🔹دکتر سجاد آیدانلو؛
نویسندۀ ارومیهایِ صدها آثار ادبی در حوزۀ زبان و ادب فارسی:
یکی از کلیدواژههای نادرست که دستمایۀ جعل و نفاق نیز میشود، کلیدواژۀ «فارس» است.
از منظر تباری و نژادی و هویتی، ما فارس نداریم. هویت فارس نداریم، ملّت فارس نداریم، شاعر فارس نداریم.
این اصطلاحات نادرست است.
فارس نام استانی در ایران بوده که در طول تاریخ ایران به دلیل اینکه دو سلسلۀ تاثیرگذار هخامنشیان و ساسانیان از آنجا برخاستند، بنا بر قاعدۀ ادبی مَجاز، در متون عربی و بعضاً یونانی، فارس را به معنای ایران به کار بردهاند.
مثلاً وقتی میگفتند «ملوک الفرس»، یعنی پادشاهان ایران، که آذربایجان و کردستان و خراسان و کلیۀ نواحی ایران را نیز شامل میشده است.
برخی به اشتباه اینگونه تلقی میکنند که فارس یک نژاد و هویت جدایی است که در برابر هویت تُرک و کُرد و لُر و … قرار دارد.
اینگونه نیست، ما یک هویت ایرانی داریم که تمامی مناطق و زبانها و گویشهای رایج در ایران را دربرمیگیرد.
زبان فارسی زبان ملّی ایرانیان است، نه یک هویت مشخص و جدایی به نام فارس.
بر اساس همین نکاتی که عرض کردم، نظامی خود را «دهقان فصیح پارسیزاد» لقب میدهد که در اینجا پارسی به معنای ایرانی است، نه فارس در تلقی اشتباه امروزین.
بر همین اساس بنده از اهالی رسانه نیز خواهش میکنم که از اصطلاحاتی مانند فارس، تُرک، کُرد، لُر و … استفاده نکنند؛ چرا که این کار مقدمۀ دیگریسازی و در ادامه نیز مقدمۀ ملتسازی در درون کشور میشود و یکپارچگی و وحدت ملی ایران را با مخاطره مواجه میکند.
اگر هم اصراری برای تقسیمبندی افراد بر اساس زبان است، از اصطلاحات فارسیزبان، تُرکیزبان، کُردیزبان و … استفاده کنند.
البته که بهتر است معیار تقسیمبندی در درون یک کشور متحد و یکپارچه، معیار جغرافیایی باشد؛ چنانچه سنت ادبی و تاریخی ما نیز بدینگونه بوده است. مانند خراسانی، سنندجی، تبریزی، شیرازی و … .
اگر چنین باشد، تداخل و تناقضی هم با هویت تاریخی و درازدامن ایرانی پیدا نخواهد شد.