الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#سید_تخریبچی
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_مهدی_اعتصامی
شهادت: 13 اردیبهشت 65
محل شهادت : #فکه
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_مجتبی
#زینال_حسینی
شهادت : عملیات سیدالشهداء(ع)
اردیبهشت سال 65 #فکه
✍️✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی

#شهید_سید_مجتبی برادر کوچکتر فرمانده ما شهید #سید_محمد_زینال_حسینی فرمانده گردان تخریب لشگرده سیدالشهداءعلیه السلام بود.
#سید_مجتبی قرار نبود جزء بچه هایی باشه که در عملیات شرکت میکنند.
تصاویر روز قبل از #عملیات_سیدالشهداء_علیه_السلام هم این رو گواهی میده.بچه هایی که سوا شدن برای عملیات مشخص هستند.
چها تا از بچه ها که شهید شدن در تصویر دیده میشند اما #سید_مجتبی نیست.
وقتی بچه ها داشتند برای مامور شدن به گردانها میرفتند #سید_مجتبی برادرش #سید_محمد رو کنار کشید و گفت:
#آقا_سید عرضی داشتم.
ماها در همین حد دیدیم و شنیدیم و دقایقی نگذشت که #سید_مجتبی خوشحال دوید سمت چادر و تجهیزاتش رو برداشت و همراه گردانها رفت.
مجتبی رفت و سید مشغول عملیات شد. عملیات سیدالشهداء علیه السلام یک روز بیشتر طول نکشید و دشمنی که طمع رسیدن به اندیمشک رو در سر می پروراند عقب زده شد و خبرهای عملیات زود پخش شد.
ما توی #مقر_الوارثین منتظر بچه ها بودیم .
سید تازه از خط برگشته بود .
#مقر_الوارثین میزبان تعدادی ازخانواده شهدایی بود که برای بازدید از جبهه اومده بودند و سید محمد باید به اونها خوش آمد میگفت.
بعد از نماز ظهر و عصر بود که بیرون از #حسینیه_الوارثین ایستاده بودیم که خبر اومد #سید_مجتبی هم شهید شده.
سید تا این خبر رو شنید یک آهی کشید و گفت #خوش_یحالش و عفب عقب رفت و به دیوار تکیه داد و روی زمین نشست و اولین جمله ای که گفت این بود... #حالا_جواب_مادرم_رو_چی_بدم...
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺

@alvaresinchannel
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌿
#سید_تخریبچی
#شهید_حجت_الاسلام
#آقا_سید_مهدی_تقوی
شهادت : عملیلت تروریستی
#مجلس_شورای_اسلامی
✍️✍️راوی : #جعفر_طهماسبی

چند سال پیش به سنت دیدار با سادات در #روز_عید_غدیر با جمعی از #بچه_های_تخریب رفتیم منزل #آقا_سید_مهدی.
آقا سید عیالش تشریف برده بودند #حج_تمتع و ایشون در منزل تنها بودند و بچه داری میکردند البته مادر خانومشون اونجا بود
اون موقع پسرش محمد رضا سه یا چهار سالش بود و دختر کوچکش زهرا سادات چند ماهه بود
وارد منزل شدیم و با سید روبوسی کردیم ونشستیم..
محمد رضا از سر کولش بالا میرفت.
من هم با خنده به سید گفتنم
#سیدی_چه_خبر؟؟
اون هم لبخند همیشگی که متانت و صبوری رو توامان با هم داشت تحویل ما داد.
بهش گفتم باید هم بخندی!!!!
#هم_خانه_داری_ میکنی_هم_ سوگواری.
یاد همه روزها و ساعاتی که با سید طی شد بخیر
#سید_جان
#روز_عید_غدیر که به محضر جدت #امیر_المومنین_علیه_السلام شرفیاب میشوی یادی هم از ما کن.
🌿
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
#ویژه_عید_غدیر
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_مجتبی
#زینال_حسینی
شهادت : عملیات سیدالشهداء(ع)
اردیبهشت سال 65 #فکه
✍️✍️✍️ راوی : #مرتضی_عزتی

