#دگرگونش #انتخاب #طبیعی چیست و چگونه کار میکند؟
🔹داروین نظریه خود درباره انتخاب
طبیعی انواع (فرگشت یا تکامل از طریق انتخاب
طبیعی) را بر پایه چهار اندیشه استوار کرد. اگر این اندیشه ها را در مورد جامعه ی خاصی مدنظر قرار دهیم، به راحتی میتوانیم استدلال های او را دنبال کنیم:
۱) زاد و ولد بیش از حد: زایش و تولید هر یک از انواع موجودات زنده، بحدی است که از میزان لازم برای بقای نسل آن تجاوز میکند. هر جفت موش میتواند سالانه شش بار و هر بار شش بچه به وجود آورد. در عرض شش هفته، همین بچه موش ها قادرند به نوبه ی خود، تولید مثل کنند. میتوانید تصور کنید اگر تمام بچه موش ها به حیات و تولید مثل خود ادامه میدادند، در حال حاضر چقدر موش وجود داشت؟ چرا کره زمین پر از موش نشده است؟ باروری یک جفش موش تا این حد زیاد است، با وجود این، شمار آحاد در مورد هر حیوانی که در نظر بگیرید، با توجه به این که کلیه نوزادان به سن تولید نمیرسند، گرایش تثبیتی دارد.
۲) تنازع بقا: شرایط محیط در امکان بقای موجود موثر است. موجودات زنده و محیط، متقابلا بر یکدیگر تاثیر میگذارند. محیط منبع تغذیه موجود است، فضا و محل مساعد برای رقبا و دشمنان را در نیز خود پناه داده است. برای همین است که تمامی آحاد تشکیل دهنده ی یک جامعه، تا سن تولیدمثل، به زندگی خود ادامه نمیدهند. امکان دارد موشی به وسیله یک پرنده گوشتخوار شکار شود. یا اینکه نتواند برای خود جفتی پیدا کند. و یا اینکه نتواند برای خود به اندازه کافی مواد غذایی فراهم آورد.
۳) چند تفاوت مهم: تمام آحاد تشکیل دهنده یک گروه مشابه نیستند و بعضی ها شانس بیشتری برای ادامه زندگی دارند. هرگز دو موش، کاملا شبیه یکدیگر نمیشوند. تفاوتهای چندی که این موش ها با هم دارند، شانس آنها را در یک زمینه ادامه زندگی تغییر میدهد. موش ها، همه یکرنگ نیستند و بعضی ها رنگ تیره تری دارند. بر روی یک زمینه تیره رنگ، موش هایی که رنگ روشن دارند، به راحتی مشخص میشوند. به همین سبب احتمال بیشتری وجود دارد که این موش ها، توسط جغد شکار شوند. در چنین شرایطی موش های تیره رنگ خود را بهتر با محیط تطبیق میدهند و شانس بیشتری برای ادامه حیات و تولیدمثل دارند.
۴) مسئله وراثت: بعضی از خصوصیات به نسل بعد منتقل میشود. بنابراین، برخی تفاوتها میان موجودات، مربوط به وراثت است. در مورد موش ها میتوان به رنگ موی آنها اشاره کرد. در منطقه ای که خاک تیره دارد. جانوران شکارچی موش هایی را که رنگ روشن دارند، بهتر می بینند. در نتیجه، احتمال دیده شدن موش های رنگ تیره کمتر است و آنها شانس بیشتری برای بقا و تولیدمثل دارند و به احتمال زیاد، این خصوصیت، به نسل های بعدی نیز منتقل می شود. در این صورت، در نسل بعدی، شمار موش های تیره رنگ بیشتر خواهد شد. اگر شرایط به همین نحو باقی بماند، شمار موش های تیره رنگ پیوسته در حال افزایش خواهد بود. بعد از چند نسل، این احتمال کاملا وجود دارد که تعداد موجودات دارای سازگاری بیشتر با شرایط محیط، افزایش یابد.
🔸داروین این فرآیند را انتخاب
طبیعی مینامد. از طریق انتخاب
طبیعی، میتوان توضیح داد چگونه به موازات سازگاری بیشتر و بهتر موجودات با محیط خود -که به تدریج حاصل میشود- خصوصات جمعی آنها تغییر میکند.
➖بید فلفلی: تغییر ناشی از زمان نمونه ای از انتخاب
طبیعی که خصایص جمعیتی موجودات را تغییر میدهد. این نوع حشره (بید فلفلی) در انگلستان فراوان است و پرندگان زیادی از آنها تغذیه میکنند. پرنده ها، این حشرات شب پرواز را روزهنگام، زمانی که بر روی درختها مشغول به استراحت هستند، شکار میکنند. در قرن ۱۹، شرایط زیستی این پروانه ها بطور تاثرآوری تغییر پیدا کرد. پیش از انقلاب صنعتی، تنه درختان از انبوهی این حشرات خاکستری میزد. اما در اواخر قرن نوزده، ترشحات و دود کارخانه ها، قسمت اعظم این پروانه ها را از بین برد و در بیشتر مناطق صنعتی درختها از رنگ سیاه پوشانده شدند
⚛