اندیشیدن تنها راه نجات

#توتالیتر
Канал
Логотип телеграм канала اندیشیدن تنها راه نجات
@AndishekonimПродвигать
5,31 тыс.
подписчиков
22,7 тыс.
фото
21,1 тыс.
видео
8,79 тыс.
ссылок
کانال اندیشه(گسترش علم و مبارزه با خرافات، ادیان، شبه علم) آیدی ادمین @Printrun @Salim_Evolution گروه تلگرامی عقاید محترم نیستند https://t.me/+afAiwBquqnIyZTli اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cpxu3rcjtzV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= کتابخانه کانا
Forwarded from اندیشیدن تنها راه نجات (𝐀𝐃𝐌𝐈𝐍)
نظام های #توتالیتر یا تمامیت خواه در
طول حیات خود سه فاز یا سه مرحله دارند :


در فاز اول اکثریت مردم سرمست از ایدئولوژی به دنبال رهبران خود راه میافتند، انگار بهشت گمشده خود را یافته اند. ایدئولوژی را دربست می پذیرند و خواهان کوچکترین تغییری در آن نیستند.

در فاز دوم واقعیات چهره خود را نشان میدهد و چون هیچ کدام از وعده های فریبنده رهبران تحقق نیافته است. مردم از نظام دل-زده و مایوس میشوند. در این فاز گروهی به فکر اصلاحات میافتند ولی به دلایل متعدد از جمله اینکه اصول ایدئولوژی را نمیتوان تغییر داد، اصلاحات راه به جایی نمی برد

فاز سوم، فاز نهایی نظام های توتالیتر است. در این فاز متولیان تمامیت خواه سعی میکنند از خشونت عریان استفاده کنند. از بین همفکران سابق، هر کس با آنها کوچکترین زاویه ای داشته ، او را از خودیها میرانند. تصفیه های گسترده شروع میشود و دایره خودی-ها کوچک و کوچکتر و ناکارآمدی-ها عمیقتر و تعداد مخالفین بیشتر و بیشتر میشود و نهایتا سیل اعتراضات میآید و همه چیز را با خود میبرد.

فیلسوف و نویسنده‌ی آلمانی
#هانا #آرنت

https://www.instagram.com/p/CfQ5fFEDzeg/?igshid=YmMyMTA2M2Y=



@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطعه ای از درسگفتار
"اندیشه های #هانا #آرنت"
در خصوص رژیم های #توتالیتر و زائد شدن انسان در این نظام های سیاسی.



@AndisheKonim
نظام های #توتالیتر یا تمامیت خواه در
طول حیات خود سه فاز یا سه مرحله دارند :


در فاز اول اکثریت مردم سرمست از ایدئولوژی به دنبال رهبران خود راه میافتند، انگار بهشت گمشده خود را یافته اند. ایدئولوژی را دربست می پذیرند و خواهان کوچکترین تغییری در آن نیستند.

در فاز دوم واقعیات چهره خود را نشان میدهد و چون هیچ کدام از وعده های فریبنده رهبران تحقق نیافته است. مردم از نظام دل-زده و مایوس میشوند. در این فاز گروهی به فکر اصلاحات میافتند ولی به دلایل متعدد از جمله اینکه اصول ایدئولوژی را نمیتوان تغییر داد، اصلاحات راه به جایی نمی برد

فاز سوم، فاز نهایی نظام های توتالیتر است. در این فاز متولیان تمامیت خواه سعی میکنند از خشونت عریان استفاده کنند. از بین همفکران سابق، هر کس با آنها کوچکترین زاویه ای داشته ، او را از خودیها میرانند. تصفیه های گسترده شروع میشود و دایره خودی-ها کوچک و کوچکتر و ناکارآمدی-ها عمیقتر و تعداد مخالفین بیشتر و بیشتر میشود و نهایتا سیل اعتراضات میآید و همه چیز را با خود میبرد.

فیلسوف و نویسنده‌ی آلمانی
#هانا #آرنت

https://www.instagram.com/p/CfQ5fFEDzeg/?igshid=YmMyMTA2M2Y=



@AndisheKonim
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دروغ در نظام های #توتالیتر

رهبر و مسئولین در یک نظام توتالیتر به واسطه در اختیار داشتن تمامی ابزارهای مؤثر در جامعه، در راستای تبیین دیدگاه های خود و همراه نمودن توده های سازمان یافته با خویش، اقدام به برساختن سازمان های دروغ پراکنی در قالب های مراکز تبلیغاتی و فرهنگی در جامعه میکند. رواج و گسترش دروغ در میان تمامی لایه های اجتماع و مردم برای پیشبرد امور از ویژگی های عمده و اصلی نظام های توتالیتر و مطلقه است. بدین معنا که هم حکومت گران، هم مردم برای اینکه بتوانند به خواسته ها و اهداف خود برسند، چاره ای جز توسل به دروغ ندارند، درغیراین صورت آنان از اهداف خود باز خواهند ماند.

