الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#آقا_سید_محمد
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
Forwarded from الوارثین(تخریب لشگر ۱۰) (الوارثین)
▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️
🌹▪️🌹▪️
🌹▪️
#فرمانده_فاطمی
#آقا_سید_محمد
فاطمیه سال 65
#عملیات_کربلای_5

سید بعد از توجیه #بچه_های_غواص .یک نفس عمیقی کشید و سینه اش را صاف کرد و گفت:
#برادرها_ایام_فاطمیه است .
#ایام_شهادت_مادر_ما_فاطمه(س) است.
و با التماس به مادرش حضرت زهراء سلام الله علیها ادامه داد.
مادر جون دست ما را بگیر.
ما برای یاری دین خدا قدم توی جبهه گذاشتیم
سید همینطور که صحبت میکرد صدای ضجه و ناله بچه های از گوشه و کنار بلند شد.
#سید_محمد_شب_عملیات_کربلای_5 سنگر بچه های تخریب در زیر#پل_هفتی_هشتی رو مبدل به مجلس روضه وعزادرای حضرت زهرا سلام الله علیها کرد.
آنقدر از خود بیخود شده بود که انگار نه انگار عملیاتی در پیش است.
سید با این اشعار وارد روضه شد.
سینه اش بوسید پیغمبر که مینوی من است
فاطمه هم فکر و هم سیما و هم خوی من است
یاد از بشکستن پهلوی او چون کرد گفت
بضعه من روح ما بین دو پهلوی من است
اون شب #آقا_سید روضه سوزاندن درب خانه مادرش حضرت زهراء سلام الله علیها رو خوند و شروع کرد بلند بلند گریه کردن و ضجه زدن و زمزمه میکرد
#دنبال_حیدر_می_دوید.
#ازسینه_اش_خون_می_چکید.
در ایام فاطمیه یاد فرماندهان فاطمی تخریب لشگر10سیدالشهداء علیه السلام
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
#شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی
گرامیباد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_مجتبی
#زینال_حسینی
شهادت : عملیات سیدالشهداء(ع)
اردیبهشت سال 65 #فکه
✍️✍️✍️ راوی : #مرتضی_عزتی

#پرده_آخر
بیست و چند روزی از #عملیات_سیدالشهداء_علیه_السلام گذشته بود.
عراقی ها از منطقه عقب نشینی کرده بودند. ما رفته بودیم #میدون_مین رو جمع کنیم.
پیکر مطهر همه #تخریبچی_هایی که #شهید شدند پیدا شده بود، ولی از #سید_مجتبی هیچ خبری نبود.
تشخیص ما این بود که #سید_مجتبی با نیروهای پیاده رفته جلو و اون جلو اتفاقی افتاده.
کنار خاکریز عراقی ها رو هم گشته بودند، ولی پیکر #سید_مجتبی پیدا نشده بود.
#آقا_سید_محمد، فرمانده مون به من گفت: تو می تونی جایی که با #سید_مجتبی رفتید رو پیدا کنی؟ مسیرو می تونی پیدا کنی؟
گفتم آره می تونم پیدا کنم
گفت کجا بریم؟
گفتم با ماشین بریم کنار چاه نفت، از اونجا دیگه راهی نیست.
چاه نفت بیرون #میدون_مین بود و یک جاده خاکی از سر جاده آسفالته داشت .
هنوز به چاه نفت نرسیده بودیم، چهل، پنجاه متری با به اون فاصله بود که گفتم وایسید.
اینجا همون جایی بود که کنار خاکریز ، #پشت_میدون_مین نشسته بودیم تا آغاز عملیات رو اعلام کنند.
گفتم ما اومدیم اینجا، نشستیم پشت این خاکریزها،
از خاکریز گذشتیم.
همینطور که راه می رفتم، رسیدم به مین اولی #مین_والمرا بود سیم تله اش رو بریدم ، از اون گذشتیم، از مین دوم هم گذشتیم، سیم تله این مین رو هم من قطع کردم. از همون جا بعد از مین سوم دیده می شد که دیدم چند تا پوتین روی زمین معلومه، توش خاک ریخته بودند و کمی از اون رو تو خاک گذاشته بودند.
