kheradgan ☀️📍🕊

Channel
Logo of the Telegram channel kheradgan ☀️📍🕊
@kheradgaanPromote
71
subscribers
109
photos
11
videos
48
links
ناشر تخصصی در زمینه آثار آسیای میانه، فارسی‌زبانان غیر ایرانی، و ایرانیان خارج از کشور 📩✏ @Yosefi529 #kheradganpub اینستاگرام: kheradgan.pub
To first message
Аз замин гоҳею гаҳ аз замон қаҳрам,
Гоҳ аз худои ҳафт осмон қаҳрам.

Гоҳе дил гӯядам зи пӯст берун шав,
Гоҳе аз ҳар чи рӯҳу ҷон қаҳрам.

Во макун лаб ба панду банд, эй дӯст,
Ки маро гӯш нэ ва бо забон қаҳрам.

Қаҳрам аз он ки қадри ҷон надонистам,
Асли ҷонам бирафту аз ҷаҳон қаҳрам.

Меҳвару гавҳари хонадон будӣ,
Сӯхтӣ насохт бо ту ҷаҳон, (акаҷон), қаҳрам.

Даст бар сина хидмати касон кардӣ,
Нашаниданд оҳи сӯхтаҷон қаҳрам.

Хоҳарат будаму ба худбинӣ
Ҳасратоғӯши ту, Маҳмаҷон, қаҳрам.

Ту баҳоре буди безор аз гиристан, аммо
Ҳоли мо бин дар ин хазон, қаҳрам.

Ҳар куҷо бингарам ту шод меойӣ,
Хун ба дил гашта хоҳарон, қаҳрам.

Шоҳ будам чу тоҷи меҳри ту буд,
Бе ту то охируззамон қаҳрам.

9.11.2021

از زمین گاهی و گه از زمان قهرم
گاه از خدای هفت آسمان قهرم.

گاه دل گویدم ز پوست بیرون شو
گاهی از هر چه روح و جان قهرم.

وا مکن لب به پند و بند ای دوست
که مرا گوش نی و با زبان قهرم.

قهرم از آن که قدر جان ندانستم
اصل جانم برفت و از جهان قهرم.

محور و گوهر خاندان بودی
سوختی نساخت با تو جهان، اکه جان، قهرم.

دست بر سینه خدمت کسان کردی
نشنیدند آه سوخته جان قهرم.

خواهرت بودم و به خودبینی
حسرت-آغوش تو محمدجان، قهرم.

تو بهاری بُدی بیزار از گریستن اما
حال ما بین در این خزان، قهرم.

هر کجا بنگرم تو شاد می آیی
خون به دل گشته خواهران، قهرم.

شاه بودم چو تاج مهر تو بود
بی تو تا آخرالزمان قهرم.

9-11-2021
http://mirasmaktoob.ir/fa/news/11461


خوانندۀ گرامی

فایل پی‌دی‌اف کتاب «سفیر کبیر» همزمان با سی‌امین سالگرد استقلال تاجیکستان در شهریورماه ۱۴۰۰ / سپتامبر ۲۰۲۱ توسط انتشارات خردگان در ایران منتشر شده است.
این کتاب به خط فارسی هم نویسه‌گردانی شده و به‌عنوان جلد نخست ارجنامۀ دکتر علی‌اشرف مجتهد شبستری در سلسلۀ آثار این انتشارات قراردارد.

ج.رسولی



▫️▫️▫️▫️

Хонандаи гиромӣ

Парвандаи пи-ди-эфи китоби “Сафири кабир” ҳамзамон бо сиюмин солгарди Истиқлоли Тоҷикистон дар шаҳривармоҳи 1400/сентябри 2021 тавассути интишороти “Хирадгон” дар Эрон мунташир шудааст.
Ин китоб ба хатти форсӣ ҳам нависагардонӣ шуда ва ба унвони ҷилди нахусти Арҷномаи дуктур Алиашраф Муҷтаҳиди Шабистарӣ дар силсилаи осори ин интишорот қарор дорад.