#پرده_آخر
بیست و چند روزی از #عملیات_سیدالشهداء_علیه_السلام گذشته بود.
عراقی ها از منطقه عقب نشینی کرده بودند. ما رفته بودیم #میدون_مین رو جمع کنیم.
پیکر مطهر همه #تخریبچی_هایی که #شهید شدند پیدا شده بود، ولی از #سید_مجتبی هیچ خبری نبود.
تشخیص ما این بود که #سید_مجتبی با نیروهای پیاده رفته جلو و اون جلو اتفاقی افتاده.
کنار خاکریز عراقی ها رو هم گشته بودند، ولی پیکر #سید_مجتبی پیدا نشده بود.
#آقا_سید_محمد، فرمانده مون به من گفت: تو می تونی جایی که با #سید_مجتبی رفتید رو پیدا کنی؟ مسیرو می تونی پیدا کنی؟
گفتم آره می تونم پیدا کنم
گفت کجا بریم؟
گفتم با ماشین بریم کنار چاه نفت، از اونجا دیگه راهی نیست.
چاه نفت بیرون #میدون_مین بود و یک جاده خاکی از سر جاده آسفالته داشت .
هنوز به چاه نفت نرسیده بودیم، چهل، پنجاه متری با به اون فاصله بود که گفتم وایسید.
اینجا همون جایی بود که کنار خاکریز ، #پشت_میدون_مین نشسته بودیم تا آغاز عملیات رو اعلام کنند.
گفتم ما اومدیم اینجا، نشستیم پشت این خاکریزها،
از خاکریز گذشتیم.
همینطور که راه می رفتم، رسیدم به مین اولی #مین_والمرا بود سیم تله اش رو بریدم ، از اون گذشتیم، از مین دوم هم گذشتیم، سیم تله این مین رو هم من قطع کردم. از همون جا بعد از مین سوم دیده می شد که دیدم چند تا پوتین روی زمین معلومه، توش خاک ریخته بودند و کمی از اون رو تو خاک گذاشته بودند.
دوستان سریع چند نفر از #نیروهای_تعاون رو صدا کردند. اونها بیل و وسایل دیگه داشتند. اومدند ما هم بودیم. #سید_محمد هم بود. سریع دور اونجا رو باز کردیم، خاک ها رو کنار زدیم، پیکرها پیدا شد. سه تا بودند .
توی جیب هاشون رو دیدیم، مدارک شون توی جیب هاشون بود.
دوتاشون از نیروهای #گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام بودند و سومی #شهید_سید_مجتبی بود.
#ساعت_مچی داشت که همون جا بود.
#آقا_سید_محمد جلو اومد.
سید ساعتش رو دید، گفت این ساعت #سید_مجتبی است.
اونجا حال و هوای سید محمد عوض شد. دوستان اومدند سید محمد رو بلند کردند و بردند کنار
اونجا فهمیدم #سید_مجتبی برادر کوچکتر #فرمانده_گردانمون است.
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel .
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_مجتبی
#زینال_حسینی
شهادت : عملیات سیدالشهداء(ع)
اردیبهشت سال 65 #فکه
✍️✍️✍️ راوی : #مرتضی_عزتی

