ابوعلی آمد» و #شهید می‌شود.
سرانجام#شهید احمد گودرزی هم درتاریخ   ۱۳۹۴/۱۲/۱۴# در#سوریه به آرزویش که #شهادت در راه #خدا🤍 بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
تهران، بهشت #حضرت زهرا سلام الله علیها🌷
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

   💠 شهید احمد گودرزی💠

       
                   🌷  صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
🍃مانده ام در باتلاق دنیا، هرچه دست و پا می زنم بیشتر گرفتار می شوم. تو با آن لبخندی که گوشه لبت جاخوش کرده نگاهم می کنی. در وصیت نامه ات نوشته بودی هنوز هم برای شهید شدن فرصت هست باید دل ها را صاف کرد. دارم با خودم حساب کتاب می کنم و هرچه چرتکه را بالا پایین می کنم، حق الله و حق النفس و حق الناس ها زیادند، آنقدر که فکر  به شهادت هم سبب می شود خجالت بکشم از درگاه خدا...

🍃به مادرت گفته بودی دوست داری بدنت پاره پاره شود و قطعه ای کوچک ازآن برگردد که مردم زیر جنازه ات خسته نشوند. آه شهید جان... چه بگویم از احوال به هم ریخته ام که وزن گناه بر وزن جسمم سنگینی می کند.

🍃در وصیت نامه ات، مادرت را به جان #حضرت_زهرا قسم داده بودی بی قراری نکند. مادر است دیگر، آرزوهای بسیاری برایت داشت. روز تشییع پیکرت ماشین ات را با گل ها آراست.یک طرف رویای محقق شده ات را تبریک گفته بود و نوشته بود علیرضا جان #شهادتت_مبارک و طرف دیگر آرزوی به دل مانده خودش را و نوشته بود علیرضا جان عروسی ات مبارک. فرشته ها به پیشوازت آماده بودند و تو کفن پوش به سوی خانه ابدیت رفتی.

🍃به سید گفته بودی کارهایم را ردیف کن تا بروم و نشان بدهم چجوری می شود شهید شد. در مراسم ات دوستانت و  آقا سید به پیشواز پیکرت آمدند. شانه هایشان از غم رفتن تو افتاده و دلشان از داغ جاماندن شکسته بود...

🍃دلم آشوب است و تو هنوز هم با لبخند همیشگی ات نگاهم می کنی. بگو چه کنم؟ کجا را اشتباه رفته ام؟ راه سعادت کدام طرفی است؟ هنوز هم فرصت هست برای جبران یک عمر خطا؟برای شهادت؟
آقا علیرضا، دعایم کن....

🍁راستی #تولدت_مبارک سوغات پاییز

نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر

🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علیرضا_حاجیوندقیاسی

📅تاریخ تولد :  ۱ مهر ۱٣۶۴

📅تاریخ شهادت : ۱٢ بهمن ۱٣٩۴

📅تاریخ انتشار : ۱ مهر ۱۴۰۰

🕊محل شهادت : سوریه_نبل والزهرا

🥀مزار شهید : دزفول

#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
رویای صادقه فرزند زهراء سلام الله علیها
راوی: دوست صمیمی شهیدعلی الهادی

دوستم #شهید_علی_الهادی علاقه ی زیادی به #شهید_احمد_مشلب داشت این شهید اهل شهر نبطیه #لبنان بود...
علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و اینطور تعریف کرد: یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم و از او پرسیدم: شما شهید احمد مشلب هستی؟
گفت: بله
گفتم: از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزء شهداء در لیستی که حضرت زهراء سلام الله علیها می نویسند و شما را گلچین میکنند بنویسی
شهید احمد محمد مشلب به من گفت: اسمت چیست؟
گفتم: علی الهادی
شهید احمد مشلب دوباره گفت: این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهراء سلام الله علیها بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد...
اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد #شهید شد
پ. ن: نفر سمت چپ شهید علی الهادی میباشد.
#شهید
#حضرت_زهرا_سلام‌الله_علیها