Ҷ. Расулӣ
🔸 انتقال درست و دقیق آنچه نویسنده بیان کرده، مطابقت مقصد متن ترجمه‌شده با متن مبدأ و بازتاب‌دادن هنجارهای زبانی و فرهنگی متن مبدأ از خصوصیات ترجمه‌ای مقبول است و مترجم و ویراستار دوشادوش یکدیگر می‌کوشند متن را به این پایه از مقبولیت برسانند.
🔹 انجمن صنفی ویراستاران، با همین دیدگاه، کارگاه‌هایی با قصد مهارت‌افزایی مترجمان و ویراستاران طراحی و برنامه‌ریزی کرده است که کارگاه ترجمه و ویرایش ترجمه، از فرانسوی به فارسی، یکی از آن‌هاست.

مدرس: مهشید نونهالی
شروع کارگاه: 18 آبان 1400

تخفیف ویژه برای مترجمان، به مناسبت روز مترجم .


#انجمن_صنفی_ویراستاران #انجمن_ویراستاران #منابع_ویرایشی #ویرایش_ترجمه #مقاله #كارگاه_ترجمه #مهشيد_نونهالي #آموزش_ویرایش #نگارش_و_ویرایش #غلط_ننویسیم #درست_بنویسیم #ویرایش #نگارش #ویراستار #مترجم #مترجمان #روز_مترجم_مبارك
مؤسسهٔ فرهنگی خردسرای فردوسی برگزار می‌کند:

«فغانستان خراسان شو خدا را»
(شب فرهنگی ایران و افغانستان)



#سخنرانان:
نجیب بارور (شاعر نامدار افغانستان)
رامین هادی زاده (پژوهشگر زبان فارسی از کشور تاجیکستان)
یامان حکمت (پژوهشگر تاریخ و فرهنگ افغانستان)

دکتر یوسف متولی حقیقی (پژوهشگر تاریخ و فرهنگ افغانستان)
دکتر محسن مدیرشانه چی (پژوهشگر تاریخ و فرهنگ افغانستان)
دکتر علیرضا قیامتی (پژوهشگر زبان و ادبیات فارسی)


#دبیر_نشست: مرسده اسلامی

شنبه ۶ شهریور ۱۴۰۰- ساعت ۲۰
آدرس مجازی: صفحه‌ٔ اینستاگرام مؤسسه خردسرای فردوسی

https://www.instagram.com/kheradsarayeferdowsi/


#فغانستان_خراسان_شو_خدا_را
#شب_فرهنگی_ایران_و_افغانستان
#خردسرای_فردوسی

@kheradsarayeferdowsi
Audio
🕊🌻🎼

پارسی‌گویان
رادیو ایران

معرفی کتاب #خیال_آبی_سیحون


@kheradgaan
پارسي_گويان_راديو_ايران_گفتگو_با_مجيد_اسدي_نويسنده_برنده.mp3
10.1 MB
پارسي گويان - راديو ايران - گفتگو با مجيد اسدي نويسنده برنده.mp3
ادبیات بهره‌گیری هنرمندانه از زبان است و «شعر» شاید هنرمندانه‌ترین و خلاقانه‌ترین بهره‌مندی از ادبیات باشد. ویراستار شعر لازم است هم اصول ویرایش را بداند و هم ادبیات و صنایع ادبی را بشناسد و هم ذهن خلاق و دایرۀ گستردۀ واژگان داشته باشد.
انجمن صنفی ویراستاران تلاش کرده است، با در نظر گرفتن موارد یادشده، آموزشی کاملاً تخصصی و کاربردی درحوزۀویرایش شعر طراحی و اجرا کند. حضور ویراستار متخصص شعر به پیشرفت صنعت نشر و ارتقای سطح علم و فرهنگ کشور می‌انجامد.

#انجمن_صنفی_ویراستاران #کارگاه_شعر #حمید_حسنی
❗️شعر زیبای اسکندر ختلانی، شاعر، روزنامه نگار و فعال سیاسی تاجیک

در خون من غرور نياكان نهفـته است

خـشم و ستـيز رستم دستان نهفـته است


در تنـگــنـاي سيـنـه ی حـسرت كـشـيده ‏ام

گـهـواره بـصـيرت مـردان نهفـته است


خـاك مـرا جـزيـره خـشكـي گـمان مـبر

درياي بي‏كـران و خروشان نهفته است


خـالي دل مـرا تـو ز تاب و تـوان مدان

شـير ژيـان مـيان نـيسـتان نهـفـته اسـت


پـنداشـتي كـه ريـشه پـيونـد من گسـست

در سينـه ‏ام هـزار خـراسان نهـفته است


@IRAS_INSTITUTE
#تاجیکستان
#کشورهای_وارث_تمدن_ایرانی
کانال
اتحادیه کشورهای وارث تمدن ایرانی

T.me/ekotaa
✓ اینستاگرام:
instagram.com/ekvta
به نام خداوند جان و خرد

به قول بیهقی «آن افتاد که افتاد» و سرانجام روز بیهقی به تصویب رسید و نهالی که بیش از ده سال پیش کاشته بودیم به باز نشست.

