به نام خدا
تحلیلی بنيادي بر مشکلات اقتصاد ايران
" دکتر
#اردشیر_سلیمانی"
۹۸/۱۱/۵ ج
مشكل بنيادي اقتصاد ايران چيست؟.
براي بهبود اوضاع اقتصادي چه بايد كرد؟.
چه مشکلی وجود دارد که سرمایه گذاری و تولید بشکل کاراشكل نميگيرد؟.
شرط لازم براي تغييرات اساسي بنیادی دراقتصاد ایران،تحول
درمنابع انساني است. استفاده ازمنابع انسانی با کیفیت براساس انتخاب اصلح است و درمرحله اول مجموعهي مديران و برنامه ریز تصميمگيران اقتصادي، بايد آگاه به « منطق مفهوم» علم اقتصاد باشد نه اينكه صرفاً پست مدیریتی یا ژست اقتصاددان يا مدیر بخش اقتصادی را داشته باشند!.
منظورم اين است كه اقتصاد را به عنوان نيروي خودمختاری که در درون خويش دارای حيات است و اعمال ما انسانها را تحت سيطره خود درمیآورد بداند، هرچند که علم اقتصاد وجودش را از ما انسانها می گیرد اما وجود و ماهیتش مستقل از بشر و نامرئی است ولی پیامدهای (خوب و بد) آن را بطورعینی می بینیم مانند؛ تورم، رکود، بیکاری، کاهش تولید، کاهش رفاه اجتماعی، بی ثباتی قیمتها و... ، سرمايه و اقتصاد را بايد بعنوان سوژهاي خاص تحليل نمود. چون علم اقتصاد دارای خصوصيتی متمايزی است، لذا نسبت به هر تصميمي كه خارج از منطق خودش باشد كاملاً بياعتنا است.
هر تصمیمی خارج از منطق اقتصاد در جریان توسعه و رونق باشد آن را بياثر میسازد و حتی آن را در جهت معکوس یعنی ضد اقتصاد Re-Economy) ( هدایت می نماید. درمركزعلم اقتصاد «سرمايه» قرار دارد كه «هدف اصلی» جامعه مدرن است يعني نميتوان از جامعه مدرن و دموكراتيك حرف زد بدون آنکه تحليل عيني از سرمايه و عناصر علم اقتصاد داشته باشیم. آنچه که اقتصاد ايران ازآن رنج می برد،
نگاه" مکانیکی و
مهندسی" به آن است، مثلا چنین می پندارند:" با تزریق نقدینگی سرمایهگذاری افزایش مییابد و بیکاری کم میشود". اگر این تصمیم درست بوده باشد، با توجه به وام های پرداختی نباید شاهد این ميزان بیکاری در جامعه باشیم.
تولید کالاها و خدمات باید افزایش می یافت و درنهایت ما یک کشور تولید کننده بودیم، اما می بینیم که پیش بینی ها نه فقط درست نبوده بلکه حجم نقدینگی را 13برابر بیشتر از مقدارمتناسب با اقتصاد ایران افزایش داده. تا زمانی که نپذیریم اقتصاد علمي انساني، اجتماعي و بسیار پیچیده است. وضع ما بهبود نخواهد یافت، تمام انسانها به دنبال حداکثر کردن سود خود می باشند،
منافع خود را در تضاد با منافع دیگران می بینند. تا زمانی که علم اقتصاد را دارای هویتی
نامرئی وهوشمند ندانیم و از منابع داخلی اعم ازمنابع انسانی کارا و از منابع طبیعی بطور صحیح استفاده نکنیم، توسعه ورونق اقتصادی دور از دسترس است. بهبود نخواهم یافت.
مگر ميشود علم اقتصاد هوشمند نباشد ؟. اقتصاد دارای یک "
کلیت مفهومی" است که ابزارش را ازطبیعت، ماهيت وهوشمندی خود را از انسان ميگيرد.
انسان از سرمايه و ثروت مادی خود که منشاء آن طبیعت است "ارزش" توليد مینماید که پایه و اساس پیشرفت است. هرگاه بتوانیم ازثروت "ارزش" توليد کنیم يعني ما در مسیر جامعه مدرن و توسعه قرار داریم. چون تفاوت مشخصه های اقتصادی جامعه مدرن و غیر مدرن در "توليد ارزش" است. بايد تولید ارزش پایدار و نهادینه گردد.
درحالی که به عينيت ميبينيم كه نگاه مديران به "منابع انساني" درایران نگاه "
كالايی" است، يعنی فقط فايده مندي سودمندی مادی و مبادلهای در ذهن است. دراقتصاد ایران ما باید شکلی از ارزش را تولید می نمودیم که نکردیم، به همین علت است که فقرانديشه، ناتوانی بازار، کاهش سرمایه گذاری و كاهش اعتماد عمومي بوجود آمده است. پیشترگفتیم که :
" علم اقتصاد دارای خصوصيت متمايزی است،نسبت به هرتصميمي كه خارج ازمنطق خودش باشد كاملاً بياعتنا است و هر نوع سرمایه گذاری را درجریان توسعه و رونق بياثر میسازد، حتی آن را در جهت عکس هدایت می نماید".پس اقتصاد علمی انسانی و چند بعدی است و با نگاه مکانیکی و عاریتی با کپی از کشور های خارجی هیچ مسئله اقتصادی حل نخواهد شد. با اين استدلال ميخواهم بگويم مباني « انديشهاي» بصورت مستمر و جاري و سيستمي براقتصاد ما حاكم نبوده . دولتهای پيشين و فعلی ما اگر نگاه خود را با
مباني و روح علم اقتصادپيوند ميدادند و به علم اقتصاد باور میداشتند، هرگزغرب قادرنخواهد بود از طریق تحریم ها بر اقتصاد ایران اعمال فشار نمايد. بنا بر ماهیت علم اقتصاد، سرمايه بصورت مداوم با محدوديتها و موانعي خودکار روبرو است. نظام بازار بنحوی است که مکانیسم خودش را ازطبیعت میگیرد. افراد حقیقی و حقوقی (مدیران و نهادها) برای در امان بودن از شوکهای اقتصادی باید با آگاهی کامل در مسیرطبیعی آن که "اقتصاد رقابتی" است برنامه ریزی نمایند.
ادامه
👇✍ @CEYMARIAN┈••✾•
🌿🌺🌿•✾••