#خاستگاه #خدا و خدایان
چیست و از کجا آمدهاند؟این یک پرسش مهم است که کمتر کسی
به آن فکر میکند. برای پاسخ
به این پرسش مهم، بدون شک باید
به تاریخ بشر و تکامل وی نگاهی بیاندازیم.
آن زمان که انسان در غارها زندگی میکرد و حتی توانایی مکالمه و سخن گفتن را بدست نیاورده بود، مطمئنا خدایی هم وجود نداشته است. رفته رفته و با مدرن شدن انسان هوشمند، خدایان هم پای
به عرصه گذاشتند و یکی پس از دیگری متولد شدند و مسئولیت پدیدهای را بر عهده گرفتند.
یک خدا مسئول رعد و برق، یکی مسئول زلزله، یکی سیل، یکی خورشیدگرفتگی، یکی ماهگرفتگی و ...
خدایان، برخاسته از نادانی انسانهای بدوی بودند. آنها هر مجهولی را در معادلهای قرار میدادند که نتیجه آن منتهی
به خدا میشد، چرا که فاقد علم لازم برای توضیح آن پدیده بودند. اما
به میزان فراوان از قوه تخیل بهرمند بودند.
ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺧﺪﺍﯾﺎﻥ بسیار ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻮﺩ، چرا که ﻧﯿﺮﻭﯼ ﺗﺨﯿﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺪﯼ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭ البته ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺧﺪﺍﯾﺎﻥ میدﺍﻧﺴﺘﻨﺪ نیز ﻧﺎﻣﺤﺪﻭﺩ ﺑﻮﺩ. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﯾﮏ ﺁﻣﺎﺭ ﺭﺳﻤﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺮﻥ ۹ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﺑﺮﺩﺍشت ﺷﺪه ﺷﻤﺎﺭ ﺧﺪﺍﯾﺎﻥ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ۶۵۰۰۰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻣﺪه ﺍﺳﺖ.
گذشته از خدایان بیشماری که هر یک مسئول پدیدهای ناشناخته از طبیعت در آن زمان بودند، ﻫﺮ ﺷﻬﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﮕﺎﻫﺒﺎﻧﯽ ﺧﻮﺩ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺩﺍﺷﺖ. خدایان در ردههای متفاوت از قدرت و اعتبار، در کل تاریخ بشری
به چشم میآیند.
پاسخ
به این مسئله نیز اصولا بسیار ساده است که چرا انسانها با این حرص و ولع خداسازی میکردند.
اساسا انسان نیاز و تمایلی بینهایت
به دانستن دارد و مغز وی
به گونهای فرگشت یافته است که قادر
به تحمل نادانی و زندگی در محیطهایی که نتواند
به اسرار آن پی ببرد را ندارد.
اما از سوی دیگر، تا هزاران سال انسان توانایی یافتن پاسخ سوالاتش را نداشت. چرا که یافتن پاسخ، نیازمند زمان برای پیشرفت علمی بود و اینگونه بود که بیصبری و عجول بودن انسان برای پی بردن
به رازهای اطرافش، خدایان را آفرید.
خدایان ساخته شدند تا نادانی و عدم شناخت انسان از محیط زندگیاش را پوشش دهند. البته با نگاهی گذرا
به تاریخ بشر، میتوان
به انسانهای بدوی در اینباره حق داد. چرا که تحمل زندگی در محیطی که قادر
به درک پدیدههای آن نباشید، برای هر کسی ناممکن است.
اما اینک گذشت زمان بخوبی تاثیر خود را نمایان ساخته است. آنچه که انسان بدوی از آن وحشت داشت و برای
درک آن و یا فرار از آن
به خدایان خود ساختهاش پناه میبرد، اینک جزو بدیهیترین دانستهها و معلومات یک کودک است.
انسان در عصر حاضر ، برای توجیه زلزله ، رعد و برق، سیل، خسوف و کسوف و امثال اینها نیازی
به خدا ندارد، بلکه تمام این پدیده ها را بوسیله علم و دانش خویش توضیح میدهد.
اما باعث تاسف است که هم اکنون نیز، با وجود اینکه علم ما تکتک پدیدههای طبیعی و غیرطبیعی را بخوبی شرح داده، همچنان خدایان بر جوامع ما حکمرانی میکنند.
شاید بتوان گفت که در عصر حاضر، علت وجود خدایان و
به بیان دیگر ادیان، این است که
به این پرسش بزرگ جواب بدهند:
ما از کجا آمده ایم؟
بدون شک همه میدانند که پاسخ تمام ادیان
به این پرسش، اگر چه هزاران سال مورد قبول نسل بشر بود، اما با پاسخ اصلی و درست که علم در اختیار ما قرار میدهد، بسیار متفاوت است.
به عبارت دیگر پاسخ ادیان
به این سوال غلط بوده است. شاید داستانهای ادیان در این مورد بنظر زیبا و مهیج باشند، اما ما از آنجا نیامدهایم که آنها میگویند، داستانهای آنها همگی در رده افسانهها و تخیلات قرار میگیرند.
پاسخ علم
به این پرسش که ما از کجا آمدهایم اگر هم درست نباشد، بسیار
به واقعیت نزدیکتر است، اما آنچه که ادیان در پاسخ
به این پرسش ارائه میدهند نه تنها هیچگونه شاهد و مدرک و سندی ندارد، که حتی
به حدی نامعقول و تخیلی میباشد که قبول آن بنوعی توهین
به شعور انسان میباشد.
اما سالهای دراز خداباوری و دینداری، مذهبیون را
به موجوداتی متفاوت از نسل بشر تبدیل کرده است.
برای نمونه وقتی کسی گفت زمین کروی شکل است، باید
به خاطر این حرف کفرآمیز اعدام میشد، هم اکنون نیز روش آنها تفاوت چندانی با گذشته نکرده است، چرا که حاضر
به پذیرش واقعیات علمی نیستند.
با این حال، اگر مذهبیونی که کروی بودن زمین را
به شدت انکار میکردند، میتوانستند جلوی گذر زمان و روشن شدن حقایق را بگیرند، مطمئنا خداباوران عصر حاضر نیز قادر
به انجام این کار میشدند.
خدای عصر جدید، انرژی، چرخه طبیعت و علم خالص است که واقعیات را با گذر زمان و تحولات پیشبینی نشده و پیشبینی شده آشکار میکند.
نه شخصی که در آسمانها نشسته باشد و
در تخت کبریایی خود برای سرنوشت مردم تصميم بگيرد.
⚛ @AndisheKonim