حال، اينگونه استدلال مي كنيم كه نسبت
#محيط_بانان به
#شكارچيان مجاز و غيرمجاز چقدر است؟ نسبت سلاح و تجهيزات محيط بانان به سلاح و تجهيزات شكارچيان چقدر است؟ قوانين حمايت از محيط بانان و
سياست هاي انگيزشي آنها چيست؟
#قوانين #بازدارنده و تنبيهي براي شكارچيان كدامند؟ ديدگاه مردم شهري و روستايي نسبت به حيوانات چيست؟ ايفاي نقش
#همياران #محيط_زيست چگونه است؟ نقاط قوت و نقاط قابل بهبود قوانين زيست محيطي چيست؟ آيا كهنه نشده است؟! ...
سپس، استدلال ديگري مي كنيم و مي گوييم حتي اگر ريشه يابي تمام موارد بالا ما را به شناخت و درك منطقي تري از وضعيت موجود برساند، اگر كفهء ترازو را به سمت
#محيط_بانان و ساكنان
#پرديسان پايين بياورد باز نمي تواند "توجيهي" براي كشته شدن، سلاخي، عكس گرفتن با اجساد،
#تصادفات #جاده اي، شكار و ... حيات وحش و از بين بردن طبيعت شود. زيرا، انسان قادر به خلق علمي به نام
#مديريت بوده كه روش هاي بيشماري براي
#اداره كردن امور و رويارويي با
#چالش ها را به او آموخته تا جايي كه بتواند بدون
#بهانه_تراشي به برطرف سازي همه اين اشكالات و مشكلات بپردازد- به شرطي كه "طبيعت" و "حيوانات" را باور داشته باشد و به اندازه بقيه اركان
#سياست اهميت دهد...
https://telegram.me/Pazudharma