دوستان سریع چند نفر از #نیروهای_تعاون رو صدا کردند. اونها بیل و وسایل دیگه داشتند. اومدند ما هم بودیم. #سید_محمد هم بود. سریع دور اونجا رو باز کردیم، خاک ها رو کنار زدیم، پیکرها پیدا شد. سه تا بودند .
توی جیب هاشون رو دیدیم، مدارک شون توی جیب هاشون بود.
دوتاشون از نیروهای #گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام بودند و سومی #شهید_سید_مجتبی بود.
#ساعت_مچی داشت که همون جا بود.
#آقا_سید_محمد جلو اومد.
سید ساعتش رو دید، گفت این ساعت #سید_مجتبی است.
اونجا حال و هوای سید محمد عوض شد. دوستان اومدند سید محمد رو بلند کردند و بردند کنار
اونجا فهمیدم #سید_مجتبی برادر کوچکتر #فرمانده_گردانمون است.
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel .
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹🌷🌹🌷
🌹🌷
🌹
#فرمانده_بزرگ
#شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی
#جانشین_تیپ_کربلا_و_فرمانده_تخریب_لشگر_10
#شهادت تیرماه 66 #ماووت
✍️✍️✍️ راوی: #محمد_فرد

از #مهران برگشته بودم، هرکاری می کردم نمی تونستم #حال_و_هوای_جبهه رو از سرم خارج کنم وبی قراری شدیدی تمام وجودم رو گرفته بود....
تصمیم گرفتم دوباره به هر نحوی شده به جبهه برگردم ، اما برام مهم بود که کجا و با چه کسی برم، چون اصلا نمی تونستم غریبی و حس بدی که بهم دست می داد در جبهه ها رو، تحمل کنم ...
یکی از شبهای گرم تابستان در بسیج مسجد نشسته بودم که خبر شهادت #امیر_حسین_اسدی که در #گردان_تخریب لشگر 27 حضرت محمد رسول الله( ص )بود رو آوردند و جو عجیب و معنوی که در اون زمانها ایجاد میشد با حضور شهدا و تشییع جنازه ها و صدای آهنگران و.....
به شدت هوایی شدم، در همین تفکرات بودم که دوست و برادر خوبم علیرضا رفاهی فرد رو دیدم که داشت در مورد حضورش در #گردان_تخریب_لشگر_10_ حضرت_سیدالشهدا علیه السلام صحبت می کرد، فهمیدم که مدتی است در گردان تخریب سیدالشهدا (ع) بعنوان بسیجی حضور دارد ، ازش خواستم شرایط حضور در گردان رو برام بگه ، اون همم خیلی صریح و سریع گفت به این راحتی ها نیست ، باید بری پایگاه #مالک_اشتر ثبت نام کنی ، بعد از آموزش تقاضا کنی بندازنت لشگر 10 و بعد تقاضا کنی بیافتی گردان تخریب واگر فرمانده گردان موافقت کرد شما رو به تخریب بفرستند.....
گفتم: ای بابا ، اینها که خیلی طول میکشه.....
خیلی حالم گرفته شد....
همین طور که داشتم با خودم کلنجار می رفتم ، برادر رفاهی گفت ولی من یه راه خوب بهت میگم که زودتر بیای گردان ....
برق عجیبی تو چشام زد و هیجان زده گفتم چه راهی ؟
گفت برو #پادگان_ولی_عصر (عج) و به مسئول ستاد عقبه لشگر 10 بگو من از طرف #آقا_سید_محمد اومدم و به من گفته خیلی سریع اعزام بشم به گردان تخریب ...
برام کمی عجیب و دلهره آور بود ...
فکرهای زیادی کردم و ذهنم به شدت مشغول شد ، من که آقا سید رو نمیشناسم خب اگر من رفتم اونجا و در حین صحبت من آقا سید هم اونجا بود و به من گفت ، من به شما گفتم ؟ اصلا شما کی هستی؟ و...