رهبری نظام توتالیتر محکم ترین پشتوانه برای اتکای طیف دروغ پرداز وابسته به خود در جامعه است. تمامی افرادی که در مناصب گوناگون حکومتی از سوی رهبر منتصب می گردند، به واسطه پشتیبانی او و در راستای برآوردن اهداف او، اقدام به دروغ گفتن در تمامی حوزه های مربوطه اقدام می نمایند و تمامی واقعیت هایی را که بدیهی می نماید، به صورت وارونه جلوه می دهند و نام حقیقت را برآن می نهند.


@AndisheKonim
نظام های #توتالیتر یا تمامیت خواه در
طول حیات خود سه فاز یا سه مرحله دارند :



در فاز اول اکثریت مردم سرمست از #ایدئولوژی به دنبال رهبران خود راه میافتند، انگار #بهشت گمشده خود را یافته اند. ایدئولوژی را دربست می پذیرند و خواهان کوچکترین تغییری در آن نیستند.

در فاز دوم واقعیات چهره خود را نشان میدهد و چون هیچ کدام از وعده های فریبنده رهبران تحقق نیافته است. مردم از نظام دل-زده و مایوس میشوند. در این فاز گروهی به فکر اصلاحات میافتند ولی به دلایل متعدد از جمله اینکه اصول ایدئولوژی را نمیتوان تغییر داد، #اصلاحات راه به جایی نمی برد

فاز سوم، فاز نهایی نظام های #توتالیتر است. در این فاز متولیان تمامیت خواه سعی میکنند از خشونت عریان استفاده کنند. از بین همفکران سابق، هر کس با آنها کوچکترین زاویه ای داشته ، او را از خودیها میرانند. تصفیه های گسترده شروع میشود و دایره خودی-ها کوچک و کوچکتر و ناکارآمدی-ها عمیقتر و تعداد مخالفین بیشتر و بیشتر میشود و نهایتا سیل اعتراضات میآید و همه چیز را با خود میبرد.

#هانا #آرنت



@AndisheKonim
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اهمیت #مسئولیت_پذیری فردی در
حکومت های #توتالیتر تمامی خواه
و #دیکتاتوری مانند جمهوری اسلامی
جمله ی
"من فقط از دستورات پیروی
می‌کردم هیچ توجیهی ندارد !"


زبان کليپ انگلیسی با زیرنویس پارسی



@AndisheKonim
#سیاسی #جامعه_شناسی


⭕️ نظام‌های #توتالیتر در طول حیات خود سه فاز دارند:

۱⃣ -در فاز اول، اکثریت مردم سرمست از ایدئولوژی به‌دنبال رهبران‌شان راه می‌افتند گویی بهشت گمشده ‌ی خود را یافته‌اند. ایدئولوژی را دربست می‌پذیرند و خواهان کوچک‌ترین تغییری در آن نیستند.

۲⃣-در فاز دوم، واقعیات چهره‌ی خود را نشان داده و هیچ‌کدام از وعده‌های فریبنده‌ی رهبران تحقق نیافته است. مردم از نظام دلزده و مایوس می‌شوند و گروهی به فکر اصلاحات می‌افتند اما به‌دلایل بسیار ازجمله اینکه اصول ایدئولوژی را نمی‌توان تغییر داد ، اصلاحات راه به جایی نمی‌برد.

۳⃣ -فاز سوم فاز نهایی نظام‌های توتالیتر است. در این فاز متولیان تمامیت‌خواه می‌‌کوشند از خشونت عریان استفاده کنند. از بین همفکران سابق، هرکس را که با آن‌ها کوچک‌ترین زاویه‌ای داشته باشد از دایره‌ی خودی‌ها می‌رانند. تصفیه‌های گسترده آغاز می‌شود و دایره‌ی خودی‌ها تنگ‌تر و تنگ‌تر، و ناکارآمدی‌ها عمیق‌تر، و تعداد مخالفان بیشتر و بیشتر می‌شود و نهایتا سیل اعتراضات می‌آید و همه‌چیز را با خود می‌برد.

