چرا عدهای به #شاه و #رهبر و #پیشوا نیازمندند؟ (۱) افراد پرشماری هستند که از نیروی ابتکار کمتری برخوردارند و نوعی روحیه فرمانبری و خدمتکاری دارند. چنین روحیهای در این افراد به شیوه رفتار معینی میانجامد که غالبا خود را در نوعی پیروی اغراقآمیز و افراطی جلوهگر میسازد. به دیگر سخن، افراد مورد نظر دارای رویکردی درونی و یک نوع ویژگی شخصیتی هستند که باعث میشود به پیروی از دیگران گرایش داشته باشند
یکی از عناصر بارز این رویکرد و ویژگی شخصیتی، فرار از مسئولیتپذیری و تلاش برای معاف شدن از تصمیمگیری است. یعنی این افراد ترجیح میدهند از خویشتن سلب مسئولیت کنند و مسئولیت خود را به دیگران واگذارند، مانند سربازی که مطیع ارادهفرمانده خود است. برای اینگونه افراد، قوانین و قواعد را دیگران مقرر میکنند و آنان فقط میخواهند مجری این قوانین و قواعد باشند. البته درجهگرایش به اطاعت و فرمانبری در افراد متفاوت است، اما این فصل مشترک را میتوان در همه آنان یافت که دنبال مرجعاقتداری میگردند تا عنان اختیارشان را به دست او بسپارند
این افراد معمولا احساس کوچکی میکنند و از آنجا که خود را بیارج و بیمقدار میپندارند، شاه یا رهبر یا پیشوایی میجویند تا شاید با ذوب شدن در او اندکی در
#بزرگی او سهیم گردند و بر حس ناتوانی و ناچیزی خویش غلبه کنند. همه تلاش و تنها چشمداشت آنان اینست که مورد عنایت
#بتی قرار گیرند که میپرستند. ولی این کاربه معمولا با نابودی یکپارچگی شخصیت خویشتن همراه است
غالبا نزد این افراد، پدیدههای فرماندهی و فرمانبری نوعی تقدیر و سرنوشت محسوب میشود. به زعم آنان برخی اساسا برای رهبری و پادشاهی زاده شدهاند و برخی برای فرمانبری و پیروی. در واقع تصور اینان از مناسبات قدرت، نوعی رابطهی شبان ـ رمگی یا خدایگان ـ بندگی است. طبعا در جوامع پیشامدرنی مانند ایران که از فرهنگسنتی و بافتارهای پدرمیراثی و پدرسالاری و نیز روحیه و خوی مرید و مرادپروری برخوردارند، این گرایشها بسیار نیرومندتر است و حتی کم و بیش عمومیت دارد
چنین رویکرد و روحیهای در روابط سیاسی و مناسبات مربوط به قدرت، به آسانی به کیش شخصیت یا همان شخصیت
پرستی راه میبرد. یعنی کافیست که در میان این افراد ستایش از یک شخصیت سیاسی به خود ابعاد اغراقآمیز بگیرد تا او را به اسطورهای تبدیل کند. اسطورهسازی از شخصیتها معمولا با شیفتگی افراطی و دلباختگی بیقید و شرط همراه است و میتواند در مناسبات قدرت پیامدهای خطرناکی داشته باشد. در کشورهایی چون ایران که در آن
#مردهپرستی نیز از نظر فرهنگی کارسازی نیرومندی دارد، حتی کیش شخصیت نسبت به مردگان نیز وجود دارد و برخی از شخصیتهای تاریخی مشمول آن میشوند
یکی از سازوکارهای چنین رویکردی، برکشیدن شخصیت مورد نظر به جایگاهی دستنیافتنی و مافوق انسانی است. لازمه این کار نابودی کامل هرگونه
#روحیهانتقادی در میان پیروان به گونهای است که جای هیچ پرسش و تردیدی نسبت به شخصیت مورد نظر باقی نماند. درچنین مواردی، هرگونه رفتار و گفتار انتقادی نسبت به شخصیت یادشده، از سوی پیروان مطیع با موجی از پرخاش و ناخشنودی و اعتراض روبرو و در نطفه خفه میشود. اگر شخصیت یادشده در قدرت نباشد، ناسزا و اتهام سادهترین مجازاتهایی هستند که میتوانند نصیب منتقدان و مخالفان شوند. اما خطرناک زمانیست که شخصیت یاد شده در قدرت باشد. در چنین حالتی منتقدان و مخالفان را پیگیرد و زندان و حتی مرگ تهدید میکند
#ادامهدارد⚛ @AndisheKonim