روز اول آبان را ما بیهقی کاران با همراهی بیهقی دوستان سبزوار برای روز بزرگداشت بیهقی پیشنهاد کردیم و چندین سال این روز را با برگزاری مراسمی گرامی داشتیم و گفتیم و گفتیم تا سرانجام به تصویب شورای انقلاب فرهنگی رسید:
پس اول آبان ماه روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی خجسته باد


(مؤسسهٔ فرهنگی خردسرای فردوسی)


#اول_آبان
#بزرگداشت_ابوالفضل_بیهقی
#خردسرای_فردوسی

@kheradsarayeferdowsi
🕊🌞📕

#مرثیه_خورشید
#دکتر_محمد_جعفر_یاحقی

... از همزبانی شد جدا
آن سالها که من بچه بودم و خیلی چیزها نبود، تنها رادیو بود که صداهای ناشناخته را به گوش همگان می رسانید. وقتی در عالم کنجکاوی پیچ رادیو را می چرخاندم صدای فارسی متفاوتی از آن سوی امواج می گفت: اینجا استالین آباد، صدای تاجیکستان. من تنها همین فارسی را باآن لهجۀ خوش و متفاوت می فهمیدم اما نه استالین آباد می­دانستم کجاست و نه تاجیکستان دیگر چه صیغه ای است! هرچه بود از این صدا خوشم می آمد و فهمیده بودم در گوشه دیگری از این عالم بی دروازه کسانی هستند که به زبانی نزدیک به من سخن می گویند. از همان آعاز حس مشترکی با این صدا پیدا کرده بودم که مرا به جاهای دیگر پیوند می داد. پرواها و پرده ها نمی گذاشت که از ماهیت این صدا سر دربیاورم، تا این که پروستوریکا پرواها و پرده ها را کنار زد و من در اولین زمان ممکن در آن پاره جدا گشته گم شدم. و حالا می بینم آن جدا گشته و دور افتاده من بودم؛ آنجا خودِ راستینم را بازیافتم و دانستم که من پارۀ وجودم را در دوردستهای تاریخ رهاگذاشته ام.  اینک من و آن پاره با رشتۀ محبتی دارد به هم نزدیک می شود. فردوسی رشته، که چه عرض کنم، ریسمان استوار این پیوندگاه است؛ نام فردوسی همه دورافتادگان را یکجا می کند و از آن طرف آنها که به این ریسمان استوار چنگ می اندازند رشتۀ ارتباط را استوار تر می بینند.
آنچه باید با دریغ از آن یادکنم این که ما از این پارۀ اصلی دورمانده ایم دورِ دور. بدتر آن که کوششی هم نمی کنیم که ببینیم کجا هستیم و این دو پاره را چگونه باید کنار هم بنشانیم و بدترتر آن که به هم به چشم غریبه نگاه می کنیم. حالا اگر کسانی پیدا شوند که رشتۀ ارتباط را به دست گیرند و ما را کنار هم بنشانند، می دانیم چقدر مهم و غنیمت باید بشماریم؟ نه نمی دانیم. اگر می دانستیم آدمهای دلسوخته و پیوندگر و مهرآفرین آن سوی خودمان را بیشتر می شناختیم.
یکی از این پیوندگرهای فارس-تاجیک همین لایق شیرعلی بود که چندسال پیش در اوج شاعری و احساس ایران­ دوستی و فارسی مآبی همه را تنها گذاشت و رفت. من به مناسبتی چندسال پیش در همین اینستاگرام از یکی از دردهای او که در شعرش سر بازکرده بود یادی کرده بودم.  لایق را لایق دوستی یافتم و لایق ایران دوستی و فردوسی گرایی که اگر تنها همین یک قطعه را از او می شنیدم به آنچه که گفتم به یقین ایمان می اوردم:
پس از تو باز می گویند خورشید دگر سازند// چنانکه بعد فردوسی نشد شهنامه ای انشا// و لیکن شاعران بودند.
و اینک دیدم پس از چند سال که از خاموشی او می گذرد دوست ایران دوست و زبان آشنای من و لایق، صفر عبدالله، همه سوگ سروده های دوستان و ارادت کیشان  لایق را جمع کرده است به علاوه مقداری هم از شعرها و نکته های ناب  خود او ، و همه را درکتابی همنام یکی از مجموعه های شعر خود لایق به چاپ سپرده است: مرثیه خورشید؛ که اگر نمی کرد من یکی که با همه عشق و اخلاصی که به لایق وشعر شایسته اش داشتم نمی دانستم که اینهمه مهر بعد از مرگ چگونه از همه جا نثار روان جاودانۀ او شده است. مرثیه خورشید مرثیۀ همه خورشیدها و ستاره هاست خورشیدهایی که راهمان را روشن می کنند و ستارگانی که می توانند در آسمان دلهایمان بجهند.
مرثیۀ خورشید را نشر #خردگان( با مدیریت و تکاپوی جانانۀ سهیلا یوسفی) چاپ کرده است همین دوسه روز پیش و چراغی فرا راه ارتباط با آن پارۀ جدا افتادۀ فرهنگ و زبان ما داشته است با همتی خردورانه و مهرورزانه. دلداگان آن هویت دوپاره کم نیستند، دست کم سه تاشان در پدید آمدن این کتاب شریکند: لایق شیرعلی، صفر عبدالله و سهیلا یوسفی.  
 
