انجمن آنتےتئیستهای ایران⧉ تحریفتاریخ به سبک شبکه منو تو، در مستند
#رضاشاه◍ در مورد علت مخالفت مصدق با انتخاب رضاخان بهعنوان پادشاهی باقدرت اجرایی، مستند
رضاشاه به شیوهای تحریفآمیز جملهای از نطق مصدق را در اظهار تاسف نسبت به از دست رفتن رئیسالوزرایی قوی و کاردان، با پادشاه شدن او، نقل کرده و بقیه نطق را سانسور میکند. دکتر مصدق در نطق خود در مجلس، پس از تعریف و تمجید از رضاخان به خاطر اقدامات او در تأمین امنیت کشور، به تشریح دلایل مخالفت خود با پادشاهی سردار سپه پرداخته و در قسمتی از نطق که بهوسیله تهیهکنندگان فیلم سانسور شده است چنین میگوید:
بنده اگر سرم را ببرند تکهتکهام بکنند و آقای سید یعقوب هزار فحش به من بدهد زیر بار این حرفها نمیروم. بعد از بیست سال خونریزی! آقای سید یعقوب! شما مشروطهخواه بودید، آزادیخواه بودید، بنده خودم شما را در این مملکت دیدم که پای منبر میرفتید و مردم را دعوت به آزادی میکردید، حالا عقیده شما این است که
یک کسی در مملکت باشد که هم شاه باشد، هم رئیس الوزرا باشد، هم حاکم؟ اگر اینطور باشد که ارتجاع صرف است، استبداد صرف است، پس چرا خون شهدای راه آزادی را بی خود ریختید؟ چرا مردم را به کشتن دادید؟ میخواستید از روز اول بیایید بگوئید که ما دروغ گفتیم و مشروطه نمیخواستیم. یک ملتی است جاهل و باید با چماق آدم شود! ...
البته در همان جلسه اکثریت قاطع، که شب پیش از جلسه مجلس در خانه سردار سپه جمعآوری شده و تعهد سپرده بودند، به تغییر سلطنت رأی مثبت دادند
◍ در فیلم به گونهای مبهم و با کلیگویی ادعا میشود که
رضاشاه به علت مذاکرات طولانی و فرسایشی، نسبت به کارایی اطرافیان خود دچار تردید میشود
بنظر میرسد این ادعا متوجه قرارداد نفت با شرکت نفت ایران و انگلیس باشد. ماجرای برخورد تند و آمرانه
رضاشاه با قرارداد دارسی، پاره کردن و افکندن آن در بخاری و سپس پذیرفتن قراردادی دیگر با افزودن ۳۰ سال به مدت آن، اگرچه با شرایطی بهتر، در همه منابع نقل شده است.
دکتر کاتوزیان مینویسد:
◍ پس از مذاکرات طولانی با شرکت نفت ایران و انگلیس، ناگهان در سال ۱۳۱۱ این شرکت درآمد ایران از نفت را یکچهارم سال پیش از آن اعلام کرد. شاه که برآشفته شده بود دستور لغو قرارداد را داد. اما مذاکرات بعدی منجر به قرارداد نفت ۱۳۱۲ شد، این قرارداد شرایط بهتری از قرارداد قبلی داشت اما مدت امتیاز را ۳۰ سال افزایش میداد…افزایش مدت قرارداد مایه نارضایتی ایرانیان شد و آنان را به این نتیجه رساند که کل ماجرا توطئهای بوده که شاه با رضایت خاطر در آن شرکت داشته است. همین موضوع ریشه جنبش ملیکردن نفت در سال ۱۳۳۰ بود
جانفوران میگوید:
◍ ...
رضاشاه شتابزده به لغو امتیاز پرداخت و در نهایت هم
نابخردانه مدت آنرا تمدید کرد
تقیزاده امضاکننده قرارداد، بعدها اعلام کرد که قرارداد را برخلاف میل خود و به دستور
رضاشاه امضا کرده است. با این اوصاف معلوم نیست در اقدامی که رضاخان خود آمرانه شروعکننده و پایان دهنده آن بوده، کارایی اطرافیان چه نقشی در ایجاد تردید نسبت به آنان (ویژگی همه دیکتاتورها) بازی کرده است
◍ بی اعتمادی نسبت به نظام پارلمانی به علت مذاکرات و مصالحههای متعدد، و لذا تغییر رفتار و دیدگاه شاه نسبت به اطرافیان خود از دیگر القائات مستند و شاید یاوهترین ادعایی باشد که برای توجیه استبداد
رضاشاه بکار میرود. کمی جلوتر هم گفته میشود که با پیرتر و بدگمان شدن،
رضاشاه، با حذف سیاسی و خانهنشین کردن اطرافیان، بار سنگین مدیریت کشور بر دوش او قرار گرفت.
راست آنکه بیاعتمادی نسبت به همه کس و همهچیز از جمله بی اعتمادی نسبت به نظام پارلمانی به علت مذاکرات طولانی و مصالحههای متعدد، و حتی بیاعتمادی نسبت به پسرش محمدرضا، از خصوصیات استبدادی شاه ناشی میشد.
استبدادی که همه نهادهای نوپای دموکراتیک از جمله مجلس را حذف یا بیخاصیت کرده بود. فوران میگوید:
◍ مجلس از همان آغاز کلا بهصورت مهر تأیید دستورات و سیاست شاهانه درآمد. چهار حزب سیاسی که در اواخر دهه ۱۹۲۰ میلادی در مجلس نماینده داشتند
همه اساسا طرفدار رژیم بودند اما باز هم رضاشاه آنها را منحل کرد چون بیم آن داشت که رقیبان وی در این حزبها متشکل شوند
#ادامهداردJoin Us ☞
@iranian_antitheists