View in Telegram
📎آیا امر پیشامدرن و امر مدرن برابر و دارای ارزش یکسان هستند پیشامدرنیسم و آنچه که می‌کوشد مدرنیته را با آن هم‌سطح کند در بسیاری از موارد به‌طور عمد یا غیرعمد، جریانی است که از نقد عقل و پیشرفت تاریخی ناتمام مدرنیته برمی‌خیزد و به نوعی از رهاکردن این پیشرفت‌ها و عقلانیت تاریخی استقبال می‌کند. اینگونه است یک فرد از تیره‌ای که عمدتا تا یک سده پیش به زندگی قبایلی و چادرنشینی مشغول بودند، بدون داشتن سهمی از دستاوردهای تمدن بشری، به عنوان نماینده‌ اصالت فرهنگی و پیشامدرنیسم ظاهر م‌یشود که خود را در ترکیب متناقض فرهنگ‌های مختلف و عناصر مدرن و پیشامدرن آشکار می‌کند. این نوع رفتار، بیشتر از آنکه نمایانگر احترام به اصالت فرهنگی باشد، نوعی تناقض فرهنگی است که در آن فرد تلاش می‌کند تا از برتری‌های مدرنیته به‌عنوان ابزاری برای تأکید بر یک فرهنگ متعالی و ابدی استفاده کند، در حالی که اساساً خود از بهره‌مندی‌های این فرهنگ مدرن بی‌خبر است.آیا واقعاً می‌توان مدعی شد که پیشامدرنیسم با مدرنیسم هم‌سطح است؟ در واقع، چنین مقایسه‌ای بیشتر شبیه این است که بگوییم یک مرد اهل خاورمیانه با پیشینه زندگی عشایری ، حال می‌خواهد لباس پیشامدرن گرفته از قوم آشوری را مثلا با یک خودروی لامبورگینی ایتالیایی که حاصل یک فرایند پیچیده از روشنگری رنسانس انقلاب صنعتی و ...است در یک سطح قرار دهد و می‌گوید که تنها چیزی که در حد لامبورگینی است، همین لباس عاریتی و پیشامدرن است. چه جالب! اما آیا چنین انتزاعی منطقی است؟ درست است که لباس‌های سنتی می‌توانند در یک نمایش فرهنگی ارزشمند باشند، اما اگر قرار است در کنار دستاوردهای عظیم بشری مانند خودروهای مدرن، صنایع پیشرفته، و سیستم‌های اجتماعی پیچیده ایستاده و خود را معتبر و اصیل بنامیم، شاید بهتر باشد ابتدا کمی به این پیشرفت‌ها نگاهی بیندازیم. پیشرفت تنها در سایهٔ عقلانیت و آزادی فردی میسر است. در همین راستا، مدرنیسم به‌عنوان نتیجهٔ استفادهٔ عقلانی از منابع طبیعی، علوم، و هنرهای بشری به جلو پیش می‌رود، نه به‌عنوان یک رویکرد بازگشت به عقب و احیای سنت‌های بی‌پایان و ناتمام. در نتیجه، باید گفت که تلاش برای مقایسه پیشامدرنیسم با مدرنیسم، مثل این است که بگوییم اسب و استر بهتر از لامبورگینی است، یا شاید بهتر باشد بگوییم: «آره، لباس آشوری شاید زیبایی خاصی داشته باشد، ولی وقتی در کنار دستاوردهای مدرنیته بایستید، به نظر می‌آید بیشتر از همه به یک شوخی می‌ماند!» طنز تلخ این است که پیشامدرنیسم، که اساساً در ساختارهای قبیله‌ای و غریزی گیر افتاده است، تلاش می‌کند خود را با مدرنیته برابر یا حتی برتر نشان دهد. هگل در «پدیدارشناسی روح» (Phänomenologie des Geistes) به تکامل آگاهی بشری اشاره می‌کند و معتقد است که تاریخ بشر، حرکت دیالکتیکی از وضعیت‌های ابتدایی به سوی خودآگاهی مطلق است. حال، تصور کنید فردی که هنوز در مرحله‌ی ابتدایی آگاهی (یعنی وضعیت قبیله‌ای و چادرنشینی) مانده است، ادعا کند که با یک خودروی لامبورگینی، که محصول اوج آگاهی صنعتی و تکنولوژیکی است، برابر است. این تلاش برای هم‌سطح نشان دادن پیشامدرنیسم و مدرنیته، مانند آن است که کودک دبستانی مدعی شود با آلبرت انیشتین برابر است، چرا که هر دو «فکر می‌کنند»! شاید این وضعیت را بتوان نمونه‌ای از «روح نابه‌جا» (Unzeitgemäße Geist) دانست، جایی که یک فرهنگ یا گروه، بدون طی مراحل لازم تاریخی، به شکل جعلی ادعای هم‌ترازی با مدرنیته را دارد. کانت در مقاله معروف خود «روشنگری چیست؟»، می‌گوید روشنگری به معنای خروج انسان از نابالغی خودخواسته است. نابالغی زمانی است که انسان به جای استفاده از عقل خود، به سنت‌ها و باورهای دیگران وابسته است. حال، مردی که لباس محلی بر تن دارد و در کنار بوگاتی می‌ایستد، نه‌تنها نابالغی خود را ترک نکرده، بلکه از محصولات مدرنیته برای تقویت نابالغی خویش استفاده می‌کند. مدرنیته، برخلاف پیشامدرنیسم، نتیجه یک فرآیند تاریخی-فلسفی است که با رشد عقلانیت، نقد سنت، و پذیرش تغییر همراه بوده است. هم‌سطح قرار دادن پیشامدرنیسم با مدرنیته، نه‌تنها نادیده گرفتن این فرآیند است، بلکه به شکل طنزآمیزی نشان می‌دهد که مدرنیته چنان موفق بوده که حتی پیشامدرنیسم نیز مجبور است برای بقای خود، به ابزارهای آن متوسل شود. چرا جوامع قبیله‌ای ایران می‌کوشند امر پیشامدرن اعم از لباس موسیقی رفتار و ...را برابر یا برتر از مدرنیته نشان دهد ؟ @iranban_kord
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily