کارگاه دیالکتیک

#اعتصاب_عمومی
Канал
Образование
Блоги
Психология
Политика
Персидский
Логотип телеграм канала کارگاه دیالکتیک
@kdialecticПродвигать
1,2 тыс.
подписчиков
516
фото
98
видео
574
ссылки
در این کانال عمدتا مطالب انتشار یافته در تارنمای «کارگاه دیالکتیک» باز نشر می شود. درباره ی ما: https://kaargaah.net/?page_id=2 نشانی تماس کارگاه: [email protected] ارتباط با ادمین: @Nimmous
کارگاه دیالکتیک
دشمن در خانه است در این روزهای پرتلاطم قیام ژینا هر ویدئوی منتشرشده از پیکارهای خیابانی سندی‌ست روشن از دلاوری معترضان در نبردی نابرابر با اهریمن حاکم. هرقدر هم فهم این صحنه‌ها برای ناظران بیرونی، با فاصله‌مندی و نابسندگی همراه باشد، اما شور و حقانیت این…
شبح انقلاب و
نمایش عمومی ارعاب در میدان دانشگاه

یازدهم مهر ۱۴۰۱

نسخه‌ی کامل متن

-----------------------------------


یک.

دولت اسلامی ایران (همانند دولت پهلوی) دلایل زیادی برای سرکوب دانشگاه و دانشجویان آزادی‌خواه و عدالت‌جو دارد. چون دانشجویان از کودتای ۳۲ تا امروز همواره در صف اول مبارزه با استبداد و نابرابری ایستاده‌اند.

دولت اسلامی در همه‌ی این سال‌ها کینه‌ی خود از نهاد دانشگاه و دانشجویان را به‌روشنی نشان داده است. ماجرا از موضع‌گیر‌ی‌های مکرر و کینه‌توزانه‌ی خمینی علیه دانشجویان و‌ خواست اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها در همان بدو انقلاب ۵۷ آغاز شد و با سخنرانی خمینی در فروردین ۵۹ و بیان صریح لزوم «پاکسازی» دانشگاه‌ها از عناصر معاند و اسلامی‌سازی نهاد دانشگاه، به اجرای ضربتی طرح «انقلاب فرهنگی» انجامید: تعطیل‌سازی خشونت‌بار دانشگاه‌ها (با ده‌ها کشته) برای تصفیه‌ی دانشجویان انقلابی و «بازسازی اسلامی» سپهر دانشگاه. بازگشایی دانشگاه‌ها در سال ۶۲ با تحمیل سازوکار گزینش سیاسی (برای قبول‌شدگان) و اجرای سهمیه‌بندی برای واردسازی عناصر خودی همراه بود.

اما سکوت دانشگاه موقتی بود: ریشه‌ی نهال انقلاب در دانشگاه عمیق‌تر از آن بود که با این ضربات فروبمیرد. سرکوب خونین تیر ۷۸ در دانشگاه‌های تهران و تبریز و بعدها موج‌ گسترده‌ی بازداشت‌ها و سرکوب امنیتی دانشجویان چپ‌گرا در پاییز ۸۶ نشانه‌ی آن بود که نظام اسلامی برای مهار دانشگاه نیازمند پاک‌سازی‌های متناوب است. از آن پس، سرکوب مستمر نهادها و فعالین صنفی و سیاسی مستقل در دانشگاه‌ها به رویه‌ای مستمر و نظام‌مند بدل شد، بی‌آنکه شدت آن کاهش یابد. گواه آن، افزایش شمار دانشجویان ستاره‌دار و تعلیقی و دانشجویان زندانی تا به امروز است.

