🔴 در زیر سایه شاه، خمینیسم رشد کرد♦️ بخش ششم :
پیروزی خمینی در بستر شاهنشاهی (پایان)🔹آیتالله خمینی به مقابله با
شاه پرداخت،زیرا در پی اجرای افکار دینی و سیاسی خود در ایران است.
در سال ۱۳۴۰ آیتالله بروجردی درگذشت و میدان برای خمینی باز شد؛
او رفرم ارضی و انقلاب سفید و شرکت زنان در انتخابات را محکوم میکرد و به سخنرانی علیه شاه میپرداخت. او دستگیر میشود و در پی آن،
واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ اتفاق میافتد. منطق سیاسی او گام به گام فکر کسب قدرت را تقویت میکند. قدرت پیامبر اسلام، کشتار مخالفان و خلافت علی، الگوی سیاسی برای ذهن خمینی میباشد و علیرغم اینکه امام زمان نیامده، در نیابت او میتوان قدرت را گرفت، زیرا
شاه به روحانیون اسلام وفادار نیست. شرایط ذهنی دینی و سیاسی و روانشناسانه امکان یک جهش آشکار را در اعتقاد خمینی بوجود آورده و او در جستجوی کسب قدرت است.
◀ خمینی پیش از همه روحانیون هم دورهاش صحبت از تشکیل حکومت اسلامی در ایران کرده بود و در پیش از تبعید و در زمان تبعید در عراق و در آخرین دوره در پاریس، موضوع نفی قدرت طاغوت و مزایای حکومت اسلامی از افکار اعتقادی مهم اوست.رساله توضیحالمسائل او در ایران خانه به خانه میگردد. کتاب ولایتفقیه خمینی که شامل ۱۳ سخنرانی در بهمن ۱۳۴۸ در زمان اقامت در نجف بود، در سال ۱۳۴۹ در بیروت در ۱۵۹ برگ منتشر شده بود. خمینی کشفاسرار را در سال ۱۳۲۳ خورشیدی نگارش کرده و در آن اقتدار سیاسی عالی برای علما در نظر میگیرد. کتاب ولایت فقیه و کتاب کاشفالاسرار در ایران ممنوع بودند، ولی دست به دست میگشت.
در خارج افراد اپوزیسیون چپ و دموکرات این کتابها را نخوانده بودند، و آنهایی هم که خوانده بودند معنای ارتجاعی آن را نمیفهمیدند.
◀ در تمام این دوران تبلیغات خمینی در تمام مساجد و حوزههای ایران در جریان است و کتابهای خمینی و سخنرانیهای خمینی علیه زنان و انتخابات و کاپیتولاسیون در همهجا دست به دست میگردید. ستاد رهبری خمینی در عراق برای جمعآوری پول در ایران و ارسال رهنمودها در فعالیت است و ماشین خمینیسم بسرعت در کار است.
وقتی که خمینی به پاریس میآید، او توسط شخصیتهای ملی و دینی آن زمان مانند قطبزاده و یزدی و بنیصدر و کریم سنجابی و سلامتیان و بهشتی و هادی غفاری احاطه شده است و تمام مصاحبههای او زیر نظر مشاورانش مانند یزدی و قطبزاده، مطابق خواست فضای غرب است.
◀ خمینی با تقیه و تزویر از آزادی حرف میزند، از حق بیان کمونیستها میگوید و سپس اعلام میکند که به قم میرود. در تمام این دوران
شاه بیمار و ترسو و مستبد است، و فاقد ابتکار است و میبیند که عباس و علی و امام زمان او را رها کردهاند!
خمینی شعارهای خود در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و محتوای گفتههایش در کتابهایش را فراموش نکرده است، ولی میداند که برای فریب جهان و روشنفکران و روزنامهنگاران و افراد آگاه باید دروغ بگوید. او به کارتر میگوید که
شاه برود، ارتش کوتاه بیاید و به کارتر تضمین ادامه مناسبات را میدهد. دستگاه اداری کارتر، پول کلانی به سوی خمینی ارسال میکند و هایزر با ارتش وارد معامله میشود و تصرف قدرت به حقیقت میپیوندد.
◀ روشن است که دین دارای ریشههای تاریخی و روانی و اجتماعی بسیار پیچیده است. ولی این پدیده تاریخی پیوسته در تغییر و حرکت بوده، زیرا بازیگران اجتماعی، دین را به استراتژی کسب یا حفظ قدرت تبدیل میکنند.
در ایران
شاه مذهبی است و دین را وسیله استراتژی قدرت خود میکند.
در ایران
شاه و ساواک جلوی انتقاد علیه دین و روحانیت را میگیرند. کسی در ایران قادر نیست به سیاستهای خمینی انتقاد کند. سرکوب روشنفکران و چریکهای چپ و مذهبی و فعالان سیاسی ادامه دارد و در عرصه اجتماعی و مطبوعات سانسور اجازه نمیدهد تا اعلامیهها و کتابهای خمینی خوانده و به نقد کشیده شود. دستگاه ساواک فقط شکنجه میکند و استبداد فردی
شاه کورکورانه و با درکی کوتاه مدت و بسته عمل میکند. دیکتاتور همه تدابیر علیه تبلیغات سیاسی دینی را فقط به سرکوب فیزیکی محدود نموده است. او فاقد این شعور است که در بستر تجربه اجتماعی باید تبلیغات دینی را با اندیشه انتقادی مورد بررسی قرار داد. مذهبیون همهجا هستند و فعالانه زمین افکار را شخم میزنند، ولی صدای خرد انتقادگر، صدای آزادی طلب در نقد دین، صدای فلسفه، صدای روشنفکر منقد، صدای روزنامهنگار هوشیار خالی است.
توتالیتاریسم اسلامی و تعبد قداستگرای قرآنی و نبود یک فرهنگ انتقادی، ازخودبیگانگی عظیمی بوجود آورده است. روشنفکر ایرانی خود پذیرفته است که در برابر اسلام باید زانو بزند. سیاست
شاه در این راستا عمل میکند.
سیاست شاه تحکیم اسلام شیعه است تا خود بتواند دیکتاتوری خود را حفظ کند؛ ولی در زیرسایه او خمینیسم تصرف قدرت را نشانه گرفته است.✍ دکتر جلال ایجادی
جامعهشناسپایان
#شاه
#خمینیسم
#جلال_ایجادی
⚛ @AndisheKonim