📽چگونه حتی در ضمیر ناخودآگاه کردها باز هم ایران بزرگترین دشمن است ؟📎 تحلیل فرویدی: سرکوب و جابجاییاز دیدگاه فروید، ناخودآگاه انسان متأثر از فرآیندهایی چون سرکوب، جابجایی، و فرافکنی است.
〽️سرکوب (Repression): کردها در کشورهایی که سرکوب شدهاند، خاطرات جمعی تلخ و شرمآور و حقارتباری در ذهن جمعی (Collective Memory) خود دارند اما چون مقابله مستقیم با این کشورها پرهزینه و دشوار است، ناخودآگاه جمعی آنان احساسات خصمانه را به ایران جابجا میکند.
〽️جابجایی (Displacement): در این فرآیند، خصومت نسبت به سرکوبگران واقعی به سوژهای انتقال مییابد که کمتر خطرناک یا دسترسپذیرتر باشد،مردم ایران با وجود رفتار دوستانه و حمایتیشان، به دلیل نزدیکی فرهنگی و تباری، هدف این جابجایی شده است.
📎فرایندهای اجتماعی و روانشناختی دیگر〽️دیالکتیک دوست-دشمن (Carl Schmitt):
ایران به دلیل نزدیکی و شباهتهای فرهنگی، نقش «دشمن نزدیک» را پیدا کرده است. این مفهوم بر این ایده تأکید دارد که جوامع معمولاً به جای دشمنان دور، دشمنان نزدیک را اولویت میدهند.
〽️ سندروم قربانیسازی معکوس (Inverse Victimization):
کردها ،ایران را بهعنوان دشمن اصلی نمایش میدهند تا خود را قربانی و مشروعیت خواستههایش را تقویت کنند. این استراتژی بهویژه در سوشیال مدیا کاربرد زیادی دارد.
〽️عقده کوچکتر بودن (Inferiority Complex):
کردها به دلیل نزدیکی فرهنگی با ایران نوعی عقده کوچکتر بودن دارند چرا که بخشی از ایران هستند و این برای انسان قبیلهای که خود را مرکز جهان میپندارد ناگوار است و در برابر این تعلق با نفرت بیشتری علیه ایران موضع میگیرند تا هم ریشهگی را قطع کنند
این فرآیند ترکیبی از احساسات ناخودآگاه (ترس، سرکوب، و عقدهها) و اهداف خودآگاه (تبلیغات سیاسی و هویتسازی) است.از منظر جامعهشناختی، میتوان به مفهوم «نزدیکی هویتی و رقابت» اشاره کرد. گاهی تیرههایی از یک قوم که اشتراکات بیشتری دارند، به دلیل رقابتهای هویتی یا احساس تهدید از ادغام، برخوردهای شدیدتری نشان میدهند. بنابراین، کردها ایران را به عنوان خطری برای حفظ هویت خود میبینند.
از منظر تحلیل سیاسی و نظریات آرنت، این نوع تصویرسازی میتواند ناشی از احساس قربانی بودن و تلاش برای توجیه مبارزات جداییطلبانه باشد. در این حالت، دشمنسازی از کشوری که بیشترین شباهت را دارد، ممکن است به دلایل سیاسی انجام شود تا همدردی بینالمللی یا محلی بیشتری کسب کنند.
〽️ملتسازی و انتخاب دشمن نرم:فرآیند ملتسازی معمولاً با ایجاد هویت جمعی و تمایز از «دیگری» همراه است ولی چرا کردها ایران را بزرگترین دشمن خود میدانند؟ _
قابلیت تهدید کمتر: از آنجا که ایران برخوردهای محدودتری با کردها داشته و سرکوبی انجام نداده است، خطر واقعی برای آنها محسوب نمیشود و به عبارتی انسان قبیلهای که مسحور و مرعوب قدرت است احساس میکند کلاه فارس پشم ندارد!
در نتیجه، دشمنسازی از این کشور کمهزینهتر است. انتخاب «دشمن نرم» راهی است برای انسجامبخشی به هویت گروهی بدون اینکه این دشمن، واکنش سختی نشان دهد.
_
هویتسازی از طریق تقابل: ملتسازی نیازمند تعریف یک «ما» در برابر یک «آنها» است. حتی اگر ایران دشمن اصلی کردها نباشد، بهخاطر اشتراکات فرهنگی، زبانی یا تاریخی، بهعنوان نقطه مقابل و مقایسه انتخاب شده باشد. این تقابل میتواند یک هویت جمعی منسجم ایجاد کند.
_پدیده فرافکنی روانشناختی:بر اساس روانشناسی اجتماعی و نظریه فروید، کردها برای تخلیه احساسات سرکوبشده (مثل خشم، تحقیر یا ناتوانی) ناشی از سرکوب کشورهای دیگر، ایران را بهعنوان سوژهای برای فرافکنی انتخاب کردهاند . این مکانیزم روانی دلایل متعددی دارد:
راحتی در تقابل: تقابل با ترکیهای که حقارت بسیاری به کردها چشانده ، به دلیل وحشت از قدرت و شدت سرکوب آنها، برایشان دشوار یا پرهزینه است. در نتیجه، فرافکنی خشم و نفرت به سمت کشوری که تهدید کمتری دارد (مانند ایران) رخ میدهد.
@iranban_kord