پس از عیان‌شدن امتناع اصلاحات در ساختار سیاسی ایران، که نقطه‌ی عطف آن سرکوب خونین جنبش ۸۸ بود، دانشگاه یکی از نخستین عرصه‌های عمومی بود که از خواب مصیبت‌بار اصلاح‌طلبی حکومتی بیدار شد. با رهاشدن از افسون اصلاح‌طلبان، و در امتداد رشد جنبش کارگری و جنبش زنان و دیگر جنبش‌های اجتماعی، گرایش به چپ بار دیگر در میان دانشجویان شکوفا شد. اینک کاهش وزن و کارکرد سیاسی «انجمن‌های اسلامی» (وابسته به دفتر تحکیم وحدت)، با تقویت هرچه بیشتر نهاد «شبه‌دانشجویی» بسیج‌ دانشجویی جبران شد، که به‌عنوان بازوی سرکوب مستقیم دولت در دانشگاه عمل می‌کرد. چندسال بعد، به‌دنبال افزایش تنش‌های هسته‌ای با غرب، که به نزدیکی راهبردی رژیم ایران به سیاست‌های منطقه‌ای روسیه انجامید، گفتار دولتی «امنیت ملی»، در بسته‌بندی کذایی امپریالیسم‌ستیزی و با اسم رمز «محور مقاومت»، به درون دانشگاه‌ها هم پمپاژ شد؛ همچنان که گفتار معوج عدالت‌خواهی حکومتی. پروپاگاندای معمول دولت درباره‌ی ضرورت بسط شیعه‌گری و نظامی‌گری و سلطه‌گری در خاورمیانه، برای مقابله با تهدیدات دشمنان خارجی، این‌بار رنگ و لعابی چپ و ضدامپریالیستی یافت تا رشد و گسترش گرایش چپ در میان دانشجویان از درون مختل گردد. مشی تهاجمی جریانات دانشجویی «محور مقاومت» در عرصه‌ی گفتمانی و رسانه‌ای، مکملی بود برای اشکال مستقیم‌تر سرکوب در دانشگاه‌ها که توسط بسیج دانشجویی، نهاد حراست، و عوامل نظامی-امنیتی گمارده‌شده در مقام مدیریت و ریاست دانشگاه‌ها («سردار-دکتر»ها) اعمال می‌شد. اما صدای دانشجویان چپ و دانشجویان مترقی برای آزادی‌ و برابری خاموش نشد. دانشگاه نه‌فقط هیچ‌گاه به پادگان مطلوب نظام اسلامی تبدیل نشد، بلکه در تمام این‌ سال‌ها با ابتکارعمل‌ها و مبارزات متعدد همواره یکی از مکان‌های مرجع برای روشنگری و اعتراض علیه مناسبات سلطه و ستم باقی ماند: همراه و یاوری وفادار و الهام‌بخش برای جنبش‌های اجتماعی و خیزش‌های اعتراضی ستمدیدگان؛ از ۹۶ تا ۱۴۰۱.

اینک، درحالی که اکثر دانشگاه‌های کشور شاهد اعتصابی هماهنگ در همبستگی با خیزش اعتراضی جاری هستند، تهاجم تمام‌عیار دولت به دانشجویان دانشگاه تبریز (نهم مهر) و دانشگاه شریف (دهم مهر)، به‌واقع تهاجمی حساب‌شده به همه‌ی دانشجویان و سنت آزادی‌خواهی و حق‌طلبی ریشه‌دار در دانشگاه‌هاست: نمایشی عریان از خشونت پلیسی-امنیتی برای مرعوب‌سازی دانشجویان و نیز برای محروم‌سازی پیکر خیزش سراسری از یکی از مهم‌ترین تکیه‌گاه‌هایش. در بند بعدی به برخی دلایل و دلالت‌های انضمامی‌تر این تهاجم می‌پردازیم.

-----------------------------------

دسترسی به ادامه‌ی متن:

http://pdf.kaargaah.net/Specter_of_Revolution_and_Public_Show_of_Terrorization.pdf

نسخه‌ی ورد

-------------------------------
#انقلاب_زنانه
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#قیام_ژینا
#اعتصاب_عمومی
#اعتصابات_دانشجویی
#دانشگاه_صنعتی_شریف
#دانشگاه_تبریز

-----------------------------------

کانال تلگرامی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic
زندگیْ حق ما ؛ اعتصابْ راه ما !


نسخه‌ی کامل

 ---

فرازی از متن:

اعتصاب در معنای امتناع آگاهانه‌ی جمعی از کارکردنْ خاستگاه و سنتی دارد که با تاریخ جهانیِ جنبش کارگری درهم‌تنیده است. هدف از اعتصاب، استفاده از نیروی جمعی برای رسیدن به اهدافی معین است؛ ازجمله تقویت این‌ نیروی جمعی. اعتصاب محلی در یک کارخانه یا رشته‌ای از اعتصاب‌ها در یک شاخه‌ی صنعتی یا خدماتی معمولا برای دستیابی به شرایط کاری بهتر یا دستمزد بیشتر انجام می‌شوند؛ یا این‌که صرفا اخطاری به صاحبان سرمایه و یا اعلام همبستگی با دیگر هم‌رزمان (کارگران یا جنبش‌های اجتماعی) هستند. قدرت اعتصاب در تاثیرات بی‌واسطه‌ی آن در مختل‌سازی انباشت سرمایه برای کارفرما یا در یک حوزه‌ی اقتصادی معین است. درعمل، به‌دلیل وابستگی و درهم‌تنیدگی حوزه‌های اقتصادی، تاثیرات واسطه‌مندِ اعتصاب وسعت بیشتری از حوزه‌ی بلافصل آن دارد. در کنار این‌ها، دست‌کشیدن جمعی و هماهنگ از یک فعالیت مشترک، ممکن است بدون خاستگاه یا مطالبه‌ی مستقیم اقتصادی باشد. این اقدام‌ جمعی را می‌توان یک اعتصاب‌ نمادین نامید، که برای اعلام همبستگی یا اعتراض، یا جلب توجه و حمایت عمومی نسبت به یک موضوع اجتماعی-سیاسیِ معین، و یا به‌منظور اعمال فشار بر دولت یا بخشی از ارکان دولت انجام می‌شود.

اعتصاب عمومی معمولا زمانی رخ می‌دهد که به‌دنبال رشته‌ای از مبارزات رشدیابنده‌ی سیاسی و اقتصادی، مبارزه با رژیم مستقر وارد فاز تعیین‌کننده‌ای می‌شود. مهم‌ترین پیش‌شرط‌های موفقیت اعتصاب عمومی، گستردگی و بلوغ نسبی مبارزات کارگری، پیوند مستقیم‌تر آنها با مبارزات و اهداف عام سیاسی و وجود یک جنبش سیاسیِ رزمنده است. اعتصاب عمومی یک اقدام هماهنگ برای قطع همه‌ی فعالیت‌هایی‌ست که نظم روزمره‌ی امور و حیات و کارکرد دولت وابسته به آنهاست. بدین‌طریق هم کارکرد دستگاه سرکوب مختل می‌شود و هم شریان وابستگی اقتصادیِ دولت به سازوکارهای انباشت سرمایه.

به‌طور کلی یک اعتصاب موفق در عین این‌که نیازمند حدی از سازمان‌یابی‌ست، خود ازطریق گسترش خودباوریِ مبارزاتی و بسیج سیاسیْ به رشد سازمان‌یابی منجر می‌شود. از این منظر، گسترش هدفمند اعتصاباتْ راهکاری ضروری برای پشتیبانی از جنبش اعتراضیِ خیابانی است. خصوصا از آن رو که با بسط عرصه و شیوه‌ی مبارزه (به فراسوی نبرد خیابانی)، پتانسیل مبارزاتیِ طیف وسیع‌تری از ستمدیدگان و ناراضیان فعال می‌گردد، و همزمانْ امکان تمرکزیابیِ دستگاه سرکوب برای کارکرد موثر آن فرومی‌کاهد. این هم‌زمانی و چندلایگیِ مبارزه، موجب ارتقای روحیه‌ی مقاومت جمعی و افزایش فشار مستقیم بر دولت و دستگاه سرکوب آن می‌شود؛ و از این‌طریقْ به پایداری و گسترش و تعمیق مبارزه می‌انجامد و شانس درهم‌شکستن ماشین دولتی را افزایش می‌دهد. اگر بپذیریم که برپایی موفق اعتصاب عمومی سلاحی تعیین‌کننده برای تغییر موازنه‌ی قوا درجهت درهم‌شکستن دستگاه سرکوب دولت است، پیداست که کسب این قابلیتِ تعیین‌کننده نیازمند تمرین و آمادگیِ جمعی‌ست. از این منظر، می‌توان همه‌ی نمونه‌ها و اَشکالی از اعتصاب که در حال حاضر - در امتداد خیزش کنونی - شاهد تدارک آنها هستیم را بخشی از تلاش‌های جامعه برای کسب آن آمادگیِ نهایی تلقی کرد؛ از اعتصابات در محیط‌ها یا حوزه‌های کاری، تا اعتصابات منطقه‌ای کسبه، تا نمونه‌های مختلف اعتصاب نمادین.

تاکنون فراخوان‌هایی برای انواعی از اعتصاب صادر شده‌اند: از سوی شورای صنفی معلمان و فرهنگیان برای تعطیلی مدارس؛ از سوی برخی سازمان‌های سیاسی کورد برای اعتصاب کسبه‌ی شهرهای کوردستان؛ از سوی فعالین دانشجویی برای اعتصاب نمادین در دانشگاه‌ها و تعطیلی کلاس‌ها؛ از سوی فعالین کارگری زنجیره‌ی حمل‌ونقل اسنپ؛ و از سوی فعالین کارگری در گستره‌ی رانندگان کامیون (ازجمله رانندگان ناوگان حمل فرآورده‌های نفتی). همه‌ی این فراخوان‌ها و اقداماتِ سیالِ برآمده از آنها را می‌توان تلاش‌هایی برای کسب آمادگی جامعه درجهت برپایی اعتصاب عمومی ارزیابی کرد. اما همزمان، شاهد تلاش‌هایی هدفمند برای مصادره‌کردن این راهکار و به‌واقع تهی‌کردن آن از قابلیت‌های حیاتی‌اش هستیم. این تلاش‌ها از سوی نیروهایی انجام می‌شوند که نه‌فقط هیچ ربطی به مبارزات روزمره‌ی مردم ندارند، بلکه جایگاه و پیشینه‌ی سیاسی آنها با خاستگاه و کارکرد اعتصاب مغایرت دارد. پس در اینجا این پرسش مطرح می‌شود که اساسا چه نیروهایی در جایگاه صدور فراخوان برای اعتصاب هستند؟ برای پاسخ به این پرسش، مروری فشرده بر تاریخچه‌ی حق اعتصاب و کارکرد اعتصاب در تحولات سیاسی ایران می‌تواند مفید باشد.

--------

ادامه‌ی متن:

http://pdf.kaargaah.net/General_Strike_and_Abuse_by_Monopolists.PDF

نسخه‌ی ورد

-----

#انقلاب_زنانه
#مهسا_امینی
#ژینا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
#قیام_ژینا
#اعتصاب_عمومی

---
کانال تلگرامی کارگاه دیالکتیک:
@kdialectic