✍️#هانا_آرنت

❗️آشنا نیست این منجلاب توتالیتر؟

#اندیشه_کنیم
@AndisheKonim
#سیاسی

‍زندگی در یک جامعه ی #توتالیتر هیچ تفاوتی با زندانی بودن ندارد

🔶️ زندگی در یک جامعه ی توتالیتر هیچ تفاوتی با زندانی بودن ندارد ولی متاسفانه فرد زندانی از زندانی بودن خویش نا آگاه است و اوضاع و احوالش را صرفن زاییده ی شرایط می داند و به خصوص وقتی مشاهده می کند که در این وضعیت تنها نیست و همه ی آنانی که در اطرافش می بیند، آن ها نیز، در همین شرایط زندگی می کنند و چه بسا به این شرایط خو گرفته اند، دچار نوعی از خودبیگانگی غریب می شود؛ نمی تواند زندگی در وضعیت موجود را بپذیرد و از دیگر سو برای طرد نشدن از سوی جامعه ی سنتی و تجدد ستیز و مهم تر از آن اجبار قانونی جهت پذیرفتن اصول و قواعد حکومت توتالیتر مجبور می شود " شرایط " را بپذیرد، شرایطی که باعث زنده به گور شدن روحیه ی آزاد و رهای شخص می شود و شخصیت و خرد فردی را از وی می گیرد و او را تبدیل به موجودی خوار و حقیر می نماید، حقارتی که شاید تنها خود شخص، چنان چه هنوز قدرت اندیشیدن اش را از دست نداده باشد متوجه اش است و دیگران ؛ جامعه، مردم و ساختار های رسمی او را به عنوان فردی " خودی " می شناسند و یک " خودی " متاسفانه چیزی جز کثافت محض نیست، چیزی نیست جز نمونه ی تغییر شکل داده شده ی انسانی شریف و آزاده به یک تکه مدفوع سگ.

✍️#آلبر_کامو

#اندیشه_کنیم

@AndisheKonim
به نظر #هانا #آرنت فیلسوف آلمانی نظام های #توتالیتر سه فاز دارند در فاز نخست...



@AndisheKonim
آیا شرکت در انتخابات‌مجلس #اخلاقی است؟

🔴 #اخلاق از دید جامعه‌شناسی یعنی رعایت‌حقوق‌دیگران، و بی‌اخلاقی یعنی ضایع‌کردن‌حقوق‌دیگران
این یک تعریف حداقلی از اخلاق‌مدرن در برابر اخلاق‌سنتی و دریچه‌ای به پایه و اساس قوانین است. اخلاقی عمل‌کردن در پرتو منافع‌جمعی یا همگانی شکل می‌گیرد. زیرا فرد نمی‌تواند در انزوا زندگی کند، و هر پدیده‌اجتماعی، از جمله اخلاق، در ارتباط متقابل با افراد دیگر تعریف و ساخته می‌شود. براین اساس، انسان در ارتباط با دیگران موجودی اخلاقی یا غیراخلاقی شمرده می‌شود. عمل‌اخلاقی هم درشکل، هم در محتوا و هم در هدف باید بر اصل بالا منطبق باشد
تجربه ج.ا. نشان داده است که چگونه قدرت‌‌موقعیت و قدرت‌زورمدار می‌تواند اخلاق هزاران و میلیون‌ها نفر مردم‌عادی را از بین ببرد و حتا آنها را به آدم‌کشانی بی‌رحم بدل کند. تمام این انسان‌ها در شرایطی دیگر از اخلاقی‌سنتی یا مدرن برخوردار بودند و مراوده عادی با دیگران داشتند. اما قدرت‌موقعیت آنها را دگرگونه کرد
پذیرش این اصل، مسئولیت افراد و شهروندان را در جامعه، نسبت به یکدیگر و در برابر حکومتی که همه‌جانبه حقوق همگان را ضایع می‌کند، کم نمی‌کند. مردم نباید آلوده فساد حکومتی شوند، بلکه باید با آن  مقابله کنند. شهروندان در کنار حقوق مسولیتی نیز دارند که بدون انجام آن نمی‌توانند انتظار کسب حقوق خود را داشته باشند

در جامعه‌مدرن برخلاف جامعه‌سنتی یا دوره‌پیشامدرن، اخلاقی‌رفتار کردن به معنای پیروی از سنت‌متداول یا ارزش‌های‌جمع نیست. برعکس، ذهنیت فرد اخلاقی در استقلال اراده‌آزادنه و آگاهانه او است. این استقلال ناشی از #سکولاریزاسیون، و پیشرفت عقلانیت در جامعه‌مدرن است. اینگونه فهم‌اخلاقی تابعی از مفاهیم اساسی مانند زمان و مکان رابطه علت‌ومعلولی (عقلانیت در جامعه) می‌شود.