🌺🌺 پرده دوم
#دستور_عقب_نشینی داده شده بود. گروهانی که به اون مامور بودیم خط رو گرفته بود، ولی بقیه خط گرفته نشده بود. به همین علت دستور عقب نشینی داده شده بود. تا نقطه رهایی خیلی راه بود. با 3 نفر دیگر از بچه های #گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام برگشته بودیم به نقطه رهایی. 30 40 نفر اونجا بودند کمی ایستادم تا ببینم کسی رو پیدا می کنم.
#حاج_سید_محمد فرمانده گردانمون پشتش به طرف ما بود و انگار داشت تو جمعیت دنبال چیزی می گشت.
رفتم کنارش.
سلام کردم، خیلی گرم گرفت.
ولی احساس کردم یه جوریه.!!!
انگار دنبال گمشده ای می گشت.
فوری از من پرسید: خوبی؟ صحیح و سالمی؟ منم گفتم: الحمدلله سالمم. یک کم لباس هام خونی شده بود.
دور و بر بدنم رو نگاه کرد.
گفت این خون هایی که روی بدنت هست چیه؟
گفتم مال اون #مجروحیه که با خودمون آوردیم عقب.
و بعد سوال کرد ؟؟؟ که با کیا بودین، گفتم: با برادر . . .و #سید_مجتبی و . . ..
گفت: از همراهات چه خبر؟ کی و دیدی؟ گفتم: داستان ما این شد.
بعد اسم همراه های من رو یکی یکی گفت و فهمیدم بیشتر دسته ما برگشتند.
بعد پرسید #از_سید_مجتبی_چه_خبر؟
فهمیدم اون برنگشته
گفتم: ما با #سید_مجتبی با هم بودیم. ولی از وسط #میدون_مین از هم جدا شدیم و . . .
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#نقطه_رهایی
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_مجتبی
#زینال_حسینی
شهادت : عملیات سیدالشهداء(ع)
اردیبهشت سال 65 #فکه
✍️✍️✍️ راوی : #مرتضی_عزتی

🍂🍃#پرده_اول :
ما سوار لندکروزها از اردوگاه #الوارثین بیرون رفتیم. توی ماشین که می رفتیم، دقت کردم دیدم یک نفر با لباس بسیجی تو جمع ما نشسته. تا حالا اون رو ندیده بودم. بیشتر دقت کردم، دیدم همه رو می شناسم به جز اون. تو همین فکر بودم، ولی خوب اطراف را هم نگاه می کردم. به جاده آسفالته که رسیدیم، پیچیدیم به راست یعنی به #سمت_فکه. متوجه شدیم که عملیات طرف فکه است.
کمی رفتم به طرف اون بسیجی که تا حالا اونو ندیده بودم. نشستم پیشش. گفتم: ببخشید من شما رو تا حالا ندیدم. شما توی #گردان_تخریب هستید؟
مثل اینکه نمی خواست صحبت کنه. با بی میلی از اینکه چیزی بگه، گفت: بله.
کوتاه نیومدم باز پرسیدم: پس #تا_حالا_شما_کجا_بودید که من شما رو ندیده ام؟
گفت: من بودم. مثل اینکه نمی خواست خیلی چیزی بگه.
گفتم خُب چرا من شما رو ندیده بودم؟ کجا بودید که من ندیدم؟
بالاخره، گفت: زاغه بودم.
از اون پرسیدم اسمت چیه؟ اول پاسخ نداد.
باز پرسیدم.
انگار نمی خواست خیلی از خودش بگه، با اکراه گفت: #اسمم_مجتبی_است.
گفتم: مجتبای چی؟
گفت: مجتبی دیگه.
گفتم فامیلی تون چیه؟
پاسخ نداد. خیلی اصرار کردم. بعد از چند بار اصرار که اسم شما چیه؟ کی هستید؟ چه کاره هستید؟
گفت: #به_من_میگن_سید_مجتبی.
پیش خودم گفتم: کمی پیش رفتم.
باز هم اصرار کردم و فامیلی شو پرسیدم.
نگفت.
گفتم من شما رو چی صدا کنم؟ گفت: #سید_مجتبی.
این هم برای من یک معما شد که چرا این همه اصرار داره فامیلی شو نگه.
دیدم بیشتر از این فعلا خوب نیست اصرار کنم. …
تو همین فکرها بودم که رسیدیم یک جا که چند صد نفری کنار جاده، پشت یک تپه جمع بودند. اینجا #نقطه_رهایی ما برای #عملیات بود.
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_عباس_میر_نوری
#شهادت : #عملیات_بیت_المقدس_4
حلبچه
✍️✍️✍️ راوی : #برادر_محمدی_نژاد

