آهنگ "دیشب" علی رغم ریتم نئشهآورش، یکی از اروتیکترین متن های ممکن رو بین آهنگ های سنتی کردی داره؛ معمولا در آهنگ های سنتی نهایت اروتیک بودن این است که از قد و بالای معشوق یا نهایتا بخشی از اندامش حرف بزنند.
اما عُمر دزَیی تابو شکنی جالبی کرده و مستقیم از راه خواب و خیال به اصل کار پرداخته.
"دیشب در خواب دیدمش
بر بستری رو به مهتاب
در خنکای بسترش خزیدم
بی اثری از گرمای نفسهایم
موی لختِ باد خوردهیِ پریشانش
گه گاهی می پوشاند صورتش را
آه، خدایا که چقدر دوستش دارم
با آرامی و به نرمی، لب بردم بر لبهای گرمش
چشمش را بازکرد و گفت خواب میدیدم
که تو همبسترم هستی
نگذاشت بلند شوم، گرفت دستم و گزید لبم را
برای ثانیه ای، خوشی فراگرفت سرا پای وجودم را
با همدیگر تا اذان صبح، هم آغوشی بود کارمان
به ناگه صدای اذان ملا (آخوند) آمد
دستم کوتاه شد از قامت زیبایش
با سرسامی، با ناکامی، به نا آرامی
پشت سر گذاشتم بهشت خوابم را
چشمانم پر شد از اشک و گریه...."
پ.ن ۱: ترجمه تماما از من نیست و هر قطعه رو از جایی و گاها با تغییر و تصرف، جمع کردم.
پ.ن ۲: حتی تو خواب ایشونم یه آخوندی در نهایت زهر خودش رو ریخته و نذاشته لذت ببره از خوابش :)))
https://t.me/lolivash/937