💌
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_احمد_مشلب
🎂🎂🎂🎉🎂🎂🎂🎉🎉🎂🎂🎉🎉

🦋🦋🦋
و با #اصابت یک راکت در نزدیکی ایشان و دوستانش مثل #شهید ابراهیم حسامی که او هم از #دلیران #سپاه بود و #شهیدحسین محمدی و #رضا هاشمی در تاریخ ۶۲/۱۲/۶# به #شهادت رسیدند که هر #چهار نفردر قطعه ۲۸# و در #یک ردیف کنار هم آرمیده‌اند.
🍃🌷🍃

{یاد چهار #شهید عزیز
با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}

🍃🌷🍃
سرانجام #شهید هاشم کلهرهم درتاریخ ۶۲/۱۲/۶# براثر #اصابت #ترکش به آرزویش که#شهادت در
راه #خدا🤍بود رسید.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید :
بهشت #حضرت زهرا(سلام الله علیها)🌷، قطعه ۲۸
🍃🌷🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

💠شهید هاشم کلهر💠


🌷 صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

یاعلی مدد
💖🕊💖🕊💖🕊💖🕊💖🕊

❤️خاطرات شهیدمصطفی صدرزاده❤️به نقل ازهمسرایشان

🔴به مناسبت
شهادت #حضرت_زهرا سلام_الله_علیها

🌹سال اول زندگیمون بود🌹

آقا مصطفی، اون زمان، بیش تر در گیر کارهای هیئت ملت یک (حضرت ابوالفضل علیه السلام)بود. که به دلیل ارادت ویژه وخاصی که به حضرت ابوالفضل(ع) داشتن😍
باسختی های زیادهیئتی روباهمین نام تاسیس کردن☺️
روز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها قرار بود، دسته عزاداری بیرون ببرن. 😔

دیدم آقا مصطفی قبل از اینکه برن سمت هیئت، دارن مطلبی رو برای مداحی آماده میکنن!!!🤔

و با حالت تعجب سوال کردم.
آقا مصطفی!!! شما که مداحی نمی کردید.😳

گفتن:
"روز شهادت بی بی فرق میکنه"😔
مخصوصا امسال!!!😓

گفتم:امسال مگه چه فرق می کنه؟

گفتند:
آدم تا چیزی رو درک نکنه، اون رو نمیفهمه😔

من امسال که شما پیشم هستی، و من به اندازه ذره ای از محبت بین حضرت زهرا سلام الله علیها و امیرالمومنین علیه السلام را چشیدم
"فهمیدم فاطمیه، یعنی چی"😭😭

هر چند ناچیز، ولی حالا درک میکنم که چه بر سر امیرالمومنین علیه السلام آوردند.😭😭😭



💖44💖
🌸مادر شهید از #اخرین لحظات دیدن پسرش در عراق میگوید😭😭↘️↘️

#ما را به زیارت بردند و از زیارت که برگشتیم روز آخر سفرمان بود و ما را به کاظمین برد. #همه‌مان را به بازار برد و خرید حسابی کردیم و برگشتیم. 🍀ما را به مرز ایران تحویل برادرش داد🍀. #خودش می‌گفت اگر به ایران بیایم مسئولین نمی‌گذارند به سامرا برگردم🌹. #تکلیف است که به سامرا بروم. #پاسگاه عراق را رد کردیم و به سمت مرز ایران رفتیم. #ناگهان به دلم شور افتاد که فکر نمی‌کنم این بار مهدی را ببینم😭 دوباره به سمت پاسگاه عراق برگشتم و دیدم مهدی دارد می‌رود😔. #ایستادم و نگاه‌اش کردم. #حالتی که داشت و با آن خوشی می‌رفت مشخص بود که دارد پرواز می‌کند😭. #حضرت زهرا(س) و ائمه معصومین(ع) همگی برایش عزیز بودند❤️ این‌قدر عزیز بودند که دست از همه چیز کشید. #خیلی دلم گرفت و جوانان بنی‌هاشم را برایش خوندم و بسیار اشک ریختم😭😭، ولی وقتی خبر شهادت‌اش را شنیدم سجده شکر به‌جا آوردم، 🌸چون بزرگ‌ترین آرزوی‌اش این بود که شهادت قسمتش شود🌸