#هاول در کتاب قدرت‌بی‌قدرتان می‌گوید:
تأثیر خانمانسوز حکومت #توتالیتر بر بافت‌جامعه، شیوع فساد اخلاقی و ترس در همه سطوح اجتماعی، همراه با سرکوب دائم خلاقیت، و نفی جوهر انسانی شهروندان است. تداوم حکومت‌توتالیتر از انسان‌های آزاد و خلاق، مهره‌هایی بدون اراده و اسیر می‌سازد، عاقبت مرگ جامعه را به دنبال خواهد داشت
به مکانیسم ایجاد و تداوم سیطره کامل بر اراده شهروندان توسط نظامی که دیگر حتا نیازی به اعمال زور فیزیکی ندارد باید توجه کرد. ویژگی دیکتاتوری‌های ایدئولوژیکی و تفاوت آنها با حکومت‌های خودکامه‌ای که بر پایه قدرت‌شخصی دیکتاتور بنا شده‌اند در همین است. نظام‌های ‌سیاسی که نوع متحول‌شده نظام‌های توتالیتر‌ هستند. در این نظام‌های #پساتوتالیتر، ایدئولوژی حاکم تبدیل به ماشین تولید واقعیتی‌کاذب می‌شود، و این دروغ‌بزرگ همچون تاری سرتاسر جامعه را فرامی‌گیرد، چنانکه همه در آن اسیر می‌شوند، چه آنان که در صدر هرم‌قدرت قرار گرفته‌اند، چه شهروندانی که هیچ قدرتی ندارند. او نشان می‌دهد که هیچ‌کس در این نظام‌ها آزاد نیست. همه شهروندان در این نظام شعارهایی می دهند که خود باور ندارند، ولی برای این‌که به دردسر نیفتند هرآنچه را باور ندارند انجام می دهند. البته فرد در مقابل این سرپناه ارزان، بهای گرانی می‌پردازد. او از عقل و آگاهی و مسئولیت خود دست می‌شوید. چرا که وانهادن ذهن و ضمیر به مقامات بالا از ملزومات این ایدئولوژی‌ و ناشی از اصل يكی شدن مرکز قدرت و مرکز حقیقت است. شهروندان در سرکوب خودشان با حکومت مشارکت می‌کنند.(با شرکت در انتخابات)

نظام پساتوتالیتر با خواسته‌هایش فرد را گام‌به‌گام و در پوشش ایدئولوژی دنبال می‌کند. به همین دلیل زندگی در این نظام آکنده از فریبکاری و دروغ است. قدرت‌بوروکراسی، قدرت‌خلق نام می‌گیرد، به نام طبقه کارگر، کارگران به بندگی می‌افتند. تحقیر کامل فرد، آزادی واقعی قلمداد می‌شود، محروم کردن از اطلاعات را، دسترسی به اطلاعات می‌نامند، دستکاری و جهت دادن به‌ افکار عمومی را، نظارت مردم بر قدرت مى‌خوانند، خودسری قدرت را احترام به نظام قضایی، سرکوب فرهنگ را تعالی آن، گسترش حوزه‌نفوذ امپریالیستی را حمایت از ستم‌دیدگان، نبود آزادی‌بیان را عالی‌ترین شکل آزادی، مضحکه انتخاباتی را بالاترین نوع دموکراسی، ممنوعیت استقلال‌اندیشه را علمی‌ترین جهان‌بینی، و اشغال کشور دیگر را کمک برادرانه می‌نامند. حاکمیت گرفتار دروغ‌بافی‌های خویش می‌شود و به همین دلیل، باید تاریخ گذشته را به طور مداوم جعل کند، او حال را جعل می‌کند، آینده را جعل می‌کند. داده‌های آماری را جعل می‌کند. وانمود می‌کند که دستگاه پلیسی بسیار نیرومندی ندارد، به رعایت حقوق‌بشر تظاهر می‌کند. مدعی است که کسی را سرکوب نمی‌کند. وانمود می‌کند که از هيچكس هراسی ندارد. تظاهر به عدم‌تظاهر می‌کند

با این تفاسیر نتیجه می‌گیریم که:
رای‌دادن و شرکت در انتخابات عملی غیراخلاقی و در جهت خلاف حفظ منافع‌عمومی است



@AndisheKonim