@dr_yahaghi
@kheradgaan
@theapll
زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم استاد لایق شیرعلی

استاد لایق شیرعلی (۱۹۴۱-۲۰۰۰م) تواناترین شاعر نیمۀ دوم قرن بیست تاجیکستان بود که آثار گران‌قدری از خود به میراث گذاشت. با آمدن او به میدان شعر و ادب روح تازه‌ای به پیکر یخ‌بسته و شعارزدۀ شعر تاجیکی دوران شوروی دمیده شد؛ راه‌ و روش، موضوع، طرز بیان و زبان شعر تازگی گرفت. لایق با شور و شوق مختص خود وارد این میدان گشت و شعر اصیل را دوباره به کرسی خودش نشاند. در شعر او تقریباً تمام انواع شعری را می‌توان دید: قصیده، غزل،‌ رباعی، دوبیتی، چهارپاره و غیره، اما از این میان، این شاعر بیشتر به غزل و رباعی و دوبیتی گرایش داشته است.
کتاب زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم استاد لایق شیرعلی دویست‌ و چهارمین شماره از مجموعۀ «زندگی‌نامه‌ها»ی انجمن آثار و منفاخر فرهنگی است که به شرح زندگی و فعالیت‌های علمی و فرهنگی استاد لایق شیرعلی، ادیب و شاعر تاجیکستان، اختصاص دارد.
مقالات مندرج در این مجموعه عبارت‌اند از: «لایق شیرعلی و شاهنامۀ فردوسی»، حسن بلخاری قهی؛ «لایق شیرعلی و احیاء اصالت شعر تاجیکی»، نظام‌الدین زاهدی؛ «لیاقت لایق»، حسن قریبی؛ «دورۀ کودکی و دانش‌اندوزی»، عثمانجان غفاراف؛ «لایق و (شعر حالت)»، عبدالنبی ستارزاده؛ «در محفل شعر لایق»، صفر عبدالله؛ «خودشناسی ملی در اشعار لایق شیرعلی»، رستم وهاب‌زاد؛ «باز یک خورشید ما را ترک گفت»، خدایی شریف‌زاده؛ «تحول ژانر دوبیتی در آثار لایق شیرعلی»، خال‌محمد رحیم‌اف؛ «لایق شیرعلی و ویژگیی‌های نقد نویسندگی او»، باهر رجب‌اف؛ «تمایلات خودشناسی و هویت ملی در اشعار لایق شیرعلی»، حمزه باقی‌اف؛ «جایگاه شاهنامه و فردوسی در اشعار استاد لایق شیرعلی»، شاه‌منصور شاه‌میرزا (خواجه‌اف)؛ «سخنی از استاد لایق»، عسکر حکیم؛ «لایق شیرعلی»، شریف‌مراد اسرافیل‌نیا؛ «ارمغانی از ازل»، فرزانه خجندی؛ «شاعر دردآشنا و وحدت‌سرا»، عَلَم‌خان کوچراف؛ «اول و آخر عشق»، مبشر اکبرزاد؛ «مرگ شاعر»، عبدالقادر رستم؛ «استاد لایق و منزلت سخن»، مصباح‌الدین نذری‌قل؛ «لایق و سنت رباعی‌سرایی»، عبدالشکور عبدالستار؛ ««سنگ‌هایی بر گوری»، عبدالخلیل خالق‌زاده.
کتاب زندگی‌نامه و خدمات علمی و فرهنگی مرحوم استاد لایق شیرعلی به کوشش حسن قریبی، مدیر روابط بین‌الملل فرهنگستان زبان و ادب فارسی، گردآوری شده و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در ۳۴۸ صفحه و به بهای ۴۵هزار تومان منتشر کرده است.