من چه کنم؟
برادر رفاهی گفت : نه بابا الان آقا سید منطقه است . تازه اگر این اتفاق افتاد و آقا سید اونجا بود بگو من را برادر رفاهی معرفی کرده کمی خیالم راحت شد .
با خودم گفتم : تازه من که خلاف نمیخوام بکنم، خیلی ها شناسنامشونو تغییر می دهند و خودشون رو بزرگ نشون میدن
خیلی‌ها امضای باباهاشون رو میزنند و میرن جبهه ، من فقط یه نقل قول می خوام بکنم فوقش نمیشه .
خلاصه با همه ی ترس و دلهره ای که داشتم رفتم پادگان ولیعصر و نزد رئیس ستاد عقبه لشکر ۱۰ ، یه نفس عمیق کشیدم و قیافه مردونه حق به جانب گرفتم گفتم : سلام برادر
گفت :سلام اخوی بفرمایید ...
گفتم : من باید هر چه سریع‌تر به #گردان_تخریب_لشکر_10 برم ، آقا سید محمد گفتند زود بیا کارت دارم ، همین که اسم آقا سید را آوردم مسئول ستاد که نمیدونم اسمش چی بود بلافاصله یک فرم گذاشت مقابل من و گفت : فرم را تکمیل کن و مدارک لازم را فردا بیار تا برگه اعزام انفرادی را صادر کنم ...
با خودم گفتم : واقعاً؟ به همین سرعت ، خدایا چی شد.. چه زود...
برادر رفاهی دمت گرم چه اسم جادویی و طلایی بود سیدمحمد ؟
خلاصه اعزام شدم به #گردان_تخریب لشگر 10 حضرت سیدالشهدا ...
در #موقعیت_شهید_کهن که بعداً شد #الوارثین ...
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
Forwarded from الوارثین(تخریب لشگر ۱۰) (الوارثین)
▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️🌹▪️
🌹▪️🌹▪️
🌹▪️
#فرمانده_فاطمی
#آقا_سید_محمد
فاطمیه سال 65
#عملیات_کربلای_5

سید بعد از توجیه #بچه_های_غواص .یک نفس عمیقی کشید و سینه اش را صاف کرد و گفت:
#برادرها_ایام_فاطمیه است .
#ایام_شهادت_مادر_ما_فاطمه(س) است.
و با التماس به مادرش حضرت زهراء سلام الله علیها ادامه داد.
مادر جون دست ما را بگیر.
ما برای یاری دین خدا قدم توی جبهه گذاشتیم
سید همینطور که صحبت میکرد صدای ضجه و ناله بچه های از گوشه و کنار بلند شد.
#سید_محمد_شب_عملیات_کربلای_5 سنگر بچه های تخریب در زیر#پل_هفتی_هشتی رو مبدل به مجلس روضه وعزادرای حضرت زهرا سلام الله علیها کرد.
آنقدر از خود بیخود شده بود که انگار نه انگار عملیاتی در پیش است.
سید با این اشعار وارد روضه شد.
سینه اش بوسید پیغمبر که مینوی من است
فاطمه هم فکر و هم سیما و هم خوی من است
یاد از بشکستن پهلوی او چون کرد گفت
بضعه من روح ما بین دو پهلوی من است
اون شب #آقا_سید روضه سوزاندن درب خانه مادرش حضرت زهراء سلام الله علیها رو خوند و شروع کرد بلند بلند گریه کردن و ضجه زدن و زمزمه میکرد
#دنبال_حیدر_می_دوید.
#ازسینه_اش_خون_می_چکید.
در ایام فاطمیه یاد فرماندهان فاطمی تخریب لشگر10سیدالشهداء علیه السلام
#شهید_حاج_عبدالله_نوریان
#شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی
گرامیباد
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#سید_تخریبچی
#شهید_سید_مجتبی
#زینال_حسینی
شهادت : عملیات سیدالشهداء(ع)
اردیبهشت سال 65 #فکه
✍️✍️✍️ راوی : #مرتضی_عزتی

#پرده_آخر
بیست و چند روزی از #عملیات_سیدالشهداء_علیه_السلام گذشته بود.
عراقی ها از منطقه عقب نشینی کرده بودند. ما رفته بودیم #میدون_مین رو جمع کنیم.
