#یادداشت_هافضیلت خودخواهی (٢)
آین رند بعد از اینکه سیستم اخلاقی خودش که مبتنی بر خودخواهی عقلانیه رو مختصرا معرفی میکنه، فصل اول رو اختصاص میده به مبانی ضروری همچین سیستمی و کارش رو با اصل ماجرا یعنی اخلاق شروع میکنه. نیاز انسان به اخلاق و یک نظام ارزشی رو مورد پرسش قرار میده و با بررسی رویکردهای موجود به اخلاق، به این نتیجه میرسه که هیچ نظام اخلاقی هنوز نتونسته جواب عقلانی، اثباتپذیر عینی و علمی بده و همه برای توجیه اخلاق متوسل شدن به توجیهات غیرمنطقی:
«بیشتر فیلسوفان وجود اخلاق را یک امر مسلم دانسته و آن را یک واقعیت تاریخی به شمار آوردهاند و از این رو، در پی شناسایی ریشههای متافیزیکی یا اعتبار عینی آن نرفتهاند. بسیاری از آنان کوشیدهاند انحصار سنتی تصوف و عرفان در حوزه علم اخلاق را در هم بشکنند و به جای آن بنای یک اخلاق عقلانی علمی و غیرمذهبی را پایهگذاری کنند. ولی تلاشهای آنان محدود به این شد که اخلاق را در بستر اجتماعی توجیه نمایند. یعنی فقط جایگزینی جامعه به جای خدا.»خواستههای جامعه از این جهت تو سیستم اخلاقی رند قابل اتکا نیستن چون اخلاق برای رند یک تعریف عینی و در نتیجه دستور العمل مشخص داره و مسئولیت مستقیم و عملی نتیجهشه اما جامعه قابل تعریف عینی نیست و در عمل مجموعهای از افراده که هر بار عدهای به بهانهای (اکثریت، زور، ثروت و...) منویات جامعه رو بر اساس منافع خودشون تفسیر میکنن و باعث میشن اتصال زنجیره اخلاقی جامعه قطع بشه. وقتی جمعی به نمایندگی از جامعه میگویند خواهان چیزی هستند، به صرف اینکه صدای جامعه ادعایی هستن خواستهشون مشروع نیست و بقیه مجبور نیستن زندگی خودشون رو صرف خدمت به خواسته و خواهشهای جمعی کنن.
به تعبیری نظامهای اخلاقی موجود مبنای عقلانی علمی نداشته و همه به نوعی پذیرفتن که معیار اخلاقی بودن اعمال انسان، خواهشها و هوسها هستن و دعوا سر اینه که هوس و خواهشهای چه کسی؟ نظامهای سنتی که خدا و دین و راز رو معیار اخلاق میدونستن، عقل انسان رو در حد تشخیص عمل اخلاقی نمیدونستن و پناه بردن به خیالات. نظامهای فعلی با جایگزین کردن جامعه به جای خدا، تمایلات عدهای رو معیار قرار دادن و حتی بخشی به نسبیگرایی رسیده و با ادعای اینکه اصلا نمیشه دستور العملی برای اخلاق داشت و هر عملی که شخص تشخیص بده درسته درسته، تبر زدن به ریشه اخلاق.
بعد از این مقدمه رند شروع میکنه به پایهگذاری سیستم اخلاقی که در برابر علم و منطق لنگ نزنه. برای این کار اول از همه میره سراغ شناسایی «
ارزشهای اخلاقی». از اونجایی که شناخت همه ارزشها به یکباره ممکن نیست، لازمه که اول «
ارزش غایی» یا ارزشی که همه ارزشهای دیگه زیر سایهش قرار میگیرن رو بشناسیم تا بقیه ارزشها خودی نشون بدن. آین رند با تعریفی که از ارزش داره (
چیزی که موجودات برای بدست آوردن یا حفظ آن دست به عمل میزنن) استدلال میکنه:
ارزش/هدف تنها و تنها برای موجود زنده معنی داره و موجود زنده به خاطر زنده بودنه که ارزش و هدفی برای خودش داره؛ در نتیجه
ارزش غایی هر موجود زندهای بلا استثنا، زنده موندنه.بقاء، با تایید علم، هدف تکامل موجودات زندهست و تمامی ابزارهای زیستی پیرامون بقای بیشتر و بهتر تکامل یافتن. اولین اصل سیستم رند همینجا خودش رو نشون میده:
زندگی یک ارزش است که توسط فرایندی پیوسته بدست میآید و حفظ میشود. هر چیزی که به بقایش کمک کند خوب است و هر چیزی که حیاتش را تهدید نماید بد است.تو بخش بعدی از فصل اول، میپردازیم به امکاناتی که انسان برای شناختن خوب و بد در مسیر بقا در اختیار داره و میتونه استفاده ببره....
----
@lolivash