پیوند خبر در وبگاه فرهنگستان:
https://apll.ir/?p=9947
https://apll.ir/wp-content/uploads/2021/06/B1703001-1200x675.jpg
🕊🌞📕


#نمونه_نثر
گزیده از کتاب #سرمدده

پدرم مرا همراهش سال گذشته به شکار برد. وی شکاریی هوسکار است. از پی آهو و پلنگ نمی‌گردد. سالی ده، سه ره به صید کیک و خرگوش می‌برآید. صبح ندمیده، ما به راه افتادیم و آفتاب قد نیزه در کتکستان شدیم. پدرم بار خلته را به من سپرد و امر داد که تا آمدنش چای را مهیا سازم. ساعتی پس برگشت با دو کبک. چون چای خوردن مرا دانست، قناعتمند تفنگ را به من داد و خود زیر برس دراز کشید. من پی بردم که او مرا بیهوده همراه نگرفته است. به من آزادی تام برای شکار نخستین داده بود. قبلا نیز من تفنگ را بارها پنهانی به دست گرفته بودم، دو ره در انگت‌زار به دو شیشه خالی شلیک هم داده بودم؛ لیک حالا حالی داشتم که عاشقِ به وصالِ معشوق نرسیده شاید چنین حال نداشت. دست و پایم می‌لرزید، دلم گُپ گُپ می‌زد...


هوسکار: مشتاق
قناعتمند: راضی، خرسند
بُرس: سرو کوهی
انگت: نوعی درخت کوهی

@kheradgaan
🔅رودخانه

▫️شهزاده سمرقندی

🔹دور طول ۱۶ سال زندگانی در شوروی یک بار موفق شدم موج رادیوی مشهدرا بگیرم. صدای دلنواز گوینده زن قصه شب می‌خواند. کل داستان را متوجه می‌شدم به غیر از کلمه «رودخانه». رود و خانه روشن بود اما نه رودخانه. ما به رودخانه جوی، جویبار یا دریاچه می‌گوییم.

‏آمو دریا، سیردریا، دریای وَخش، همه این‌ها و باز چند دیگر، رود هستند اما دریا می‌گوییم. به دریا به معنی ایرانی کلمه بحر می‌گویم. بحر میانه‌زمین.

‏جوی مولیان متاسفانه خشک شده است اما محله بزرگی در سمرقند باقی مانده با نام مولیان که یک چشمه جوشان دارد و مردم باور دارند آبش شفابخش است و زیارت می‌روند آنجا، آبش را برای بیماران می‌برند. من هم از آب آن خورده‌ام.

‏در آن قصه گفته می‌شد «رودخانه می‌رفت و می‌رفت» و اتفاق‌های جالبی برایش پیش می‌آمد افراد مختلف را می‌دید و جای‌های ناآشنا را تماشا می‌کرد که اول فکر کردم شاید اسم دخترکی باشد اما با بقیه داستان جور نمی‌شد دختر باشد. از چندین نفر هم پرسیدم اما نمی‌دانستند. می‌گفتند اشتباه شنیدی.

‏قصه ایراد نداشت چون آب شوخ و خروشان، سد را می‌شکند و برای خود راه پیدا می‌کند و جاری می‌شود. به نظرم قصه بسیار سیاسی بود و آرمان شکستن مرز و سد های سیاسی را در نظر داشت و چه قدر شفاف شنیده می‌شد صدای گوینده. قصه که تمام شد موج رفت دیگر از آن سوی مرز صدای نرسید تا دیوار فرو ریخت.

Channel | @iranoralhistory
Channel | @tarikhonline
More