با #شهید_سید_عباس_میر_نوری در اطراف #شهر_ماووت_عراق بودیم (زمستان ۶۶).
صحبت شد.
الان که بیکاریم یک #عبادتی از #مفاتیح پیدا کنیم و انجام دهیم .
#سید_عباس #نماز_حضرت_زهراء_سلام_الله_علیها را انتخاب کرد که دررکعت اول #صد_بار سوره #قدر و رکعت دوم #صد_بارسوره #توحید داشت را خواند.
من که دیدم خیلی سخته نخوندم
🌿🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresin
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#مسافر_بهشت
#غواص_شهید
#سید_تخریبچی
#سید_محمد_علی_موسوی_زاده
#شهادت_عملیات_کربلای_5
#شلمچه_19_دیماه_65
✍️✍️ راوی : #جعفر_طهماسبی

ساعت حدود 5 بعدازظهر بود که دیدم یک تویوتا بالای #پل_هفتی_هشتی ایستاد. مثل اینکه داره دنبال آدرس میگرده.اومد زیر پل دیدم #شهید_موسوی_زاده است بعد از روبوسی یک نگاهی به من کرد و گفت:جعفر امشب خبریه؟؟
گفتم آره. زود بجنب تا دیر نشده.گفت :چیکار کنم .
گفتم آقا #سید_محمد داره دم منبع آب وضو میگیره . بدو موقعیت خوبیه.
#سید_موسوی_زاده رفت و من هم از دور نگاش می کردم .
معلوم بود #سید_محمد زیر باز نمیره ، چون #سید_موسوی_زاده خودش #فرمانده_تخریب_تیپ_مسلم_ابن_عقیل_علیه_السلام بود. نمیدونم به #سید_محمد چی گفت که راضی شد.
دیدم لبخند روی لبشه داره میاد
.تا رسید گفت :جعفر یک دست #لباس_غواصی برام جور کن و رفت سمت ماشین تویوتا و چند لحظه ای با رانندش حرف زد.
راننده ماشین رو سروته کرد و رفت. سید هم رفت وضو بگیره برای نماز مغرب و عشا.
#سید_محمد_علی_موسوی_زاده شب عملیات #کربلای_5 با دسته #شهید_پیکاری رفتند برای #معبر زدن در مقابل #دژ_شلمچه و مظلومانه داخل آب به شهادت رسید و صبح عملیات با #شهید_حاج_ناصر_اربابیان پیکر مطهرش رو از داخل قایق به همراه سایر غواص های تخریب که #شهید_سید_امین_صدر_نژاد هم جزوشون تخلیه و به عقب فرستادیم.
🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
#ویژه_عید_غدیر
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌿
#سید_تخریبچی
#شهید_حجت_الاسلام
#آقا_سید_مهدی_تقوی
شهادت : عملیلت تروریستی
#مجلس_شورای_اسلامی
✍️✍️راوی : #جعفر_طهماسبی

چند سال پیش به سنت دیدار با سادات در #روز_عید_غدیر با جمعی از #بچه_های_تخریب رفتیم منزل #آقا_سید_مهدی.
آقا سید عیالش تشریف برده بودند #حج_تمتع و ایشون در منزل تنها بودند و بچه داری میکردند البته مادر خانومشون اونجا بود
اون موقع پسرش محمد رضا سه یا چهار سالش بود و دختر کوچکش زهرا سادات چند ماهه بود
وارد منزل شدیم و با سید روبوسی کردیم ونشستیم..
محمد رضا از سر کولش بالا میرفت.
من هم با خنده به سید گفتنم
#سیدی_چه_خبر؟؟
اون هم لبخند همیشگی که متانت و صبوری رو توامان با هم داشت تحویل ما داد.
بهش گفتم باید هم بخندی!!!!
#هم_خانه_داری_ میکنی_هم_ سوگواری.
یاد همه روزها و ساعاتی که با سید طی شد بخیر
#سید_جان
#روز_عید_غدیر که به محضر جدت #امیر_المومنین_علیه_السلام شرفیاب میشوی یادی هم از ما کن.
🌿
🌿🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
#ویژه_عید_غدیر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸
#سید_تخریبچی
#شهید_حجت_الاسلام
#آقا_سید_مهدی_تقوی
شهادت : عملیات تروریستی
#مجلس_شورای_اسلامی

#یاد_شهید_سید_مهدی_تقوی_بخیر
آخرین باری که با هم گریه کردیم یادش بخیر
براش روضه حضرت #علی_اصغر_و_عطش خوندم
آخرش هم دعا کردم که..
#خدایا_ما_رو_به_شب_قدر_برسون.
سید مهدی هم بغل دست من بود و آمین گفت.
امشب سید مهدی مهمان جدش #امیر المومنین و مادرش #فاطمه زهراء سلام الله علیهماست.
قرارمون با رفقا این بود که مواظب همدیگه باشیم .
اصلا اساس شکل گیری #هیات _الوارثین برای همین چیزهاست.
حالا #سید_مهدی پیش خداست و انشاءالله برای ما دعا میکنه.
اینقدری که من توی این رفاقت سی و چند ساله با #سید_مهدی فهمیدم سید خیلی رفیق باز بود و جونش برای #همسنگرای _تخریبچی اش در میرفت جالب بود برای من که فرزندانش هم به این روحیه سید اعتراف کردند.
یقین دارم که #سید_مهدی تنها خور نیست.
هرچی بهش بدهند سهم ما رو هم میده.
امشب بیاییم به یاد عزیز سفر کردمون #دو_رکعت_نماز بخونیم و بهش هدیه کنیم تا اون هم هدیه ما رو بده
یاد #سید_مهدی بخیر که از ماددرش فاطمه سلام الله علیها بازوی شکسته رو ارث برد.
البته #سید_مهدی دوبار بازوش شکست و خورد شد
یکبار #شب_عملیات_کربلای 5 که گلوله دشمن بعثی بازو چپش رو خورد کرد
ویکبار هم همین چند وقت پیش که دشمن تکفیری با نامردی بازوی راستش رو خورد کرد.
سلام بر #سید_مهدی.
سلام علی یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا
#جعفر_طهماسبی
🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@alvaresinchannel
#ویژه_عید_غدیر
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌸
#مغز_تحقیقاتی_گردان_تخریب
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_امین_صدر_نژاد
#شهادت_عملیات_کربلای_5
محل شهادت : #شلمچه
✍️✍️✍️ راوی: #اسدالله_سلیمانی

#سید_امین_صدرنژاد، #مغز_تحقیقاتی_گردان_تخریب بود.
در #مقر_کرخه که به زاغه معروف بود یه سنگر و یه کانتینر تحقیقاتی داشت.
در آنجا انواع #تله_های_انفجاری را تولید می کرد.
بسیاری از مین ها را حتی بعضی از چاشنی ها را با دقت بسیار دقیق برش داده بود. و روی مکانیسم عمل آنها تحقیقات علمی می کرد و بر اساس الگوهایی که بدست می آورد انواع تجهیزات مورد نیاز نیروهای خودی را ابتکاری تولید می کرد که تاثیرات قابل توجهی در پیشرفت امور و پیروزی های ما داشت. چون این تجهیزات ابتکاری و منحصر به فرد بود. برای دشمن قابل شناسایی و خنثی نبود.
من وقتی دقت علمی فعالیت های او را دیدم پیش خودم می گفتم اگر این بشر امکانات داشت شاید بسیاری از تجهیزات مورد نیاز خودمان را تولید می کرد.
با ترکیب تفکرات #شهید_سید_امین و #شهید_سید_اسماعیل_موسوی طرح #از_بین_بردن_موانع-دشمن با #موشک رو مطرح و با بحث و تبادل نظر در بین #پیشکسوتان_تخریب و گرفتن نظرات #قرارگاه و متخصصین در تیپ ها و لشگرهای دیگر طرح موردتصویب قرار گرفت و تولید نمونه های آن درهمان کارگاه کانتینری زاغه شروع شد. و نمونه های آن در پایین #مقر_ام_نوشه با حضور #حاج_عبدالله_نوریان فرمانده مهندسی و تخریب لشگر10 و #شهید_سید_زینال_حسینی که اون موقع معاون گردان تخریب بود آزمایش شد.
بعضی از آاونها خوب عمل کرد و بعضی هم نواقصی داشت. بعد از هر آزمایش پیشرفت های محسوسی می کردیم.
از شهدای فعال در این کارگاه #سید_امین_صدر_نژاد، #شهید_سید_اسماعیل_موسوی، #شهید_حاج_ناصر_اربابیان بودند.
#شهید_حاج_عبدالله و #شهید_سید_محمد به فعالیت های آنها خیلی اهمیت می دادند و بعضا ساعت ها وقت می گذاشتند و در جریان ریز طرح ها قرار می گرفتند.
🌿🌸
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@alvaresinchannel
#ویژه_نامه_عید_غدیر
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌸
#سید_نابغه
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_امین_صدر_نژاد
#شهادت_عملیات_کربلای_5
محل شهادت : #شلمچه
✍️✍️✍️ راوی ک: #جعفر_طهماسبی

روز 19 دیماه بود و هوا کاملا روشن شده بود و رزمنده های #گردان_های_لشگر وارد 5 ضلغی شلمچه شده بودند و از پهلو مشغول پاکسازی و تسخیر #دژ_شلمچه بودند.
مسیر دسترسی به خط مقدم هنوز از طریق جاده و از #معبر_لشگر_فجر بود و معبر #حضرت_زهرا(س) لشگرسیدالشهداء(ع) بازگشایی نشده بود.
از سنگرهای دشمن مقابل اسکله لشگر10 به طرف ما تیر اندازی میشد و فرمانده هان قرارگاه مدام تذکر میدادند که خط دشمن هنوز سقوط نکرده وبچه ها از کانال بیرون نروند.
با #شهید_زینال حسینی و تعدادی از #بچه_های_تخریب داخل کانال منتظر بودیم تا اگر کاری پیش بیاید سریع خودمون رو برسونیم . من #لباس_غواصی رو برای خوندن نماز صبح درآورده بودم وبعد از نماز لباس غواصی رو تنم نکردم.
اما بعضی از بچه ها هنوز لباس به تن داشتند.
دشمن به شدت اسکله رو زیر آتیش گرفته بود و تعدادی قایق هم مقابل اسکله پارک بود وبعضی از قایق های لشگر میرفتند تا نزدیکی موانع و تعدادی از #بچه_های_تخریب در روشنایی هوا مشغول باز کردن معبر در موانع دشمن بودند و شهید زینال حسینی مدام تماس میگرفت و کارها رو هماهنگ میکرد..
من گاهی از کانال سرک میکشیدیم و خط درگیری و تبادل آتیش رو نگاه میکردیم
..هواپیماهای خودی برای بمباران دشمن در سطح پایین در پرواز بودند و گاهی هم هلکوپترهای کبری برای بمباران مواضع دشمن تردد میکردند.
قایقی با سرعت از سمت #خط_دشمن اومد و یکی از #فرمانده_هان_ لشگر سوار قایق بود و تا نگاهش به #شهید_سید_محمد افتاد گفت: آقا سید یکی از #بچه_های_تخریب رو بفرست تا داخل آب موانع رو پاکسازی کنه تا اسکله لشگر رو در اونطرف برپا کنیم.
سید پرسید کانال و کمین ها پاکسازی شده و خط دشمن سقوط کرده؟؟؟؟ و اون هم جواب مثبت داد و خیلی هم عجله داشت. سید رو به من کرد و گفت : #جعفر_بدو
من تا اومدم #لباس_غواصی بپوشم طول کشید و آقا سید عصبانی شد.
#شهید_سید_امین_صدر_نژاد کنار دست سید بود.
گفت آقا سید من لباس غواصی تنمه برم.
شهید سید محمد گفت سریع.
فقط مواظب خودت باش.
من داشتم زیپ لباس غواصی روبالا میکشیدم که دیدم #سید_امین داره سوار قایق میشه.
داد زدم سید کجا.
گفت آقا سید گفت.
و قایق با سرعت از اسکله دور شد و من هم برگشتم و داخل کانال نشستم.
🌿🌸
🌿🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@alvaresinchannel
#ویژه_نامه_عید_غدیر
Ещё