#یادداشت_ها
روز معلم با توجه به اوضاع داخل، وقت خوبیه برای حرف زدن از دوستیها که معلمای اصلی آدم تو این معرکهن. اینکه پشتگرمی اصلیم حتی جلوتر از خانواده، بخشی از دوستام هستن گفتن نداره و همینجا هم
چند باری حرفش شده. هر چند همیشه از اهمیت، قدرت و تاثیر دوستیها مطلع بودم اما این اواخر دو ماجرا باعث شدن نگاهم به دوستی چکش کاری اساسی به خودش ببینه:
1. بحرانهای هر از گاهیم دیگه تبدیل به رویه شدن و دارم مثل پدر گرامی عادت میکنم به هزینه دادن برای جفت یکهای پیاپی. تنها چیزی که مثل همیشه و هماندازه دست و پا زدنهای خودم جلوی فاجعه رو گرفته، شونههاییه که دوستهام زیر بغلم گذاشتن. با اینکه تو شادیهام کم نذاشتن، سالهاست نه برای نیازی نشنیدم و مثل خودم با هم برخورد شده. قبلا که جیک جیک مستونم بود قویا کانسپت دوستی رو ستایش میکردم؛ حالا که مسیر پیشرو رو منطقی اما سختتر از همیشه میبینیم دلم بیشتر از هر زمانی گرمه به بودن کنار افرادی که دوستی رو در عمل معنی کردن.
2. تماس بیشتر با دنیای بیرون از ذهنم آدمهای جدیدی رو به زندگیم راه داد و تنظیم کردن فیلتر دوستیها بر اساس تمایلات شخصی باعث شد تعدادی جواهر لابهلایِ گل و لایِ جای جایِ کشور پیدا کنم که فارغ از حواس جمعیشون، تاییدی بودن بر نظریه تازه کلنگ خوردهم در باب دوستی و نوع ارتباطی که میشه داشت. مفصلش پست دیگهای میطلبه اما مختصرا بگم میشه از پنجره دوستی دریچهای برای تغییر ارتباط با حوزههای اجتماعی ساخت. یه کالت/کلاب خودمونیطور شاید.
فردی مثل من با تمایلات خاص خودش وقتی با آدمهایی که کیفیات مشابه ذهنی-رفتاری دارن ارتباط نزدیکی برقرار میکنه، رسما به نقشه گنجی دست پیدا کرده که اثرش رو توی شیوه فکر و رفتار میشه دید. وقت صرف کردن جهت جلا دادن دوستیها، بهترین سرمایهگذاری تحصیلی عمرم بوده تا اینجای کار.
----
@lolivash