آن جان جهان مرا قلم بود قلم - آن روی نگارگون و آن زلف بخم
در صبح امید بخش در شام دژم - وین
ها همه رفتند و عدم ماند عدم
روزی جوانی نزد من آمد و گفت من سه بار خودکشی کردم و نجاتم دادند . با نوشته های شما آشنا شدم و تصمیم گرفتم دیگر چنین کاری را تکرار نکنم . حرف این جوان برای من خوشترین اجری بود که از قلم خود می گرفتم . اکنون در این برگریزان عمر ، وقت آن است که از همه دوستان و خوانندگان دیده و نادیده خود سپاسگزاری کنم . کسانی که طی بیش از پنجاه سال با آنها دست در دست ، روان به سوی امید و انتظار بوده ایم در جستجوی فردایی روشن تر و هنوز هم در راهیم .
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید - هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
#کلمهها#روزها__________________________کانال دکتراسلامی نُدوشن
@dr_eslaminodoushan__________________________پیج اینستاگرام دکتر اسلامی نُدوشن
eslaminodoushan