پیکر مطهر همه #تخریبچی_هایی که #شهید شدند پیدا شده بود، ولی از #سید_مجتبی هیچ خبری نبود.
تشخیص ما این بود که #سید_مجتبی با نیروهای پیاده رفته جلو و اون جلو اتفاقی افتاده.
کنار خاکریز عراقی ها رو هم گشته بودند، ولی پیکر #سید_مجتبی پیدا نشده بود.
#آقا_سید_محمد، فرمانده مون به من گفت: تو می تونی جایی که با #سید_مجتبی رفتید رو پیدا کنی؟ مسیرو می تونی پیدا کنی؟
گفتم آره می تونم پیدا کنم
گفت کجا بریم؟
گفتم با ماشین بریم کنار چاه نفت، از اونجا دیگه راهی نیست.
چاه نفت بیرون #میدون_مین بود و یک جاده خاکی از سر جاده آسفالته داشت .
هنوز به چاه نفت نرسیده بودیم، چهل، پنجاه متری با به اون فاصله بود که گفتم وایسید.
اینجا همون جایی بود که کنار خاکریز ، #پشت_میدون_مین نشسته بودیم تا آغاز عملیات رو اعلام کنند.
گفتم ما اومدیم اینجا، نشستیم پشت این خاکریزها،
از خاکریز گذشتیم.
همینطور که راه می رفتم، رسیدم به مین اولی #مین_والمرا بود سیم تله اش رو بریدم ، از اون گذشتیم، از مین دوم هم گذشتیم، سیم تله این مین رو هم من قطع کردم. از همون جا بعد از مین سوم دیده می شد که دیدم چند تا پوتین روی زمین معلومه، توش خاک ریخته بودند و کمی از اون رو تو خاک گذاشته بودند.
دوستان سریع چند نفر از #نیروهای_تعاون رو صدا کردند. اونها بیل و وسایل دیگه داشتند. اومدند ما هم بودیم. #سید_محمد هم بود. سریع دور اونجا رو باز کردیم، خاک ها رو کنار زدیم، پیکرها پیدا شد. سه تا بودند .
توی جیب هاشون رو دیدیم، مدارک شون توی جیب هاشون بود.
دوتاشون از نیروهای #گردان_حضرت_قاسم_علیه_السلام بودند و سومی #شهید_سید_مجتبی بود.
#ساعت_مچی داشت که همون جا بود.
#آقا_سید_محمد جلو اومد.
سید ساعتش رو دید، گفت این ساعت #سید_مجتبی است.
اونجا حال و هوای سید محمد عوض شد. دوستان اومدند سید محمد رو بلند کردند و بردند کنار
اونجا فهمیدم #سید_مجتبی برادر کوچکتر #فرمانده_گردانمون است.
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel .
#ویژه_نامه_عید_غدیر
#یاد_آن_روزهای_خوب_بخیر
رزمنده #تخریبچی
حجت الاسلام والمسلمین
#آقا_سید_محمد_عابدین_زاده
روحانی گردان تخریب لشگر10
امام جماعت مسجد ولیعصربلوار ابوذر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
# دست_سنگین_فرمانده
#تخریبچی_شهید
#حسن_پردازی_مقدم
شهادت عملیات کربلای2
شهریورماه 65
✍️✍️✍️ راوی: #علی_شکاری

توی درگیری های فاو #حسن_مقدم به کمرش یا لگنش تیر خورد.
#آقا_سید_محمد_زینال_حسینی هم به کتفش تیر خورده بود.
حسن رو روی کولم گذاشتم و داشتم عقب میاوردم
حسن صدایی ازش در نمیومد .
به #آقا_سید گفتم . به نظرت زندس؟
سید دوتا سیلی به حسن زد .
وفریاد زد
کسی بدون دستور من حق نداره شهید بشه .
حسن یه تکون خورد و گفت : بابا من زنده ام .
حسن با همون بی حالی و ضعفش گفت : آقا سید !!! عجب دست سنگینی داری ؟؟؟.
اگه شهیدم شده بودم هم از درد سیلی تو زنده میشدم .
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel